بهبود روابط آمریکا و روسیه در آینده نزدیک بعید است
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، «اندیشکده کارنگی» در تحلیلی با ذکر نقل قولی از «جورجی آرباتوف»، محقق و دانشمند سیاسی اهل شوروی و روسیه کنونی درباره انتخابات آمریکا نوشت، نزاعهای سیاسی در داخل آمریکا، فرصتی برای این کشور به منظور اتخاذ تصمیمات هوشمندانه و راهبردهای بلندمدت در سیاست خارجیاش باقی نمیگذارد. به قول «جورجی آرباتوف»، «موعد انتخابات آمریکا، زمان بدی برای یک سیاست خوب...
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، «اندیشکده کارنگی» در تحلیلی با ذکر نقل قولی از «جورجی آرباتوف»، محقق و دانشمند سیاسی اهل شوروی و روسیه کنونی درباره انتخابات آمریکا نوشت، نزاعهای سیاسی در داخل آمریکا، فرصتی برای این کشور به منظور اتخاذ تصمیمات هوشمندانه و راهبردهای بلندمدت در سیاست خارجیاش باقی نمیگذارد. به قول «جورجی آرباتوف»، «موعد انتخابات آمریکا، زمان بدی برای یک سیاست خوب و زمان خوبی برای یک سیاست بد است».
«اندیشکده کارنگی» در این یادداشت تحلیلی نوشت: به نظر میرسد این نقل قول تا الان دوام پیدا کرده است و اکنون نیز میتوان آن را به کار برد. در چهار سال گذشته اثبات شده که «سیاستهای بد» در صورتی که آمریکاییها بر نزاعهای داخلی خود متمرکز باشند، شاید حتی در طول یک دوره چهارساله ریاستجمهوری در این کشور باقی بماند؛ زیرا این نزاعها، هیچ فرصتی را برای تصمیمات هوشمندانه و راهبردهای بلندمدت در امر سیاست خارجی آمریکا باقی نمیگذارد. این معیار برای روسیه بسیار مهم است تا این کشور، راهبرد میان مدت خود را درباره آمریکا اتخاذ کند اما روسیه البته باید به تجربیات سه تا ده سال گذشته توجه کند.
در آینده نزدیک، درگیریهای سیاسی در آمریکا مانع ایجاد ثبات در روابط این کشور با روسیه خواهد شد. موج ضد روسی که در آمریکا به دلیل دخالت احتمالی روسیه در انتخابات 2016 این کشور به راه افتاد، همچنان ادامه دارد. این در حالی است که آمریکاییهای روشنفکر قبول دارند که ادامه مذاکرات با روسیه ضروری است؛ ایجاد رابطه بر سر مسائل مربوط به ثبات (برای آینده پیمان «نیو استارت») و بر سر مسائل امنیتی دیگر مانند منع گسترش تسلیحات هسته ای و مقاومت در برابر تروریسم از جمله این روابط هستند.
«اندیشکده کارنگی» مشکل موجود در این همکاریها و روابط را «ارائه امتیاز به روسیه» دانست و نوشت، از نظر آمریکاییها روسیه باید خواستههای آمریکا را برآورده کند و به دخالت خود در انتخابات 2016 آمریکا اذعان کند و متعهد شود که دیگر در هیچ فرآیند سیاسی آمریکا دخالت نکند. این رویکرد احتمال ادامه مذاکرات کامل سیاسی بین این دو کشور قبل از انتخابات 2020 را کمتر خواهد کرد. نتیجه انتخابات 2020 آمریکا، تغییری اساسی در روابط روسیه و آمریکا ایجاد نخواهد کرد، اما ممکن است تأثیراتی را بر آن بگذارد. اگر ترامپ با اختلاف چهار یا پنج درصدی، پیروز این انتخابات شود، موضع او اینگونه خواهد شد که وی در مدیریت سیاستهای مستقل از جمله ایجاد رابطه با روسیه دستی باز خواهد داشت. از طرف دیگر، حزب دموکرات، پیروزی خود را به روسیه نسبت نخواهند داد. چنین نتیجهای ممکن است فرصتی را برای ادامه مذاکرات سیاسی - نظامی بین آمریکا و روسیه به وجود آورد.
در ادامه این یادداشت آمده است، انتخاب مجدد ترامپ با اختلاف کم یا تنها با رأی «الکترال»، عصر جدیدی از «جنگ سرد داخلی» در آمریکا به راه خواهد انداخت؛ که در آن روسیه دشمن دموکراتها، رسانهها و نهادهای بزرگتر در آمریکا خواهد بود. در موقعیت دیگر، ممکن است ترامپ باخت در انتخابات را قبول نکند و حاضر به ترک کاخ سفید نشود و حتی از حامیان خود بخواهد از گروههایی که میگویند در انتخابات دخالت صورت گرفته، دفاع کنند. در چنین موقعیتی برخی دانشمندان امیدوارند که دخالت مستقیم نظامی به منظور دفاع از قانون اساسی آمریکا انجام شود تا رئیسجمهوری که حاضر به ترک منصب خود نیست، عزل شود. در این شرایط، روسیه نمیتواند اقدامی انجام دهد؛ زیرا قبلا در سیاستهای آمریکا، زهرآگین شناخته شده است.
این اندیشکده آمریکایی در ادامه با ذکر این نکته که شرکتهای تجاری آمریکایی که در روسیه فعالیت میکنند همچنان سودآور باقی خواهند ماند، نوشت، این شرکتهای آمریکایی برای اینکه کنگره را به اعمال تحریم علیه آنان ترغیب نکنند، ترجیح میدهند شناخته شده نباشند. برخی از شرکتهای آمریکایی که تازه وارد روسیه میشوند از تحریمها و مشکلات داخلی روسیه که رسانههای آمریکایی توصیف کردهاند، میترسند. روسیه با حرکت به سمت توسعه اقتصادی فعال میتواند در بلندمدت تغییرات مثبتی را ایجاد کند.
در یادداشت این اندیشکده آمریکایی خاطرنشان شد، مسئله اهمیت انتخابات 2020 آمریکا موقت است. این انتخابات، درگیریهای سیاسی و تفرقه در جامعه آمریکا را نمایان خواهد کرد. خروج آمریکا از سه بحرانی که این کشور در سیاستهای خود، ایدئولوژی اجتماعی و روابط خارجی با آنها روبهروست، طولانی و سخت خواهد بود. نکته اینجاست که عصر رونالد ریگان در آمریکا در حال پایان یافتن است. این نکته، در فضای اقتصادی آمریکا، به معنای ظهور نئورئالیسمها، در فضای اجتماعی این کشور به معنای افزایش نابرابریهای اجتماعی و در سیاست خارجی آن، به معنای کامیابی آن در جنگ سرد است.
چشماندازی از تعادل در اقتصاد و سیاستهای خارجی و داخلی آمریکا وجود ندارد، اما تغییرات با ظهور نسلهای جدید در عرصه سیاسی این کشور صورت خواهند گرفت. تمام رقبای انتخاباتی آمریکا بیشتر از 70 سال سن دارند. در انتخابات 2024 آمریکا که با انتخابات روسیه همزمان خواهد بود، انتظار میرود که با پیکربندی دوباره قدرت در روسیه تصویر جدیدی در سیاست آمریکا به وجود آورد و شرایط برای شروع روابط بین روسیه و آمریکا فراهم شود. موضوع روابط بین این دو کشور به این دلیل اهمیت دارد که این روابط اکنون بیشتر از رویارویی و تقابل بین این دو کشور نیست. اما این تقابل با دوران جنگ سرد متفاوت است؛ این رویارویی در زمان کنونی دشمنی بر سر ایدئولوژی نیست، بلکه درگیری بر سر منافع است. عامل مهم در ایجاد جنگ سرد این بود که آمریکا، پیشنهاد مسکو برای مشارکت را غیرقابل قبول میدانست و این کشور را همتراز با خود میدید.
«اندیشکده کارنگی» در ادامه این یادداشت نوشت، روسیه نمیتواند یک نظم جهانی که آمریکا در مرکز آن قرار گرفته را قبول کند؛ آمریکا نیز نمیتواند بدون توجه به اقدامات روسیه با این کشور وارد مذاکره شود، زیرا این عامل به منزله پایان رهبری جهان برای آمریکا خواهد بود. چالشهایی که روسیه برای آمریکا ایجاد میکند با روند قدرت گرفتن کشورهای دیگر به همراه کاهش نفوذ نهادهای بینالملل در دوره پکس امریکانا (صلح آمریکایی در قرن بیستم)، متناسب است. رشد سریع کشورهای چین و هند و برخی قدرتهای منطقهای مانند ترکیه، ایران و برزیل نمونههایی از این رشد هستند.
آمادگی روسیه و آمریکا برای رویارویی، حکایت از یک جنگ ترکیبی دارد. عوامل اصلی این جنگ، تکنولوژیکی، اقتصادی، مالی و اطلاعاتی هستند. آمریکا به داشتن منابع عظیم مواد اولیه خود نسبت به روسیه افتخار میکند. آمریکا ترجیح میدهد اقدامات بزرگی انجام دهد، اما اقدامات روسیه نامتقارن، همراه با ظرافت و اغلب موفقیتآمیز هستند. در پنج سال گذشته، واشنگتن نتوانسته مسکو را مجبور کند در راهی که آمریکا میخواهد، قدم بگذارد.
«کارنگی» با اشاره به اینکه روابط آمریکا و روسیه وخیم اما استوار هستند، نوشت، در آینده قابل پیشبینی روابط بین این دو کشور شاید بدتر شود، اما مهم است دو کشور درک کنند که مواجهه هرچند جدی و خطرناک آنان، بر خلاف دوران جنگ سرد تهدید وجودی نیست. احتمال بهبود روابط روسیه و آمریکا در پنج یا هفت سال آینده ضعیف به نظر میرسد. تحریمهای آمریکا علیه روسیه به قانون تبدیل شدهاند و برای سالها لغو نخواهند شد. رهبران روسیه اقدامات خود را بر اساس منافع ملی این کشور انجام میدهند و مسکو تا زمانی که دیگر کشورها به منافع و جایگاه روسیه احترام بگذارند، با آنها همکاری خواهد کرد، اما متأسفانه واشنگتن چنین رویکردی را در آینده اتخاذ نخواهد کرد. با این حال، روسیه و آمریکا دشمنان سازشناپذیر نیستند. پایان تقابل روسیه و آمریکا مهمتر از هر عامل دیگری به عوامل داخلی دو کشور بستگی دارد. آمریکا باید بر کاهش دخالتهای بینالمللی و افزایش رقابتهای داخلی خود تمرکز کند. آمریکا با تمرکز بر این اقدامات باید روابط خود را با متحدان، شریکان و همچنین رقیبانش از جمله روسیه را اصلاح کند.
در ادامه این یادداشت آورده شده است که روسیه نیز باید جهتگیری سیاست خارجی خود را به سمت پیشرفتهای داخلی خود تغییر دهد. امنیت این کشور در قرن 21 به همراه وابستگی آن به قابلیتهای هستهای و غیرهستهای با مؤلفههای غیرنظامی تعیین خواهد شد. روسیه با درسهایی که از شوروی گرفته بهتر است به فکر اقتصاد، تکنولوژی و سیاستهای اجتماعی باشد.
این اندیشکده آمریکایی در ادامه نوشت، اگرچه مواجهه روسیه و آمریکا اغلب شدید میشود، اما دو کشور از خطرات درگیری نظامی مستقیم آگاه هستند. کانالهایی برای ارتباطات و جلوگیری از درگیریهای نظامی ایجاد شدهاند. در شرایط مدرن کنونی باید رویکردی برای حل مشکلات ثبات راهبردی اتخاذ شود. دلیل اتخاذ چنین رویکردی اجتناب از درگیریهای تسلیحاتی بین قدرتهای هستهای در جهان است. شیوههای مناسب برای اجتناب از چنین درگیریهایی شامل تبادل اطلاعات و تماسهای آنلاین دو کشور درباره اعمال محدودیت بر فعالیتهای نظامی آنان، همکاری آنان در امر منع گسترش سلاحهای هستهای و مشارکت آنان در جلوگیری از ایجاد تروریسم هستهای خواهد بود. در آینده نزدیک آمریکا و روسیه باید پیمان «نیو استارت» را که در فوریه 2021 منقضی خواهد شد، برای پنج سال بعد تمدید کنند. همچنین آغاز بحثها درباره ثبات استراتژیک که هر دو کشور را به درک بهتر راهبردها و آموزههای یکدیگر سوق میدهد، مفید خواهد بود.
«اندیشکده کارنگی» با اشاره به اینکه در دوره کنونی روابط بین چین و آمریکا مهمترین عامل شکل دهنده نظم جهانی جدید است نوشت، در مقایسه با این دو کشور، روسیه از لحاظ اقتصادی، فناوری و جمعیتی بازیگر نسبتا کوچکی است. اما این سه کشور نفوذ گستردهای در ژئوپلتیک جهان دارند. برای آمریکا، رقیب اصلی و دشمن بالقوه چین است و چنین وضعیتی برای روسیه هم فرصت و هم خطر است.
فرصت در آنجایی ظهور مییابد که آمریکا تمرکز خود را بر چین بگذارد و روسیه را تهدیدی برای خود نبیند. بهرهبرداری از این فرصت به نسبت سخت است. خطر نیز در جایی خواهد بود که یک مدل دو قطبی جدید به وجود آید؛ که در آن روسیه، تبعه چین خواهد بود. فشار واشنگتن بر مسکو و پکن به اجرای چنین سناریویی کمک خواهد کرد. فرصتهایی که روسیه از این سناریو میتواند کسب کند محدود هستند، زیرا توسعه روابط روسیه با دیگر کشورهای پیشرفته از جمله کشورهای اروپایی، با اتحاد این کشورها با آمریکا بستگی دارد.
در مثلث مسکو - پکن - واشنگتن، روسیه با وجود اینکه روابطش با آمریکا و چین خیلی متفاوت است، تلاش میکند جانب خود را بگیرد. اینکه مسکو و پکن سیاستهای خود را تا چه اندازه در مورد آمریکا با یکدیگر هماهنگ کنند، به سیاستهای آمریکا بستگی دارد. روسیه روابط کنونی خود با چین را قدر میداند و طرفدار مواجهه آمریکا با چین نیست.
اگر روسیه بتواند از لحاظ استراتژیک مستقل شود و استوار بایستد، میتواند از روابط خود با آمریکا نتیجه مثبت بگیرد. اتخاذ رویکردی ملیمحور از سوی آمریکا نیز میتواند شرایط را برای همکاری روسیه و آمریکا با وجود محدودیتها فراهم کند. آمریکا در غرب آسیا شاید همکاری خود با روسیه را مانند ایران، ترکیه، عربستان و کشورهای دیگر منطقه ادامه دهد. مانند گذشته، مسکو و واشنگتن، هدف مشترک خود در منع گسترش سلاحهای هستهای را دنبال کنند. آمریکا و روسیه امیدوار نیستند که جنگ ایران و عربستان دستاوردی داشته باشد. قطعا غرب است جایگاه تروریسم و افراطیهایی خواهد بود که روسیه و آمریکا را نگران میکند.
در دهههای اخیر روسیه بر آمریکا تمرکز بسیاری داشته است. مسکو در ابتدا تمایل داشت با این کشور دوستی و اتحاد خود را تقویت کند اما روسیه فورا تصمیم گرفت باخت خود در جریان جنگ سرد را تلافی کند. رهبران و نخبگان روسی امیدوار بودند که آمریکا مشکلات آنان را درک کند و روسیه را به عنوان شریک برابر خود بدانند.
«اندیشکده کارنگی» در پایان این یادداشت نوشت، روسیه، اکنون باید صبور باشد، بر امور داخلی خود تمرکز کند و روابط آرام و متعادلی را با چین قویتر برقرار کند. مسکو قطعا باید شرایط در آمریکا را دنبال کند، اما به هیچ وجه نباید تلاش داشته باشد که در امور این کشور دخالت کند. بیتوجهی روسیه به سیاستهای داخلی آمریکا برای این کشور منطقیتر از دخالت در آنان است.
تغییرات در شرایط داخلی و خارجی آمریکا در 20 سال آینده، شاید آمریکا را مجبور کند در مورد روش کار خود در عرصه جهانی بازنگری داشته باشد. در این صورت ممکن است زیرساختی برای روابط آمریکا و روسیه در تعاملات و رقابت بین آنها به وجود آید. اما اکنون توصیه اکید به روسیه این است که از مواجهه با آمریکا در بلند مدت اجتناب کند و به دنبال ایجاد شرایطی باشد که به این تقابل پایان میدهد.