بیایید با ما حرف بزنید!

سخن ما با مسئولان روشن است؛ بیایید با مردم حرف بزنید، روایت خودتان را، نه درشت، بلکه درست به مردم بگویید و برای مردم داستان آنچه را که شد، تا جایی که امکان گفتن دارد، تعریف کنید.
به گزارش مشرق، کبری آسوپار طی یادداشتی در روزنامه فرهیختگان نوشت: از آن روزهایی که شهید حسین خرازی گفته بود «مطبوعات ما جنگ را درشت مینویسند، نه درست» چهار دهه میگذرد و به نظر میرسد با وجود همه پیشرفتها در عرصه رسانه، هنوز هم رجز و شعار و همان «درشتنویسی» بیشترین چیزی است که از جنگ، در رسانهها میبینیم. انبوهی از خبرهای فوری ذهن مردم را پر میکند و آنچه پس از این میتوانند از جنگ بگویند، تکخبرها و تکاتفاقاتی از جنگ است که طبعاً نمیتواند نمایی کلی از آنچه روی داد را روایت کند. در این میان تحلیلهای رسانهای و روایتهای تفصیلی از آنچه رخ داد، میتواند ذهن مردم را از سطح فراتر ببرد و درگیر عمق وقایع کند.
تعدد رسانهها و حجم بالای اخبار راست و دروغ و غیردقیق و نادرست که از سوی مردم دنبال میشود فضایی را ساخته که میتوان گفت همراه با هر موشک، موشکهایی هم از مسیر رسانهها و فضای مجازی بر ذهن مردم آوار میشود و اثربخشی هر تبیین پس از آن را دشوار میکند.
ما از دهه شصت و فضای خبری و رسانهای دفاع مقدس تجربهای نداریم، اما تجربه دو دهه اخیر را دیدهایم و حالا میتوان گفت جمله شهید خرازی در این سالها که ما دیدهایم و از جمله در جنگ 12 روزه اخیر میان ایران و رژیم اسرائیل، همهاش هم به رسانه برنمیگردد و بخشی از مسئولیت آن را باید متوجه مسئولان کرد.
بیایید با مردم حرف بزنید؛ این خواسته همواره اهل رسانه از مسئولان بوده است. خواستهای که در حصار مصلحتسنجیهای نابهجا، محافظهکاریهای رسانهای، غفلت نسبت به اهمیت کار رسانهای و لزوم اقناع افکار عمومی، بسیاری اوقات بهدرستی محقق نمیشود. مسئولان با مردم حرف نمیزنند یا وقتی میآیند حرف بزنند، انبوهی از شعارها، آمارها و خبرهای تکراری را میگویند که نمیتواند نقش پررنگی بر ذهن مخاطب بیندازد و خیلی زود از خاطرها میرود.
حرفزدن با مردم، خصوصاً وقتی موضوع آن «جنگ نظامی» است، ملاحظات متعددی را میطلبد. فضای جنگ فضایی امنیتی است و مسائل امنیتی هم نمیتواند پشت تریبونهای عمومی بیان شود. اما از قضا هنر مسئولان باید این باشد که در عین خارجنشدن از چهارچوب ملاحظههای امنیتی، آنچه را که مردم نیاز به شنیدن آن دارند، بیان کنند. یا به عبارتی دیگر از ملاحظات امنیتی آنچنان تفسیر وسیعی اجرایی نشود که سخنگفتن با مردم از خاطر برود.
در روزهای جنگ، خصوصاً دو سه روز اول مردم نمیدانستند چه اتفاقی افتاده است. روایتی از آنچه رخ داده بود، نداشتند و فقط وقایع لحظهای را میدیدند و میشنیدند. حملات که پس از 12 روز متوقف شد، فرصتی پدید آمد که روایت از مسئولان هم شنیده شود، اما نشد. صرفاً علی لاریجانی، مشاور رهبر معظم انقلاب روایت خود را ارائه داد که البته برای مخاطبان هم بسیار جذاب بود.
لاریجانی بلد است هیجانی حرف نزند، حرفهای نگو را بیان نکند، دعوای سیاسی درست نکند و در کل با ادبیاتی سیاسی و البته خردمندانه به مردم بگوید که چه شده است. روز اول تجاوز رژیمصهیونیستی هم لاریجانی در گفتوگوی تلفنی با شبکه خبر وقتی برابر پرسشی پیرامون مختصات پاسخ ایران به اسرائیل قرار گرفت، به مجری یادآور شد این موضوعی نیست که من و شما اینجا در موردش حرف بزنیم، اما به مسئولان نظامی کشور اطمینان داشته باشیم و بدانیم پاسخ درخور خواهند داد. این در حالی بود که از آغازین ساعات پس از تجاوز رژیمصهیونیستی به کشورمان، ادبیات غالب پیرامون پاسخ احتمالی ایران، محتوایی هیجانی داشت و کبیر و صغیر از اقصینقاط فضای مجازی تا محافل خانوادگی مشغول ارائه نقشههای عملیاتی دلخواه خود به نظام بودند و بایدها و نبایدهای نظامی را به نیروهای مسلح یاد میدادند، بیآنکه حتی یک عکس یادگاری با اسلحه واقعی داشته باشند! او نه مانند برخی مسئولان رجز هیجانی برای اسرائیل خواند و نه همچون آنها در موضوعی که متصدیان امر خودش را دارد، دخالت کرد.
لاریجانی در گفتوگوی اخیرش، صرفاً با دو جمله، ماجرای تماس عوامل صهیونیستی با مسئولان کشور و از جمله خودش را بیان کرد، نه رویدادی محرمانه را لو داد، نه ژست قهرمانانه گرفت، نه آن تماس را مهم تلقی کرد، اما مردم را از نقشه صهیونیستها برای ایجاد بههمریختگی در میان نظام اداره کشور مطلع کرد. نقشهای که فراتر از ترور و حذف فیزیکی، میخواست به خیال خویش با گرفتن چند خائن از میان مقامات عالیرتبه کشور، شخصیت نظام و حکومت را در ذهن مردم ترور کند.
ترامپ با مردم حرف میزند، به شکلی مداوم کنش رسانهای دارد و تلاش میکند نبض افکار عمومی را حتی در ایران در دست بگیرد. او در دوران مذاکرات هم هر روز رویداد خبری جدیدی را برای افکار عمومی ترتیب میداد و اذهان عمومی را بمباران خبری میکرد. در آن ایام هم سکوت مسئولان دیپلماتیک ایران باعث شد تا ابتکار عمل دست ترامپ و دارودستهاش باقی بماند. او حتی برای اطلاعرسانی در مورد توقف حملات، روایت اول را از آن خود کرد که البته روایت دروغینی از آنچه او آتشبس نامید، بود؛ اما درهرحال آمده بود تا یکهتاز فضای رسانه باشد.
حال سخن ما با مسئولان روشن است؛ بیایید با مردم حرف بزنید، روایت خودتان را، نه درشت، بلکه درست به مردم بگویید و برای مردم داستان آنچه را که شد، تا جایی که امکان گفتن دارد، تعریف کنید. روایت بسازید، روایت مقاومت از دفاعی که کردیم و روایت فتح از حملاتمان. اینگونه میشود از تکخبرهای فوری متعدد عبور کرد و مردم را به یک روایت از جنگی رساند که جزئیات تودرتو و پیچیدهای دارد و مردم فقط موشکهایش را دیدند. همانطور که پدافندهای ایرانی مقابل پهپادهای صهیونیستی از مردم دفاع کردند و همانطور که موشکهای ما بر صهیونیستهای فرود آمدند، روایتهای مسئولان ما باید از مردم برابر حملات رسانهای دشمن دفاع کند و کنشهای فعال رسانهای مسئولینمان چون موشک بر ذهن آنها فرود بیاید.
