یک‌شنبه 27 آبان 1403

بودجه کارخانه کود آلی گیلان چگونه لابلای زباله‌ها گم شد

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
بودجه کارخانه کود آلی گیلان چگونه لابلای زباله‌ها گم شد

اگر باز هم چشم‌ها بر مدیریت سوال‌برانگیز پسماند بسته شود، گاز منتشر شده در کنار حجم انبوه زباله و شیرابه، فقط سراوان را نابود نمی‌کند؛ CH4 می‌تواند به هیولای جذب اکسیژن و خفگی تمام موجودات محیط‌زیست و هزاران انسان تبدیل شود.

تقریبا غیرممکن است مطلبی درباره مشکلات رشت منتشر شود و کلید‌واژه‌هایی مانند زباله، سراوان، شیرابه، رودخانه‌های آلوده، کارخانه کودآلی و زباله سوز در آن تکرار نشود. با این 6 کلمه می‌توان ترسناک‌ترین داستان‌های کوتاه را در مورد شهری نوشت که مدیریت ضعیف پسماند در طول چهار دهه، جانش را به لب رسانده است.

به گزارش مریم صابری در مرور؛ در این میان همیشه پای بودجه در میان است. گردن شکسته‌ای که مدیران دلیل کم کاری یا هیچکاری را به نبودش وصل می کنند ولی اینبار ما از بودجه ای می گوییم که محقق شد ولی مشخص نشد چگونه هزینه شد.

بعد از چند دهه اعتراض به دلیل نابودی طبیعت، دام، آب‌های زیرزمینی و بیماری‌های کشنده‌ی پوستی ساکنان اطراف سراوان، در سال 99 خبر رسید که بودجه 43 میلیارد تومانی برای اورهال و افزایش ظرفیت کارخانه کودآلی گیلان اختصاص پیدا کرده است. حاج محمدی شهردار نوید داده بود که با این اعتبار ظرفیت کارخانه قرار است به 1000 تن واقعی برسد. خبری مهم که در صورت، به واقعیت پیوستن دوستداران محیط‌زیست گیلان می‌توانستند امیدوار باشند که از حجم زباله‌هایی که راهی سراوان می‌شود، کم می‌شود.

البته این ادعا متکی به روش «لین ترنر» عنوان شده بود. لین ترنر شیوه جدیدی است که از سوی کارشناسان و حتی مشاور افزایش ظرفیت شهرداری رشت به جای ویندرو ترنر پیشهاد شده بود.

لین ترنر با توجه به کارکرد خود این اجازه را می‌داد که حداکثر استفاده از فضای سالن انجام شود. اما در ویندرو ترنر باید بین دو توده مواد آلی فاصله باشد تا دستگاه بتواند حرکت کند و توده تشکیل شده هم مخروطی شکل می‌شود. تفاوت در شکل و نیز نوع حرکت سبب می‌شود لین ترنر خلا‌ها را پوشش دهد. بنابراین در صورت استفاده از لین ترنر نتیجه کاملا قابل محسوسی به دست می‌آمد یعنی استفاده از این دستگاه جدید اجازه می‌داد که ظرفیت فعلی بدون نیاز به سالن های جدید دو و نیم برابر شود.

*س_تغییر تصمیم سوال برانگیز و خریدی بدون نتیجه_س*

بنابراین با بررسی‌های انجام شده و نظرات کارشناسی و حتی نظر مشاور افزایش ظرفیت، دو مرحله مناقصه هم برای خرید این دستگاه انجام شد. مناقصه‌ای که بار اول با قیمت نجومی باطل شد و در مناقصه دوم به دلیل حضور تنها یک شرکت در مناقصه مقرر شد مناقصه تجدید شود. اما تا زمان تجدید مناقصه، مدیرعامل وقت شرکت کود آلی که مامور فنی مناقصه هم بود، تعویض شد، ورق‌ها برگشت و شهردار وقت تصمیم‌های دیگری گرفت.

با تصمیم ناصر حاج محمدی بدون ایجاد سالن جدید، دو خط جدید پردازش مکانیکی خریداری شد. حال سوال مهم این بود که این دو خط باید در کجا جانمایی شود. چاره‌ای نبود غیر اینکه نصف یکی از سالن‌های تخمیر که در سال 95 برای تکمیل ظرفیت در نظر گرفته شده بود و در حال ساخت بود به پردازش اختصاص پیدا کند. و علی‌رغم توصیه کارشناسان اهل فن، یک دستگاه ویندرو ترنر به جای لین ترنر خریداری شد. بنابراین نه تنها افزایش ظرفیتی بدست نخواهد آمد بلکه با توضیحاتی که در ادامه می خوانید و یک محاسبه ساده، ظرفیت کارخانه به 450 تن کاهش پیدا خواهد کرد!

در 18 شهریور حاج محمدی بعد از این تصمیم خبر داد که «روش ویندرو ترنر نیازمند فضای بیش‌تری برای تخمیر کمپوست است و با افزایش ظرفیت برای 500 تن جدید علاوه بر سوله‌های تخمیر موجود، هشت هزار مترمربع سوله جدید برای فرآیند بی‌هوازی و شش هزار مترمربع برای سالن‌های کود فاین، نصب دستگاه‌ها و تجهیزاتی که باید مستقر شوند و برای اجرای این پروژه به اعتبار 106 میلیارد تومانی نیاز داریم» یعنی با این داستان همچنان نقطه سر خط.

آیا کسی مطلع شد که فرد یا افراد در سایه‌ای که پیشنهاد خرید دستگاهی بی‌ربط به نیاز مجموعه را به سرانجام رساندند چه کسانی بودند و چه منفعتی از ماجرا داشتند؟

*س_خشت اول داستان زباله رشت_س*

بهترین مسیر برای مدیریت زباله از سوی کارشناسان کاهش تولید، استفاده مجدد، تفکیک از مبدا، جمع‌آوری مناسب، ایستگاه انتقال، محل پردازش، تولید کود، RDF، زباله‌سوز و در انتها دفن پیشنهاد شده است. اما خشت اول این مسیر در شهر رشت کج گذاشته شد و تا امروز هم همچنان این دیوار کج می‌رود.

برای خشت اول برگردیم به دهه 60 و سفر 11 شهردار گیلان به اروپا برای اینکه از نزدیک ببینند در کشورهای توسعه‌یافته برای بازیافت زباله چه مسیرهایی طی می‌شود. وضعیت حاکم بر مدیریت پسماند استان با گذشت بیش از 30 سال از این سفر نشان می‌دهد که سفر این شهرداران در حد گردش علمی دانش‌آموزان مدارس هم نتیجه‌ای نداشته است. چرا؟ چون همچنان دفن زباله که آخرین گزینه فرایند مدیریت زباله است برای استان گیلان به عنوان اولین گزینه مطرح است. البته دفنی که پسوند غیربهداشتی را هم با خود همراه دارد.

*س_هست و نیست کارخانه کود آلی بعد از سه دهه_س*

اما مطمئنا داشتن کارخانه‌ای برای پردازش زباله و تبدیل مواد آلی به کود نرم یکی از اصلی‌ترین آیتم‌های مسیر مدیریت پسماند زباله است. کارخانه کودآلی در سال 75 به نام شرکت کود آلی ایران با مشارکت شهرداری اصفهان با ظرفیت 250 تن در رشت ساخته شد که در همان سال اول همکاری و خروج شهرداری اصفهان شرکت کود آلی ایران به شرکت کود آلی گیلان تغییر نام داد و 12 شهرداری در آن صاحب سهام شدند. شهرداری رشت با داشتن سهم 55 و نیم درصدی بزرگ‌ترین سهام دار این کارخانه است. بعد از رشت شهرداری‌های انزلی 20درصد، فومن 18درصد، صومعه‌سرا 18درصد، خمام یک و نیم درصد و شفت، لشت‌نشا، سنگر، تولم‌شهر، خشکبیجار و سازمان همیاری‌ها هر کدام یک درصد سهام کارخانه را در اختیار دارند.

کارخانه کود آلی با ظرفیت 250 تن یک سالن پردازش مکانیکی زباله و دو سالن تخمیر 5 هزار متری و یک دستگاه ویندرو در سال 75 شروع به کار کرد.

بعد از نزدیک به 10 سال یعنی در سال 84 یک سالن دریافت زباله برای پردازش مکانیکی و همچنین یک دستگاه ویندرو به کارخانه اضافه شد. اما خبری از سالن تخمیر نبود. ظرفیت کارخانه به طور اسمی به 500 تن افزایش پیدا کرد اما ظرفیت واقعی در حد همان 250 تن باقیمانده بود.

*س_زباله چه مسیری در کارخانه دارد؟_س*

حال ببینیم زباله در این کارخانه چه مسیری طی می‌کند و هر کدام از سالن‌ها و دستگاه‌ها به چه کار می‌آیند؛ زباله‌های جمع‌آوری شده از سطح شهر ابتدا به سالن دریافت می‌روند تا عملیات پردازش مکانیکی انجام شود. پردازش به این معنا که ابتدا زباله‌های حجیم جداسازی می‌شود و در مرحله دوم وارد سرند می‌شوند تا مواد آلی و مواد قابل بازیافت جدا شده تا هر کدام مسیر‌شان را بروند. مواد غیرآلی و همچنین غیرقابل بازیافت به عنوان ریجکت سوزانده و یا برای دفن راهی سایت سراوان می‌شود.

مواد آلی جدا شده وارد سالن تخمیر می‌شود. هر 7 روز یک توده هرمی در این سالن شکل می‌گیرد و هر سالن 5 هزار متری ظرفیت تشکیل 10 توده هرمی به ارتفاع یک و سطح مقطع 2 متر و طول 100متر را دارد. برای اینکه این توده‌ها به کود تبدیل شود با توجه به دمای هوا و میزان رطوبت گیلان باید حداقل 90 روز در سالن بمانند و با دستگاه ویندرو هوادهی صورت بگیرد تا در نهایت به خروجی مناسب برسد. بعد از این مرحله نیز وارد سالن کود درشت می‌شود تا وارد سرند شود و کود نرم نهایی قابل استفاده برای فضای سبز به دست آید.

پس برای هر 250 تن در حالت معمول و حداقلی 90 روزه 15 توده در یک پروسه کامل تشکیل میشود و این یعنی دو سوله 5000 متری برای هر 250 تن فضای تخمیر مورد نیاز است.

*س_تغییر در کارخانه‌ای که 45 روز تعطیل بود_س*

بعد از یک دهه فعالیت نیاز به افزایش ظرفیت کارخانه به شدت احساس می‌شد. برای اینکه زباله کم‌تری به سمت سراوان فاجعه‌زده برود نیاز بود تا حجم بیش‌تری از زباله پردازش و به کود تبدیل شود. یک محاسبه کوچک به ما نشان می‌دهد فعالیت کارخانه به دلیل محدودیت فضا و انتظار برای خشک شدن توده‌ها تقریبا 45 روز متوقف می‌شد. در این شرایط پردازش اولیه انجام می‌شد ولی دوباره مواد آلی بارگیری و به سراوان فرستاده می‌شد یعنی فقط زباله‌های قابل بازیافت جدا می‌شدند و بقیه راهی سراوان می‌شد تا همچنان بر حجم چند میلیون تن زباله انباشته شده در دل جنگل‌های زیبای منطقه و میلیون‌ها لیتر شیرابه‌ای که از زباله‌ها روان است افزوده شود.

در نهایت در سال 95 دو سالن تخمیر6 هزار متری به مجموعه کارخانه کود آلی گیلان اضافه شد برای اینکه ظرفیت کارخانه به ظرفیت واقعی 500 تن برسد. چون هر 250 تن زباله به دو سالن تخمیر 10 تا 12هزار متری در حالت استفاده از شیوه ویندرو ترنر نیاز دارد.

*س_راهکاری عجیب برای هدر دادن 43میلیارد تومان بودجه_س*

انتظار می رفت در سال 99 تخصیص بودجه 43 میلیارد تومانی به کارخانه کودآلی گیلان و افزایش ظرفیت آن سبب شود تا کمترین حجم زباله به سمت سراوان برود ولی تصمیم عجیب در خرید تجهیزات نشان داد برای رسیدن به این هدف همچنان باید سال ها منتظر ماند. با عجیب‌ترین راهکار ممکن نه تنها کارخانه کود آلی گیلان به ظرفیت 1000 تن نرسید بلکه 43 میلیارد تومان پول هم با نسنجیده‌ترین روش ممکن خرج شد.

*س_شورای شهر رشت یا وقتی همه خواب بودند_س*

آیا اعضای شورای شهر رشت از آقای شهردار سابق سوال کردند که اساسا به مطالعات صورت گرفته قبل از اجرای پروژه نگاهی انداخته شده و اینکه با مقوله‌ای به نام نیازسنجی آشنایی دارند یا خیر که با توجه به اتفاقات قبل و بعد از این تصمیمات، پاسخ منفی است.

و حالا سیدمحمد احمدی شهردار فعلی رشت باید از سر خط برای بهبود اوضاعی تلاش کند که سابقه حضورش در فرمانداری رشت قطعا او را از تبعات بحران زباله شهرستان و صبر مردم سراوان آگاه کرده است.

*س_بودجه کارخانه کودآلی؛ سهم‌خواهان چه کسانی هستند؟_س*

موضوع زباله و آلودگی‌های جانبی‌اش در رشت، به‌طور مستقیم زندگی چند هزار انسان را هدف قرار داده و از آنجایی که ماجرا مربوط به زمان کوتاهی نیست و عمری به بلندای دست کم 3 دهه دارد باید موشکافانه بررسی شود که سرنوشت اعتبارات ریز و درشت اختصاص پیدا کرده طی چند دهه گذشته برای حل بخشی از مشکلات زباله رشت چه شده است. اینکه سال‌هاست داستان پسماند رشت از اخطارهای اولیه به جان ستاندن درختان و ساکنان سراوان و روستاهای اطرافش رسیده نباید دستگاه‌های نظارتی را به بررسی ماجرا بکشاند و درباره سهم‌خواهی چند نفر از بودجه کارخانه کود آلی گیلان تحقیق شود؟

قطعا می‌دانیم که هر مدیری در دوره مدیریش براساس شرایط تصمیاتی اتخاذ می‌کند. اما آیا سوال برانگیز نیست که به طور اتفاقی نتیجه و ارزش اکثر تصمیمات اتخاذ شده پیرامون زباله‌های رشت برای ساکنانش، چیزی در حد زباله بوده است‌؟

اینکه تاکنون ده‌ها بار میلیون‌ها تومان هزینه صرف مطالعات و سفرهای خارجی و داخلی شده اما بعد از جذب اعتبارات مربوطه ناگهان بدترین تصیمات ممکن پیرامون پسماندهای شهر اتخاذ می‌شود اگر «خیانت» خوانده نشود نامش تجاهل و چشم بستن بر وقوع امری عجیب در شهر است.

*س_برای «دفن زباله» چه نیازی به سازمان عریض و طویل است؟_س*

امیدواریم دستگاه‌های نظارتی از پس میلیون‌ها گزارش و خبری که طی چند دهه اخیر در رسانه‌های استانی و کشوری پیرامون وضعیت وخیم ایجاد شده حاصل زباله‌ها از مدیران فعلی و قبلی این سازمان سوال کنند دفن میلیون‌ها تن زباله و ریختن خاک روی زباله‌ها و سمپاشی و ایجاد چند سوراخ در دل کوه زباله‌ها برای خروج گاز خطرناک متان واقعا به تخصص، مهارت و سازمان عریض و طویل و چندصد کارگر و کارمند و مدیر نیاز دارد؟ آیا همین روند با هزینه‌ای اندک و چند کارگر بدون مهارت قابل انجام نبوده و نیست؟

*س_سود افراد در سایه از خریدهای تکراری_س*

اینکه هر سال در لیست خرید شهرداری رشت قرارداد دستگاه‌های زباله کوب، بیل مکانیکی، لودر، کامیون، سمپاش و... دیده می‌شود و به جای اجرای برنامه‌های اساسی و نجات دهنده شهر و مردمانش، بدترین روش در کارخانه کود آلی در دستور کار قرار گرفته می‌شود چه سودی برای افراد پشت پرده دارد؟ اصولا این افراد پشت پرده چه کسانی هستند؟

*س_حفاری در دل زباله_س*

سال‌هاست جریان حاکم بر شهرداری رشت وقعی به انتقادات مطرح شده پیرامون مدیریت زباله در رسانه‌ها نگذاشته است. به نظر می‌رسد زمان ورود دستگاه‌های نظارتی به ماجرا است که اگر آن‌ها هم تعلل کنند شمار حلقه‌های چاه خروج گاز متان ناشی از انباشت زباله در سراوان از چاه‌های نفت ایران هم بیش‌تر می‌شود! گازی که البته قابلیت استفاده دارد اما قطعا از توان مدیرانی که نتیجه تصمیمات‌شان چیزی جز خیانت به شهر نبوده، خارج است.

اگر باز هم چشم‌ها بر مدیریت سوال‌برانگیز پسماند بسته شود، گاز منتشر شده در کنار حجم انبوه زباله و شیرابه، فقط سراوان را نابود نمی‌کند؛ CH4 می‌تواند به هیولای جذب اکسیژن و خفگی تمام موجودات محیط‌زیست و هزاران انسان تبدیل شود.

گزارش: مریم صابری / مرور

بیشتر بخوانید: ناقوس مرگ «دریاچه اوان» الموت به صدا درآمد لینک کوتاه: asriran.com/003HSR
بودجه کارخانه کود آلی گیلان چگونه لابلای زباله‌ها گم شد 2
بودجه کارخانه کود آلی گیلان چگونه لابلای زباله‌ها گم شد 3
بودجه کارخانه کود آلی گیلان چگونه لابلای زباله‌ها گم شد 4