بیانیه تازه اصلاحطلبان؛ بازخوانی گزینشی گذشته یا نقد صادقانه!
سعید آجورلو درباره بیانیه کمیته سیاسی جبهه اصلاحات گفت: اگر صداقت دارید، شرکت های شبه دولتی و بانک ها را رها کنید. نمیشود هم در اقتصاد سیاسی دولت قدرت داشته باشید هم ژست اپوزیسیون بگیرید.
به گزارش مشرق، کمیته سیاسی جبهه اصلاحات تازهترین بیانیه خود را منتشر کرده، اما واکنشها به آن نشان میدهد این متن بیش از آنکه یک ارزیابی شفاف از وضعیت کشور باشد، تلاش دارد گذشته این جریان را بازخوانی دلخواه کند.
آجرلو، کارشناس مسائل سیاسی، در تحلیل این بیانیه به نکتهای اشاره کرده که نمیتوان از کنارش عبور کرد: اصلاحطلبان در حالی از بحرانهای امروز سخن میگویند که خود در بخش مهمی از تصمیمسازیهای دو دهه اخیر حضور جدی داشتهاند.
بهگفته آجرلو، اصلاح طلبان وقتی مسئولیتهای خود جریان را نادیده میگیرد و تنها دیگران را نشانه میرود، عملاً از نقد صادقانه فاصله میگیرد و به یک متن تدافعی تبدیل میشود. همین فاصله میان روایت بیانیه و واقعیت سیاسی کشور، آن را در مرکز توجه قرار داده و زمینه را برای نقدهای جدیتر فراهم کرده است؛ نقدهایی که اینبار نه درباره رقبا، بلکه درباره رفتار سیاسی خود اصلاحطلبان طرح میشود و بحث پاسخگویی را دوباره به صدر رسانهها میبرد.
اصلاحطلبی مُرد، زندهباد اصلاحطلبی
سعید آجورلو، کارشناس مسائل سیاسی گفت: این نامه در واقع تلاش دارد نوعی اصلاحطلبی جدید را تعریف کند و چنین القا میکند که اصلاحطلبیِ پیشین شکست خورده و جریان اصلاحات نیازمند موج تازهای از بازتعریف است. البته این ادعا چیز جدیدی نیست. در همان دوران دولت آقای خاتمی، آقای حجاریان جمله معروف «اصلاحطلبی مُرد، زندهباد اصلاحطلبی» را مطرح کرد؛ یعنی اصلاحطلبی متولد سال 76 را پایانیافته میدانست و داعیه بازتعریفی جدید داشت.
در سالهای مختلف نیز این نگاه تکرار شده است. در دهه 90 همین بحث از سوی برخی فعالان سیاسی مطرح شد و پس از آغاز دولت دوم آقای روحانی نیز چهرههایی چون آقای تاجزاده همین مسیر را ادامه دادند و از «اصلاحطلبی جدید» سخن گفتند. بنابراین سابقه این کار وجود دارد که اصلاحطلبان بارها گذشته خود را نقد و از آیندهای متفاوت سخن گفتهاند.
وی افزود: در این بیانیه اخیر نیز چند محور اصلی دیده میشود؛ از جمله توصیه به فاصله گرفتن از قدرت و بازگشت به مردم، دوری از محافظهکاری، صراحت و صداقت در رفتار سیاسی و آغاز حرکت از درون جامعه بدون انتظار برای تغییرات بیرونی. اصلِ نقدکردن خود و جریان سیاسی، کار درستی است و هر جریان سیاسی برای تحول به چنین بازنگریهایی نیاز دارد. اما درباره محتوای نقد نکاتی وجود دارد.
با این حال، آجورلو تأکید کرد: مسیر نقدی که اصلاحطلبان در این بیانیه انتخاب کردهاند، از جهات مختلف نادرست است و چشماندازی که ترسیم میکنند، احتمالاً ادامه همان اشتباهات گذشته خواهد بود؛ چرا که نقطه عزیمت نقد آنها اشتباه است.
وقتی از جبهه اصلاحات سخن گفته میشود، در واقع منظور «اتحاد ملت» است
وی توضیح داد: نخستین گام نقد اصلاحطلبی باید از خود جبهه اصلاحات آغاز شود؛ جریانی که در عمل به یک ساختار اقتدارگرا تبدیل شده و اجازه فعالیت مستقل به احزاب نمیدهد. جبهه اصلاحات همه احزاب را در یک چارچوب متمرکز قرار داده و عملاً کارکرد یک حزب واحد را پیدا کرده است. وقتی از جبهه اصلاحات صحبت میکنیم، در واقع درباره «اتحاد ملت» سخن میگوییم؛ چرا که این حزب خود را در قالب جبهه بازتولید کرده و دیگر احزاب نیز در همان چهارچوب قرار داده شدهاند. ترکیب و چیدمان افراد نیز بهگونهای است که نهایتاً منویات جریان رادیکال اصلاحطلب را پیش میبرد.
آجورلو گفت: بنابراین اگر قرار است اصلاحطلبان به سمت رفتار دموکراتیک حرکت کنند، باید از همین نقطه شروع کنند؛ یعنی اجازه دهند احزاب نقش مستقل خود را ایفا کنند، نه اینکه احزاب را به سربازان جبهه اصلاحات تبدیل کنند.
وی در واکنش به بیانیه اخیر جبهه اصلاحات خطاب به رئیس دولت اصلاحات، گفت: جریان اصلاحات در طول سالهای اخیر بارها رویکرد خود را تغییر داده است؛ از سال 78 و حوادث کوی دانشگاه، تا سال 88 و نپذیرفتن نتایج انتخابات، سال 96 و عدم پذیرش مسئولیت دولت آقای روحانی و ورود به فاز «پشیمانی و نقد»، و نهایتاً در سال 1401 بخش قابل توجهی از اصلاحطلبان در موضع اپوزیسیون قرار گرفتند.
آجورلو با اشاره به انتخابات 1403 افزود: با چنین تغییرات متناوب و متناقض، آیا واقعاً به مردم نزدیکتر شدهاند؟ میزان مشارکت در این انتخابات، حتی در دور اول، کمتر از انتخابات مجلس دوازدهم بود و در دور دوم به 50 درصد نرسید. در حالی که همواره گفته میشد مشارکت پایین به نفع اصولگرایان است، این بار آقای پزشکیان پیروز شد و اصولگرایان موفق نبودند.
رادیکالیسم اصلاحطلبان در تضاد با منافع مردم
وی ادامه داد: رادیکالیسمی که اصلاحطلبان دنبال میکنند، نه تنها به خواست و منافع مردم نزدیک نیست، بلکه در عمل برخلاف آن عمل میکند. شیوه عملکرد و وعدههای آنها نشان میدهد که مسیر انتخابشده برای نقد و اصلاح، ادامه همان اشتباهات گذشته خواهد بود.
این فعال سیاسی همچنین درباره رویکرد اصلاحطلبان در سیاست خارجی و امنیت گفت: نگاه آنها به امنیت خاورمیانه و روابط بینالملل بیش از اندازه رمانتیک و لیبرال است، در حالی که ماهیت منطقه و جهان آنارشیک بوده و تنها با تئوریهای رئالیستی میتوان آن را مدیریت کرد. اگر تصمیمگیریها بر اساس این دیدگاه بود، امروز نه توان موشکی داشتیم، نه برنامه هستهای و نه قدرت منطقهای. چنین رویکردی ما را به وضعیتی مشابه لیبی و عراق بعد. از اشغال سوق میدهد.
آجورلو تصریح کرد: ادعای رئالیست بودن و نقد جمهوری اسلامی به خاطر رئالیست نبودن، در حالی که خود درک واقعی از رئالیسم ندارند، نشاندهنده تناقض در عملکرد و نگاه اصلاحطلبان است. حتی بیانیه اخیرشان که بر حفظ تمامیت ارضی تأکید دارد، با نوع رفتار و عملکردشان نمیتواند تضمینی برای حفظ امنیت و تمامیت ارضی کشور باشد و در بدترین حالت، کشور را به وضعیتی بدتر از دوره قاجار سوق میدهد.
کنارهگیری اصلاحطلبان از مدیریت شرکتهای دولتی، گام اول تغییر رویکرد
سعید آجورلو در ادامه نقد خود به بیانیه اخیر جبهه اصلاحات، با اشاره به ادعای این جریان درباره «فاصله گرفتن از قدرت»، گفت: اگر واقعاً بهدنبال تغییر رویکرد هستید، از دوستان اصلاحطلبتان بخواهید از مدیریت و هیئتمدیره شرکتهای دولتی خارج شوند. از شستا، تأمین اجتماعی، پتروشیمیها، شرکتهای نفتی، هلدینگها، شرکتهای بیمه و بانکها. اگر به جمهوری اسلامی انتقاد دارید و میخواهید از قدرت فاصله بگیرید، پس دستهجمعی از مناصب اقتصاد سیاسی استعفا دهید.
او افزود: نمیشود اقتصاد سیاسی کشور در اختیار شما باشد و همزمان به جمهوری اسلامی حمله کنید و شعار فاصله گرفتن از قدرت بدهید. اگر صادق هستید، همین امروز از همه این مسئولیتها کنار بروید. 200 نفر، 300 نفر، 500 نفر هستید؛ اعضای هیئتمدیره شرکتها و بانکها را توصیه کنید که واگذار کنند. اگر تغییر رویکرد واقعی است، این سادهترین قدم است.
این کارشناس مسائل سیاسی تأکید کرد: اقتصاد سیاسی کشور در دهههای گذشته عمدتاً در اختیار جریان اصلاحطلب بوده و امروز هم بخش قابل توجهی از مدیریتهای اقتصادی، بانکی و دولتی در اختیار آنان است. بروید و ببینید مدیران بانکها چه کسانی هستند، مدیران شرکتهای دولتی چه گرایشهایی دارند و بروکراسی کشور چگونه اداره میشود.
خروج از ساختارها، گام فاصلهگیری از قدرت
او با بیان اینکه «اصلاحطلبان جسارت رها کردن قدرت را ندارند»، گفت: اگر واقعاً قصد فاصله گرفتن از قدرت دارید، از همه این ساختارها خارج شوید. تا زمانی که اقتصاد سیاسی کشور در اختیار شماست، ادعای فاصله گرفتن از قدرت فقط یک شعار است.
سعید آجورلو، کارشناس مسائل سیاسی، در بخشی دیگر از نقد خود به جبهه اصلاحات تأکید کرد: اگر واقعاً صادق هستید و به دنبال تغییر رویکرد هستید، تنها راه آن این است که از تمام پستها و مدیریتهای شرکت های دولتی بیرون بیایید؛ از شستا، تأمین اجتماعی، پتروشیمیها، شرکتهای نفتی و بیمهای، هلدینگها و بانکها.
تناقض قدرت و اپوزیسیون در شعارها
آجورلو ادامه داد: نمیشود هم اقتصاد سیاسی کشور در اختیار شما باشد، هم شعار اپوزیسیونی بدهید و هم ادعای فاصله گرفتن از قدرت داشته باشید. اگر قصد واقعی برای نزدیکی به مردم و تغییر دارید، باید از همه این سمتها کنار بروید و جسارت رها کردن قدرت را نشان دهید.
او افزود: اگر کمیته سیاسی جبهه اصلاحات قصد دارد بیانیهای منتشر کند، باید درباره همین موضوعات شفاف حرف بزند. در غیر این صورت، این شعارها که سالها تکرار شدهاند، فقط باعث کاهش اقبال مردم به اصلاحطلبان شده است.
در بخش دیگری از این گفتوگو، آجورلو خطاب به جریان اصلاحطلب تأکید کرد که این جریان باید نسبت خود را با دولت فعلی روشن کند. او گفت: الان مسئولیت شما نسبت به دولت چیست؟ جبهه اصلاحات از آقای پزشکیان حمایت کرد و امروز تعداد قابل توجهی وزیر، معاون وزیر، مدیرکل و حتی استاندار اصلاحطلب در دولت حضور دارند. چگونه است که همان جریانی که ادعا می کند در پیروزی این دولت نقش کلیدی داشت، حالا احساس میکند باید از آن فاصله بگیرد؟ آیا فکر کردهاید دولت شکست خورده و باید راهتان را جدا کنید؟ مگر پزشکیان نامزد شما نبود؟ مگر از این دولت سهم نگرفتید؟ مگر در این دولت مشارکت ندارید؟ حالا چرا میخواهید از مسئولیت فرار کنید؟
وی با اشاره به تجربه دولت دوم روحانی افزود: این رفتار مسبوق به سابقه است. همان کاری را که در دولت دوم روحانی کردید، امروز هم تکرار میکنید. شما مثل تاجزاده فکر میکنید، اما حاضر نیستید مثل او کامل از قدرت کنار بروید؛ میخواهید همچنان پا در قدرت داشته باشید، برای همین از دولت حمایت کردید تا ببینید چه سهمی نصیبتان میشود. اصلاحطلبان به اندازه خودشان سهم دارند، اما نمیخواهند مسئولیت بپذیرند.
آجورلو تأکید کرد جریان اصلاحطلب اکنون میکوشد با فشار بر رئیسجمهور مسیر دولت را رادیکال کند: دولت را تحت فشار می گذاریذ اما میبینید که رادیکال نمیشود، پس خودتان رادیکال میشوید. از این طرف در قدرت هستید و از آن طرف میخواهید شبیه تاجزاده رفتار کنید. این کار صادقانه نیست.
اگر دولت نمیتواند، چرا به انتخابات آمدید؟
او در ادامه بیان کرد: اگر واقعا اعتقاد دارید دولت «نمیتواند» یا «نمیگذارند»، پس چرا وارد انتخابات شدید؟ چرا حمایت کردید؟ امروز هم میبینید که رئیسجمهور با همه گروهها کار میکند و وزن رأی شما فقط بخشی از آرای اوست؛ بخش قابل توجهی از رأی او، رأی پایگاه سنتی و همچنین رأی قومیتی بوده است. اما شما این واقعیت را نادیده میگیرید و تلاش دارید دولت را به سمت رادیکالیسم هل دهید.
آجورلو در جمعبندی این بخش گفت: این رفتارها نشانه بیصداقتی است؛ همانطور که حضور گستردهتان در شرکتهای دولتی و اقتصادی و درعینحال حمله به نظام نیز نماد بیصداقتی است. این رفتارها ضد مردم است. همین الگو را در دولت خاتمی و روحانی هم تکرار کردید؛ روزی از خاتمی عبور کردید، روزی او را گورباچف نامیدید، روزی مهاجرانی و عبدالله نوری را یلتسین خواندید. این حرفها تازه نیست؛ تجربه تکرارشوندهای است.
مشکلات با پاسخهای از جنس «خلع سلاح یا بمب» حل نخواهد شد
آجورلو در ادامه این گفتوگو تأکید میکند که اداره کشور با «نسخههای خطی و سادهسازیشده» ممکن نیست و مشکلات ایران با پاسخهای صفر و یکی از جنس «خلع سلاح یا بمب»، «شرق یا غرب» و «استعفا یا استیضاح دولت» حل نخواهد شد.
او میگوید راهحل ایران رویکردی چندجانبه است؛ رویکردی که هم بر توسعه قدرت موشکی تأکید دارد، هم بر حفظ و تقویت روابط راهبردی با چین و روسیه، هم بر تداوم ارتباط فعال با جهان عرب و هم بر گفتوگو برای رفع تحریمها هم بازسازی جبهه مقاومت.
به گفته او، کشور نیازمند حفظ صنعت هستهای در کنار تلاش برای افزایش همبستگی اجتماعی و پرهیز از ایجاد شکاف و دوقطبیهای کاذب است؛ پدیدهای که بهگفته او، برخی جریانهای اصلاحطلب و همچنین بخشی از جریان راست سیاسی به شکل مستمر تولید میکنند.
آجورلو معتقد است دوران نسخههای سادهانگارانه برای مسائل پیچیده گذشته و هر جریان سیاسی که همچنان با این منطق عمل کند، نهتنها کمکی به کشور نمیکند بلکه بر عمق چالشها میافزاید.
آجورلو در بخش پایانی سخنان خود تأکید کرد که مشکل اصلی جریان اصلاحطلب، برداشت نادرست از جامعه و احساسات عمومی است. او گفت: پیش از جنگ مدام میگفتند جامعه در آستانه فروپاشی است، اما چنین نشد و برعکس، همبستگی مردم افزایش پیدا کرد. وقتی پیشبینیهایشان غلط از آب درآمد، بهجای اصلاح تحلیل، شروع کردند از جامعه و حاکمیت انتقام گرفتن.
بهگفته او، این جریان نمیتواند خود را بیرون از حاکمیت جا بزند، زیرا «دولت اختیار دارد، منابع دارد، قدرت دارد و نیروی انسانی دارد؛ پس نمیشود هم در دولت حضور داشت و هم ادعا کرد بخشی از حکومت نیستید.» آجورلو با اشاره به تلقی برخی گروههای اصلاحطلب که دولت را ابزاری برای تغییر ساختار نظام میدانند افزود: اگر توقع دارید با ورود به دولت جمهوری اسلامی را تغییر دهید، اشتباه میکنید. دولت و مجلس قرار نیست علیه نظام کودتا کنند. این همانی است که در دوم خرداد و سالهای بعد از آن هم اشتباه فهمیدید.
آجورلو با انتقاد از تغییر موضع اصلاحطلبان نسبت به نظرسنجیها نیز گفت: وقتی نتایج نظرسنجیها مطابق میلشان بود، آن را مبنا قرار میدادند؛ اما حالا که نتیجه برخلاف تحلیلشان است، نظرسنجی را زیر سوال میبرند.
اصلاح طلبان میانه مقابل رادیکالیسم منفعل نباشند
وی تأکید کرد که مردم، اصلاحطلبان را بخشی از ساختار قدرت و اقتصاد سیاسی کشور میدانند: جامعه شما را بخشی از اولیگارشی، بخشی از مقصران وضعیت موجود و بخشی از دولتهای مختلف میشناسد. نمیتوانید از این واقعیت فرار کنید. اگر دنبال اصلاح رویکردید باید نگاهتان به مردم را عوض کنید، نه اینکه با رادیکالیسم دوباره از مسئولیت فرار کنید.
آجورلو در پایان از اصلاح طلبان میانه خواست مقابل رادیکالیسم اصلاح طلبان ساختاری منفعل نباشند.