بررسی مواضع اخیر وزیر اسبق اطلاعات درباره شبکه نفوذ در کشور طی 20 سال گذشته
نگاهی به مشکلات امنیتی اخیر و برجسته شدن مسأله نفوذ در کشور پس از ترور شهید فخری زاده بهانهای شد تا به اظهارات اخیر علی یونسی، درباره موضوع نفوذ و سابقه و پیشینه آن در 20 سال گذشته بپردازیم.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، بامداد روز شنبه19تیر صدای انفجار مهیبی در شمال تهران و حوالی پارک ملت خبرساز شد، هرچند هنوز اطلاعات مشخص و دقیقی از دلایل صدای این انفجار منتشر نشده، اما نگاهی به مشکلات امنیتی اخیر و برجسته شدن مسأله نفوذ در کشور پس از ترور شهید فخری زاده و خرابکاری در تاسیسات نطنز و شایعات مربوط به خرابکاریهای امنیتی در صنعت برق بهانهای شد تا روزنامه جام جم در گفتوگو با حسین قاسمی، تحلیلگر و کارشناس مسائل امنیت به اظهارات چندی پیش علی یونسی، وزیر اسبق اطلاعات و مشاور رئیسجمهور در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی درباره موضوع نفوذ و سابقه و پیشینه آن در 20 سال گذشته بپردازد که در ادامه آن را مشاهده می کنید.
چندی پیش علی یونسی، وزیر اسبق اطلاعات در گفتوگویی، مسأله نفوذ در انقلاب، نهادها و دستگاهها را به سازمان منافقین خلاصه کرده بود و گفتهبود این عناصر نفوذی در همان دهه 60شناسایی و پاکسازی شدهاند. تحلیل شما از مسأله نفوذ و این سخنان چیست؟
به اعتقاد من تقلیل نفوذ به سازمان منافقین و سپس ادعای پاکسازی سیستم از نفوذیهای سازمان، ادعای غیرکارشناسی و ناپختهای است.
پس از این صحبت آقای یونسی این سؤال به ذهن متبادر میشود که چگونه سازمان منافقین که در روزهای نزدیک به انقلاب عملا متلاشی بود و سران آن در ماههای نزدیک به انقلاب از زندان آزاد شده بودند، توانستند در سطوح مختلف نفوذ کنند، اما سرویسهای اطلاعاتی غربی، اسرائیل و شوروی با آن پیچیدگی و سوابق در ایران و داشتن شبکههای مختلف و انگیزه در گروههای مبارز و نهادهای مختلف نفوذ نداشتهاند؟
از سوی دیگر منابع ساواک در گروههای مبارز خصوصا منابع ویژه ساواک در هدفهای مهم که دارای تجربه سالها همکاری با ساواک بودند، پس از انقلاب رها نشدند. اگر ساواک در گروههای مارکسیستی بهعنوان مثال، اشخاصی مانند سیروس نهاوندی و عباسعلی شهریاری را داشت، چگونه میتوان پذیرفت که از چنین منابعی در گروههای مبارز مسلمان و حوزه برخوردار نبوده باشد. ما امروز براساس اسناد آشکار میدانیم برخی منابع و همکاران ساواک در گروههای مبارز که سابقه زندان نیز داشتهاند با کمال وقاحت از 23بهمن و فردای پیروزی انقلاب به برخی دستگاههای اطلاعاتی انقلاب مانند کمیته اداره دوم ورود کردند.
نقش شبکه نفوذی و منابع ساواک در داستان برخورد با فرزند آیتا... طالقانی و تنش و بحران و بههم ریختن کشور هم در همین چارچوب قرار میگیرد؟
بله؛ رهبر معظم انقلاب در آذر 77 در جمع مدیران وزارت اطلاعات فرمودند: «بارها گفتهام اگر به یک ده بروید برای ییلاق، چند آشنا و رفیق پیدا میکنید؛ انگلیسیها 100 سال در ایران همهکاره بودند. آیا همه دنبالهها کهنه شده؟ کی باور میکند؟ آمریکاییها از اواخر دهه 20 پاگذاشتهاند و از 28 مرداد به بعد حاکم مطلق شدند تا سال 57. آیا دنبالههایشان تمام شده؟» بنابراین بهنظر من انکار نفوذ و تقلیل نفوذیها فقط به سازمان منافقین و این ادعا که آنها نیز پاکسازی شدهاند، مطلب ناپختهای است.
در سخنان حضرت امام خمینی (ره) هم بهصراحت بحث نفوذ در ارگانها و دستگاهها و انجمنهای اسلامی آمده؛ امام در سخنان مهمی فرمودند: «این را باید توجه بکنند آقایان که در بین این ارگانهایی که هست مثل سپاه پاسداران، مثل ارتش، مثل کمیتهها، مثل دادگاهها و همه این جاهایی که بعد از انقلاب به عنوان و اسم یک گروهی پیدا شده است، شیاطین ننشستهاند که اینها خالص باشند. در بینشان افرادی نفوذ کردهاند و بهواسطه آن نفوذ، کارهایی در آنجا انجام میدهند.»
البته حضرت امام در بهمن 65 هم نکات مهمی را در باب نفوذ مطرح کردند: «آنها که همیشه در فکر بودهاند که در حوزه علمیه نفوذ کنند، نفوذ آنها، ظاهری نیست که معلوم باشد فلان آقا نفوذی است. چه بسا بیشتر از شما اظهار دیانت بکند، معالذلک، در موقع مناسب کارش را انجام دهد.»
نکته دیگری که در مصاحبه علی یونسی مطرح شده بود و بهنظر میرسد دقیق نیست، ساده نشان دادن عملیات تروریستی هفتم تیر و هشتم شهریور است. قبول دارید؟
بله، تصویری که یونسی از این گونه عملیاتها میسازد به این شکل است که گویی کلاهی، کشمیری و فخارزاده به تنهایی یک بمب را برداشته و کار گذاشتهاند و تمام. درحالی که این تصور و تصویرسازی اشتباه و عجیب است.
بسیار شنیدهایم که محمدرضا کلاهی را عامل انفجار 7 تیر یعنی مقر حزب جمهوری اسلامی، مسعود کشمیری را به عنوان عامل انفجار 8 شهریور نخستوزیری و محمود فخارزاده را عامل انفجار و شهادت آیتا... قدوسی دادستان انقلاب اسلامی در 14شهریور معرفی میکنند درحالی که اینگونه عملیاتها بزرگ و پیچیده هستند و قطعا در هر مورد، تیمی هدایت و راهبری و پشتیبانی را دردست داشته است که قاعدتا در خارج از مکان مورد نظر مستقر بودهاست البته مجموعه افرادی نیز در داخل این مجموعهها بوده و پشتیبانی کردهاند تا عملیات انجام بگیرد؛ لذا اینگونه عملیاتها کار یک نفر نفوذی به تنهایی نیست و نمیتواند اینگونه باشد بلکه باید شبکهای از عوامل نفوذی در هر مرکز حضور داشته باشد.
یک مصداق دیگر از مساله نفوذ، بحث انفجار حرم مطهر امام رضا (ع) در خرداد 1373 بود، نظر شما درباره این اتفاق و نقش شبکه نفوذ در آن اتفاق چیست؟
آقای یونسی اولین مقام اطلاعاتی بود که بخشی از آن سناریوی قلابی را بیان کرد؛ در آن سالها سعید امامی و مدیرکل التقاطی او مصطفی کاظمی، با طراحی یک سناریوی قلابی عامل انفجار حرم را مهدی نحوی اعلام کردند و بعد از آن هم مطرح کردند که نحوی در درگیری با نیروهای اطلاعاتی زخمی شد و در بیمارستان فوت شدهاست. براساس آنچه رسانهها منتشر کردند در همان حال که نحوی در آستانه مرگ بود، طی مصاحبهای به نقش خود در انفجار حرم اعتراف کرد.
اما اینطور مطرح است که نحوی قبل از انفجار حرم بازداشت شده بود. بله آقای یونسی به این موضوع اشارهای نداشتند که مهدی نحوی ماهها قبل از انفجار حرم بهدلیل ارتباط با سازمان منافقین بازداشت شده بود؛ بررسی مقطع زمانی30 خرداد 73 تا 15 تیر 73 بسیار مهم است؛ حلقهها و حوادثی که منجر به مثلا کشف مهدی نحوی به عنوان عوامل انفجار شده بود، غیرواقعی و فریب مسؤولان و مردم بود.
در هر صورت اعتراف علی یونسی پس از 27 سال به بخشی از این داستان هر چند ناقص و دیرهنگام، اما مهم است: «مواردی بوده که بیدلیل افراد را بازداشت کرده و اعتراف گرفته بودند که مرتکب جنایتی شدهاند و بعد خود وزارت اطلاعات همان موقع متوجه شده بود که اینطور نبوده است. فاجعهای که در انفجار حرم امام رضا (ع) رخ داد مربوط به گروهی افراطی به نام فرقان بود، اما فرقه تروریستی رجوی مظنون و متهم شد.
وزارت اطلاعات آن موقع افرادی را دستگیر و از آنها اقراری مبنی بر ارتکاب این انفجار گرفت. تعدادی بازداشت شدند و وقتی من وزیر شدم با بررسیهایی متوجه این خطا شدم و از بازداشتیها دلجویی کردم و تا توانستیم، جبران کردیم. بحث مفصلی است که چه جوری جبران کردیم، ولی از آنان به نوعی دلجویی شد.»
نکته جالب این است که علی یونسی پس از چهارونیم سال بعد از انفجار حرم امام رضا (ع) در اسفند 1377 وزیر اطلاعات شد در حالی که او در این مصاحبه عنوان کرده این افراد نقشی نداشتهاند و توسط ایشان آزاد شدند.
حالا که آقای یونسی پس از 27سال اعلام کرده مهدی نحوی عامل انفجار حرم مطهر نبوده، لازم است مسؤولان و شخص آقای یونسی توضیح دهد آیا با افرادی که در ساختن این سناریو دروغ نقش داشتند، برخورد کردهاست و نکته مهمتر اینکه این مدیران در دوره یونسی کجا بودند؟ آیا بهدلیل این کیس قلابی، سعید امامی و مصطفی کاظمی و سایر مدیران مرتبط را حداقل به تخلفات اداری معرفی کردهاست؟ البته کیسهای ساختگی و قلابی بعدها هم ادامه پیدا کرد.
آقای علییونسی، وزیر وقت اطلاعات در یک تیر1378 از دستگیری عاملان ترور شهید صیادشیرازی و اعترافات مهم آنها خبر داد. در این باره نظری دارید؟
22 سال از زمانی که علی یونسی در مصاحبه با رسانهها خبر از دستگیری و اعترافات مهم عاملان اصلی ترور شهید صیاد شیرازی داد، گذشته است، اما بعدا مشخص شد این خبر پوچ بوده و هیچوقت عوامل ترور دستگیر نشدهاند. در داستان 18 تیر 78 نیز با یک نوع سناریوسازی روبهرو هستیم. در آن مقطع هم علی یونسی وزیر اطلاعات بود.
از سوی دیگر تقلیل فتنه کوی دانشگاه و آشوبهای 18 تیر تا 23 تیر به ملوس رادنیا معروف به مریم شانسی و منوچهر محمدی معروف به منوچ و خارج کردن عوامل اصلی این بحران از زیر ضربه نظام محل توجه است؛ بنابراین با این مصادیق مشاهده میکنیم علی یونسی عملکرد شبکه نفوذ سازمان را در حد انفجار و جمعآوری تقلیل داده که مدعی است این شبکه نیز کشف، متلاشی و پاکسازی شد. این نگاه سادهاندیشانه است.
پس اینطور میتوانیم بگوییم شبکه نفوذی سازمان منافقین در این سالها در ایجاد تقابل و شکاف در نظام نیز موفقیتهایی بهدست آورد؟
متاسفانه بله. نکتهای که در پرسش شما بود درست است، چنانکه مسعود رجوی گفته بود: «همه مطلعین میدانند که بهشتی یکبار با مرکزیت فداییان نشست و ضبط هم گذاشت و بعد هم پخش کرد و جریان اکثریت را به درون رژیم فروبلعید. مجاهدین، اما اینکاره نبودند و برعکس این ما بودیم که با حمایت از اولین رئیسجمهور همین رژیم و بعد هم با پخش نوارهای حسن آیت از ارکان حزب جمهوریاسلامی و یکی از نامزدهای آن برای ریاستجمهوری، رژیم ارتجاعی را شقه و منشعب کردیم.»
ناصر رضوی، از مدیران سابق و قدیمی بخش التقاط وزارت اطلاعات در گفتوگویی که در قالب کتاب «استراتژی و دیگر هیچ» منتشر شده، درباره نقش نفوذیهای سازمان در تاثیرگذاری روی آقای منتظری و نهایتا کشاندن او به ضدیت و تقابل با نظام نکات جالبی گفتهاست. او دراینباره میگوید: «شاید سن شما قد ندهد، ولی ما پیرمردها دقیقا به این مساله که چه شد آقای منتظری جدا شد، اشراف داریم. هم نظریات خودش دخیل بود و هم من در آن تردید ندارم، ولی بخشی از آن مرهون فعالیت سازمان است. البته مسعود رجوی این نفوذ در اطراف آقای منتظری به این شکل بیان کرد که دومین شقه بزرگ رژیم در جریان عزل آقای منتظری نیز اساسا معطوف به قتلعام زندانیان ما بود.»
نظر شما در خصوص نفوذ سرویسهای اطلاعاتی و مخصوصا موساد چیست؟ چون آقای یونسی نفوذ سرویسهای اطلاعاتی خصوصا اسرائیل را به 10سال اخیر خلاصه میکند و دوران مدیریت خود و آقای فلاحیان و ریشهری را دورانی معرفی میکند که چنین نفوذهایی وجود نداشت.
چند نکته در این خصوص وجود دارد؛ نفوذ در خلأ و به شکل ناگهانی شکل نمیگیرد بلکه نفوذ حاصل سالها سرمایهگذاری دشمن است و اصل نفوذ، یک پدیده سیستماتیک است و از طریق شبکه صورت میگیرد. شبکه هم یک پدیده تاریخی است که قطعا یکشبه بهوجود نیامده است. نفوذیهای دشمن پس از ورود اقدام به تکثیر و بذرپاشی کردند. با این بذرپاشیها هم برخورد نشد.
فکر میکنم این بخش از صحبت شما بر تاکید رهبر معظم انقلاب در جلسه تیرماه 78 مبنی بر کشف و برخورد با این افراد برمیگردد که فرموده بودند: «بروید بذرپاشیها را خنثی کنید. ما باید ساده باشیم که آدمها در اطلاعات بیایند و نفوذ بکنند تا این رده و بذرپاشی نکرده باشند.»
بله؛ دقیقا به همین دلیل بهنظر من این پاسخ رهبری در پاسخ به سخنان علی یونسی، وزیر وقت اطلاعات بوده که اصرار بر جمع کردن پرونده قتلها داشتند.
یعنی اقدامی در این خصوص نشد؟
قطعا اقدامی صورت نگرفته، برای همین این سؤالات مطرح است که چرا یونسی چنین کاری را نکرد و چرا با بذرپاشی و شبکه مرتبطین برخورد نشد؟ اصلا سوال اصلی این است علی یونسی، وزیر وقت اطلاعات باید پاسخ دهند آیا آمرین قتلها یعنی مصطفی کاظمی، مهرداد عالیخانی و سعید امامی را اخراج کرد؟
ایشان پاسخ دهد آیا واقعیت دارد آمرین قتلها که حداکثر 15 تا 17 سال سابقه کار داشتهاند و مکلف بودهاید طبق قانون هیاتهای تخلفات اداری با آنان برخورد کنید، در تاریخ 15/11/ 1381 آنها را بازنشسته کردند؟
آقای یونسی در حالی میگوید در پرونده قتلها بحث نفوذ وجود نداشته که بررسی سوابق خانوادگی و عملکرد آمرین قتلها بسیار قابل تامل است؛ بهطور مثال در پرونده سعید امامی، براساس پرونده ساواک، علیاکبر امامی پدر سعید، با درخواست خودش بهعنوان منبع بهکارگیری و حقوق هم از ساواک دریافت کرد و فردی که در ساواک به درخواست او رسیدگی کرده درباره انگیزه او از استخدام بهعنوان منبع در ساواک نوشته: «جهت پرستیژ، طالب همکاری با ساواک است.»
درباره خاندان مهرداد عالیخانی، یکی دیگر از آمرین قتلها و ارتباطات اسرائیلی و صهیونیستی آنها هم توضیح دهید.
قبل از ورود به این بخش باید بگویم من هنوز تاکید دارم علی یونسی، وزیر وقت اطلاعات باید پاسخ دهد که آیا آمرین قتلها یعنی مصطفی کاظمی، مهرداد عالیخانی و سعید امامی را اخراج کرد یا خیر؟ و در پاسخ به پرسش شما یعنی خاندان عالیخانی که پیوندهای آنها با اسرائیل قابل قیاس با هیچکسی نیست اینطور باید گفت که خاندان عالیخانی دارای ارتباطات و پیوستگیهای قوی با اسرائیل بوده است.
پدر این خانواده عابدین عالیخانی در زمان کودتای 1299 درجهدار فوج قزاق، به فرماندهی رضا خان بود دراسناد ساواک آمده که فرزندان عابدین خصوصا علینقی مورد حمایت ملکه مادر قرارداشتند، زیرا پدرش عابدین خان، متصدی املاک ملکه مادر بهشمار میرفت. از سوی دیگر علینقی عالیخانی، فرزند عابدین، عضو ساواک و عضو ارشد کمیته اطلاعاتی مشترک رژیمشاه و رژیمصهیونیستی بود.
فکر میکنم در گزارش ساواک هم مطالبی درباره ایشان بود.
بله، در گزارش ساواک درباره این کمیته اطلاعاتی مشترک آمده است در تاریخ 24، 26،25 مرداد 1339 کمیته اطلاعاتی مشترک ایران و اسرائیل مرکب از آقایان الموگ، رابکین، بابایی به نمایندگی از طرف اسرائیل و انصاری، عظیما، کاوه، عالیخانی ازطرف ایران تشکیل شد.
حتی عالیخانی به عنوان پایهگذار بخش اقتصادی اداره اطلاعات خارجی ساواک، مسؤولیت برقراری روابط اقتصادی ایران و اسرائیل را به عهده داشت. عالیخانی درباره نحوه تصویب قرارداد با اسرائیل هم میگوید: «درآن زمان مسائل به قدری محرمانه بود که قرارداد ایران و اسرائیل برای تحویل نفت و تشکیل شرکت مختلط که در سوئیس به ثبت رسیده بود را وزیر وقت دارایی، ضرغام که رئیس شورایعالی نفت بود، به صورتی مطرح کرد که آنها که تصویب کردند نفهمیدند چه تصویب کردند؛ بنابراین با مسائل محرمانه روبهرو بودیم، ولی با آنها من تماس دائم داشتم.» البته علینقی عالیخانی سال 1341در دولت امیراسدا... علم وزیر اقتصاد شد.
در کتاب خاطرات الیعرز تسفریر هم به خوبی به این خاندان پرداختهشدهاست. درست است، الیعرز تسفریر آخرین رئیس نمایندگی موساد در ایران در دوران پهلوی در کتاب خاطراتش با نام «شیطان بزرگ، شیطان کوچک» درباره جایگاه خاندان عالیخانی به ویژه خدمات مسعود به اسرائیل نوشته است.
نظرات مقامات کشور در سطح روسای جمهور درباره این فرد چه بودهاست؟
جالب است که هم علی یونسی و هم سیدمحمد خاتمی درباره مهرداد عالیخانی و خانوادهاش نظراتی مانند همین مطالب داشتهاند. مرحوم آیتا... هاشمیرفسنجانی در خاطرات سوم اسفند1377 به نقل از علی یونسی درباره خانواده مهرداد عالیخانی نوشته است: «آقای علی یونسی آمد. برای وزارت اطلاعات به مجلس معرفی شد.
گزارشی از وضع پرونده قتلها داد و گفت، یکی از متهمان صادق مهدوی (مهرداد عالیخانی) یهودیزاده است که پدرش اسلام اختیارکرده و همین باعث احتمال نفوذ اسرائیل شده»؛ علاوه بر تردیدی که در مورد سعید اسلامی هست. در جای دیگر از خاطرات هاشمی آمده است: «رئیسجمهور [سیدمحمد خاتمی] آمد... گفت یکی از قاتلان صادق مهدوی (مهرداد عالیخانی)، پدرش (علیاصغر) و عمویش [علیجعفر] از عمال رژیم پهلوی و اسرائیل بودند.»
آقای یونسی گفتهاند نفوذ موساد در کشور نگرانکننده است؛ مسؤولان نگران جان خود باشند، با توجه به نقش و حضور ایشان در دولت آقای روحانی به عنوان مشاور، ارزیابی شما از این سخنان چیست؟
علی یونسی در هشتسال اخیر، مشاور و دستیار رئیسجمهور بوده و با این حال مدعیشده در دوره ایشان، نفوذ رژیماسرائیل در کشور به بالاترین حد ممکن رسیده است. این سخنان بیشتر با هدف فرار رو به جلوست و آنها باید پاسخگو باشند که چرا در دوره آنها به قول خود آقای یونسی شاهد نفوذ اسرائیل در این سطح هستیم؟ چرا در این سالها این خطر را افشا نکرده و تازه متوجه شدهاند یا مانعی سر راهشان بوده تا نگویند؟ چه واقعهای از این خطر مهمتر میتواند باشد که ایشان زودتر افشا نکردند؟ سوال دیگر این که چرا در روزهای پایانی دولت چنین کاری را کردند؟ چه مسالهای باعثشده بهصورت غیرمترقبه بحث نفوذ رژیماسرائیل برای ایشان اینگونه مهم شود؟
این طور میشود برداشت کرد بیشتر نگران آینده هستند؟
درست است، به نظر میرسد کسانی که اینگونه مواضع را اخیرا اتخاذ کردهاند این ذهنیت و تحلیل را دارند که بخشی از دستگاه اطلاعاتی به آنها بهعنوان یک سوژه در بحث نفوذ نگاه میکنند و آنان را جزو شبکه نجات نفوذیها میدانند، لذا نگرانند و این مصاحبه بیشتر سمت و سوی پیشگیری دارد.
به نظر شما چرا آقای یونسی کارکرد شبکه نفوذی اسرائیل را به ترور و کشتن مسؤولان تقلیلداده؟
این نکته نشان میدهد چقدر شناخت وزیر اسبق اطلاعات از شبکه نفوذی اسرائیل ساده و پیشپا افتاده است؛ چراکه انفجار و ترور فقط بخشی از ماموریتهای این شبکه است و در زمینه کارکردهای شبکه نفوذی میتوان به موضوعاتی مانند تلاش و فعالیت مستمر و همه جانبه به منظور ایجاد تشکل و سازماندهی عناصر پراکنده، ایجاد تشتت و انشقاق و اختلاف میان نیروهای حامی نظام، تخریب و حذف نیروهای موثر انقلابی حامی و همراه نظام، مرعوبکردن مسؤولان و ارائه گزارش، اطلاعات، اخبار و تحلیل به مسؤولان درجه یک، دو و سه کشور و ترسیمکردن وضعیت سیاه و منفی از وضعیت داخلی، ایجاد بدبینی، فاصله و شکاف بین علما و مراجع با رهبری با عناوین مختلف، ایجاد دوقطبیهای کاذب، برجستهکردن مسائل غیر مهم و فرعی در بزنگاههای مهم و ایجاد نارضایتی در مردم با ایجاد مشکلات معیشتی و اقتصادی اشاره کرد.
این روزها شاهد وقوع برخی اتفاقاتی هستیم که نتیجهای جز ایجاد ناراحتی و خشم برای مردم ندارد، مثل قطعیهای خارج از چارچوب آبوبرق؛ تحلیل شما دراینخصوص چیست؟
گسلسازی، فعالکردن گسلهای خفته، عصبانیکردن مردم و فشار به عصبهای جامعه در قالبها و رنگهای مختلف دیده میشود.
در حوزههای مختلف، گرانی افسارگسیخته، قطعی مکرر برق و آب، اظهارات متناقض و بعضا غیرواقعی توسط مسؤولان در بحث واکسن کرونا و عدم تعیین تکلیف مردم، طرح حرفهای تنشزا و عصبانیکننده توسط برخی تریبونداران سیاسی و مذهبی، طرح برخی مطالب غیرعقلانی که تنه به خرافات میزند از تریبونها که یک چهره زشت و ضدعقل نشان میدهد، برخی برخوردهای اشتباه و هزینهزا و غیرقابل توجیه امنیتی و قضایی، نوع رد و تایید صلاحیتها در انتخابات، واگذاری برخی مسؤولیتها به افرادی که فاقد صلاحیت هستند و فقط به دلیل نسبت با مسؤولان یا آنچه در فضایمجازی تحتعنوان کیفکشها مطرح میشود و دهها موضوع دیگر میتواند با واسطه یا بیواسطه توسط شبکه نفوذی هدایت شود.
البته برخی رفتارها هم ناشی از حماقت است، اما نتیجه همان است که این شبکه نفوذی میخواهد.