تأسیس خانه ادبیات افغانستان در تهران از خدمات برجسته مرحوم رجایی سروری بود

بزرگداشت چهارمین سالگرد مرحوم محمدسرور رجایی در حسینیه هنر تهران برگزار شد.
باشگاه خبرنگاران جوان - حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، ضمن عرض تسلیت ایام ماه صفر و گرامیداشت یاد شهدا، اظهار داشت: «گرامیداشت یاد همه شهدا و عزیزانی که راه شهدا را طی کردند و در ترویج فرهنگ شهادت تلاش نمودند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهویژه یاد برادران عزیز سرور و محمد سرور رجایی را گرامی میداریم که از شخصیتهای کمنظیر جامعه اسلامی به شمار میروند. این دو شخصیت انسانی دغدغهمند فرهنگی و اجتماعی بودند که دغدغههایشان را با هم پیوند زدند.» وی از برگزارکنندگان این نشست نیز تشکر کرد و افزود: «یاد این عزیزان باید زنده بماند و درباره شخصیت مخلصانه و مؤمنانه ایشان باید تلاش شود، بهخصوص در تربیت نسل جوان.»
حجتالاسلام خسرو پناه درباره مرزهای ایران و افغانستان توضیح داد: «اقضای وضعیت کنونی که متأسفانه توسط استعمار ایجاد شده است، موجب شکلگیری مرز جغرافیایی میان ایران و افغانستان شده است؛ اما به لحاظ فرهنگی، خراسان بزرگ شامل کل این منطقه بوده و افغانستان نیز جزئی از آن محسوب میشد. پیش از ایجاد این مرزها، وحدت فرهنگی بین این مناطق برقرار بود و هیچ جدایی فرهنگی وجود نداشت.»
وی خاطرنشان کرد: «ادبیات عرفانی و عرفان خراسانی، همراه با وجود بزرگان اهل عرفان و معرفت، نشاندهنده پیوند فرهنگی عمیق بین این مناطق است. از شخصیتهایی همچون حجمیری که اهل افغانستان بود و مزارش در لاهور پاکستان واقع است، تا بسیاری دیگر از بزرگان که در ایران قدیم و خراسان بزرگ زندگی میکردند و فرهنگ ایران اسلامی را ترویج میکردند.»
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی تأکید کرد: «فرهنگ ایران اسلامی و اسلام با رویکرد ایرانی، از دیرباز توحید را سرلوحه خود قرار داده و حتی در میان بزرگان، نقد گرایشات ثنویت نیز دیده میشود. خردگرایی، معنویت، عرفان و شهود از ویژگیهای بارز این منطقه است که در ادبیات، موسیقی و فلسفه آن نمود یافته است. سازهایی مانند دوتار و رباب نمونههایی از این فرهنگ غنی هستند.»
وی به فعالیتهای شهید احمدرضا سعیدی اشاره کرد و گفت: «این شخصیت شهید ایرانی که در افغانستان تلاش کرده و به شهادت رسید، نمادی از پیوند فرهنگی ایران و افغانستان است و اگر تفکری مبتنی بر تفکیک وجود داشت، اینگونه عمل نمیکرد.»
او با اشاره به مسائل امنیتی، اظهار داشت: «در جریان برنامه قیام، تلاشهایی شده تا در مقابل هجمههای اطلاعاتی مقاومت صورت گیرد. برخی از این مباحث جنبه امنیتی دارند و شاید نتوان آنها را در فضای رسانهای مطرح کرد. اما باید توجه داشت که افراط و تفریط در تصمیمات امنیتی بسیار خطرناک است.»
خسرو پناه خاطرنشان کرد: «در همه کشورهای دنیا، ورود و خروج افراد تابع ضوابط و نظارتهای نهادهای امنیتی و انتظامی است. همانگونه که ایرانیها هنگام خروج از کشور باید مشخص باشند که کجا میروند، برای اتباع سایر کشورها نیز باید چنین نظارتی وجود داشته باشد. این مسئلهای جهانی است، نه استثنایی برای ایران.»
لزوم حفظ زبان فارسی و ادبیات غنی در برابر تهدیدهای فرهنگی
در ادامه مراسم علیرضا قزوه، شاعر ایرانی در ابتدای سخنان خود با اشاره به سابقه آشناییاش با چهرههای برجسته افغانستانی گفت: «با عزیزان افغانستان آشنایی عمیق و قدیمی دارم. زمانی که سالهای حضورم در تاجیکستان بودم، خیلی از این شخصیتها و رهبران افغانستان در آن کشور حضور داشتند. آقای ربانی را آنجا میدیدم که به برخی محافل فرهنگی و ادبی ما میآمد. احمد شاه مسعود نیز در آنجا خانه داشت و پسرش، که آن موقع کودک بود، در مدرسه ایرانیها درس میخواند.»
وی افزود: «دو بار که قصد سفر به ایران داشتم، همراه با احمد شاه مسعود از تاجیکستان آمدم. ابتدا به مشهد و سپس به تهران آمدیم و در مسیر، دو سه ساعت روبهروی هم در هواپیما نشستیم. در آن سفر شعر خواندیم و گفتگو کردیم. وقتی یکی از اشعارم را که فضای آن روز افغانستان درگیر جنگ با طالبان را توصیف میکرد خواندم، احمد شاه مسعود دوستی را صدا کرد که بارها در تاجیکستان دیده بودم. او برایم هدیهای آورد؛ یک سنگ یاقوت گرانقیمت نتراشیده، حدود 100 تا 200 گرم وزن داشت. از قیمتش پرسیدم، گفت: 5 تا 10 هزار دلار میارزد. گفتم میپذیرم ولی چون شما درگیر جنگ هستید، این را به شما بازمیگردانم.»
قزوه در ادامه سخنان خود با اشاره به شخصیت محمدسرور رجایی اظهار داشت: «بعضی از عزیزان افغان، همانگونه که آقای رجایی میگفت، خونشریک مردم ایراناند، اما بعضی دیگر، مثل برخی ایرانیها، راحت وطن را میفروشند. بعضی در کنار اسرائیل ایستادهاند. جنگ ما جنگ با بدترین دشمن است. آنکه امروز در تلویزیون ایران اینترنشنال نشسته و بدترین زخمها را میزند، متأسفانه ایرانی است.»
این شاعر مطرح افزود: «امثال آقای رجایی از خیلی از ما ایرانیتر هستند. در فضای بسیجی و رفاقت، میتوان بیشترین اعتماد را به او کرد. میتوان حرف دل را با او زد؛ حرفهایی که با خیلی از هموطنان خودمان نمیتوانیم بزنیم. او محرمتر از محرم بود؛ کسی که با ما یکی بود و نمیتوان دو ملت دانست. اگر امثال رجایی در ایران زیاد بودند، اصلاً بسیاری از اتفاقها رخ نمیداد. اگر همه افغانها مثل رجایی بودند، ایرانیها عکس آنها را در خانههایشان نصب میکردند و آنان را میپرستیدند.»
پیوندهای فرهنگی ایران و افغانستان و نقش زبان فارسی در دفاع از ایران
عارف جعفری، فعال فرهنگی افغانستان، در سخنانی درباره ارتباط عمیق فرهنگی ایران و افغانستان و نقش زبان فارسی گفت: «مگر ما چند کشور داریم که به زبان فارسی صحبت میکنند؟ سه کشور فارسیزبان وجود دارد؛ اما در جریان جنگ 12 روزه تحمیلی، مردم افغانستان - چه داخل کشور و چه در خارج از ایران - بهشکل جانانهای از ایران دفاع کردند.»
وی افزود: «چه فارسیزبانها و چه پشتوزبانهایی که در میانشان بودند، از ایران حمایت کردند و من هرگز ندیدم مردم افغانستان در فضای مجازی پای پستهای توهینآمیز و اخبار غلطی که علیه ایران منتشر میشد، اظهار شادی کنند. البته عناصری هم بودند که به نظر میرسید توسط برخی نهادها و با آیدیهای جعلی حمایت میشدند تا فضای مجازی را متشنج کنند، اما اکثریت مردم افغانستان همدل بودند.»
جعفری به اهمیت پژوهشهای زندهیاد رجایی اشاره کرد و گفت: «یکی از ویژگیهای برجسته آقای رجایی این بود که موضوعاتی را دنبال میکرد که اغلب از دید عموم مغفول مانده بود. مثلاً شهدای دفاع مقدس در ایران که کمتر به آن پرداخته شده بود، ایشان ذرهبین گذاشت، آنها را شناسایی کرد، با خانوادههایشان ارتباط گرفت و مزارشان را پیدا کرد. حاصل این پژوهشها کتابی شد به نام «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» که حتی رسانههای ایران نیز کمتر به آن پرداختهاند.»
تمدن مشترک ایران و افغانستان، از مهاجرت تا پیوندهای فرهنگی
عبدالقیوم سجادی، فعال فرهنگی افغانستانی، در مراسم بزرگداشت مرحوم سرور رجایی، ضمن قدردانی از برگزارکنندگان این محفل فرهنگی گفت: «پیش از هر چیز، لازم میدانم از عزیزانی که این مجلس باشکوه را به یاد یکی از شخصیتهای فرهنگی و ادبی خلاق ما، مرحوم سرور رجایی، برگزار کردند، تشکر کنم. همچنین درود میفرستم بر ارواح همه شهدا، فرهنگیان، ادیبان، اندیشمندان و همه کسانی که سهمی در بالندگی تمدن اسلامی و ملتهای مسلمان افغانستان و ایران داشتهاند.»
او با اشاره به چالشهای موجود در مدیریت و بهرهبرداری از ظرفیتهای فرهنگی مشترک میان ایران و افغانستان گفت: «یکی از آسیبهای اصلی این است که متولیان امور فرهنگی و تصمیمگیران در دو کشور، کمتر گوش شنوا برای شنیدن دیدگاهها و دغدغهها دارند. بنابراین بسیاری از صحبتها، در حد درد دل باقی میماند و در سطح سیاستگذاری و اقدام عملی انعکاس نمییابد.»
سجادی افزود: «در صحبتهایی که تا کنون شنیده شد، به درستی بر اشتراکات گسترده فرهنگی و تمدنی ایران و افغانستان تأکید شد. اما پرسش این است: چرا با وجود این اشتراکات عمیق، همدلی عملی و راهبردی برای مقابله با چالشهای مشترک شکل نمیگیرد؟ این وضع، نه برای ما به عنوان مردم افغانستان مطلوب است و نه برای دوستان ایرانی که دل در گرو تمدن مشترک و ریشهدار ایران و افغانستان دارند.»
وی در ادامه با نگاهی تحلیلی به مسئله مهاجرت و هویت فرهنگی گفت: «در جهان امروز که آن را عصر جهانیشدن مینامیم، هویتها و ملتهای چندرگه پدیدهای رایج و طبیعی است. مهاجرت، از منظر انسانی، فرهنگی و تمدنی، باید در این چارچوب تحلیل شود. اما مهاجرت مردم افغانستان به ایران، از جنس دیگری است. این مهاجرت، بر پایه اشتراکات زبانی، دینی، فرهنگی و تاریخی شکل گرفته و با مهاجرتهای متداول در نقاط دیگر جهان تفاوت دارد.»
سجادی سپس سه رویکرد در تحلیل مناسبات ایران و افغانستان را برشمرد:
رویکرد ملیگرایانه (ناسیونالیستی): در این نگاه، معیار منافع ملی در چارچوب مرزهای جغرافیایی است. این دیدگاه، زمینهای برای درک امت اسلامی یا اشتراکات تمدنی باقی نمیگذارد و با ارزشهای اسلامی و تمدن ایرانی در تعارض است.
رویکرد ایدئولوژیک اسلامی: این رویکرد امت اسلامی را محور قرار میدهد، اما در جهان واقعی امروز که دولتها و مرزهای جغرافیایی تعیینکنندهاند، این نگاه برای حل همه مسائل کافی نیست.
رویکرد تمدنی اسلامی: نگاه تمدنی اسلامی، راهی برای پیوند میان منافع ملی، باورهای دینی و ارزشهای انسانی ارائه میدهد. به باور من، این نگاه میتواند هم مصالح ملت ایران را تأمین کند، هم نیازهای امت اسلامی را، و هم اشتراکات فرهنگی منطقه را تقویت کند.
او با اشاره به سخنان رهبری جمهوری اسلامی ایران در زمینه «تمدن نوین اسلامی» تأکید کرد: «وقتی بحث تمدن اسلامی مطرح میشود، در دل آن هم منافع ملی ایران وجود دارد، هم ارزشهای اسلامی، و هم چشماندازی فراتر از مرزهای جغرافیایی. این ایده ریشه در باورهای دینی دارد؛ هرچند امروز ممکن است در نگاه برخی آرمانی به نظر برسد، اما بر پایه عقلانیت و تجربه زیسته، کاملاً واقعگرایانه و قابل تحقق است.»
عبدالقیوم سجادی با تأکید بر نقش مشترک ایران و افغانستان در ساختن این تمدن گفت: «همانقدر که ایران به شخصیتهایی چون ابن سینا، مولانا، ناصرخسرو، سنایی و بیرونی افتخار میکند، اینها جزئی از میراث تمدنی افغانستان نیز هستند. از سوی دیگر، همانقدر که مردم ایران از بنیادگرایی و تکفیر آسیب دیدهاند، ملت افغانستان بیش از همه قربانی این افراطگراییها بوده است.»
او ادامه داد: «ما میتوانیم ساعتها از اشتراکات تاریخی، زبانی و اعتقادی دو ملت سخن بگوییم. اما سؤال اصلی این است: این اشتراکات کجا باید خودش را نشان بدهد؟ در بزنگاهها، در بحرانها، در خوشیها و در غمها. اکثریت قاطع مهاجرین افغان در ایران، مردمانی شریف، دیندار، امین و وفادار به نظام جمهوری اسلامی هستند. متأسفانه گاهی برخی برخوردهای نادرست، کرامت این مردم را زیر سوال میبرد و شکافهایی ایجاد میکند که با آرمان تمدن اسلامی سازگار نیست.»
وی هشدار داد: «نظامی که خود را در مسیر تمدن نوین اسلامی میداند، نباید با رفتارهای تند و سیاستهای ناپخته، بنیان این باورها را متزلزل کند. رسانههایی مثل ایراناینترنشنال و جریانهای معاند، کوچکترین رفتار نادرست با مهاجرین را بولد میکنند تا تصویری غلط از نظام اسلامی ترسیم کنند. این به ضرر همه ماست؛ هم ایران، هم افغانستان، و هم کلیت امت اسلامی.»
مهاجرین افغانستان، بخشی از بافت تمدنی ایران امروزند
جمال انصاری، رئیس بنیاد نخبگان مهاجرین افغانستان در ایران نیز در ادامه مراسم گفت: «یکی از چهرههای جهادی ما به نام آقای عزیزالله شفق که هماکنون در استرالیا ساکن است، اخیراً کتابی با عنوان حکایت حضور منتشر کرده است. این کتاب برای من بسیار جالب و معنابخش بود. ایشان در کتاب متذکر میشود که برادر ایشان، شهید قاسم، در تهران برای درمان به خون نیاز داشت. ما فراخوان دادیم برای اهدا خون از سوی مهاجرین، اما شهروندان ایرانی هم در بیمارستان صفوی ایستادند و گفتند: «ما برای مجاهد افغانستان خون میدهیم.» این موضوع برای من خیلی معنا داشت.»
انصاری افزود: «اما سوال این است که چرا ما امروز به این وضعیت رسیدهایم؟ چرا جامعه این احساس را ندارد؟ هیچگاه نمیتوانیم جای یکدیگر را بگیریم، ما روی صندلی نشستهایم و فکر میکنیم که خوب است، اما واقعیت این است که نگاه به مهاجر اینگونه نیست.»
رئیس بنیاد نخبگان مهاجرین افغانستان در ایران بیان کرد: «ما به عنوان یک کشور مسلمان، من خودم تجربه سفر به سنگاپور را دارم؛ کشوری با جمعیت پنج و نیم میلیون از اقوام مختلف. در آنجا قواعدی وجود دارد. تا زمانی که در چهارچوب قانون باشیم، محترم هستیم، اما اگر از قانون خارج شویم، برخورد قانونی خواهد شد. همین سیاست را ترکیه پارسال دنبال کرد. ما مهاجرستیز نیستیم، برای ما قانون مهم است. هر کسی قانونی باشد پذیرفته میشود، هر کسی غیرقانونی باشد برخورد میشود.»
وی گفت: «در ایران وقتی من از خانه بلند میشوم، همه من را میشناسند؛ همسایه، مغازهدار، حتی شماره کارت من را دارند، اما در شرایطی که فضا تغییر میکند، نگاهها عوض میشود. مثلاً خانواده من دیگر در شبهای محرم به مسجد نمیروند، چرا که فضای بیاعتمادی وجود دارد.»
او افزود: «ما توقع نداریم که همیشه از مهاجرین دفاع شود، اما حداقل کاری نکنیم که بستر زندگی ما آسیب ببیند. مهاجرین افغانستانی در جنگ 12 روزه تحمیلی بسیار خوب دفاع کردند. بسیاری از آنها که در خارج کشور بودند، به دفاع از ایران و جبهه مقاومت کمک کردند. اما متأسفانه برخی موجها باعث شدند که مهاجرین به جاسوسی متهم شوند و فشارها افزایش یابد.»