تجزیه یمن به شمالی - جنوبی، راه حل بحران یمن
" آمریکا در سال 2006 از استقلال مونتهنگرو و در سال 2008 از استقلال کوزوو در برابر صربستان حمایت کرده همچنین استقلال سودان جنوبی را به عنوان یک کشور مستقل در سال 2011 به رسمیت شناخته است".
یک نشریه امریکایی با اشاره به ناکامی عربستان سعودی در یمن، تقسیم این کشور به دو کشور جدید یمن جنوبی و شمالی را راه حل دانست
به گزارش عصرایران، نشریه آمریکایی نشنال اینترست با اشاره به اینکه هیچ چشمانداز مثبتی پیش روی نیروهای مورد حمایت عربستان در یمن وجود ندارد و حوثیهای مورد حمایت ایران در شمال و نیروهای شورای انتقالی جنوب یمن STC (مورد حمایت امارات) آینده یمن را در دست دارند؛ طرح تجزیه یمن به دو کشور یمن شمالی به مرکزیت صنعا و یمن جنوبی به مرکز عدن را بهترین راه پایان بحران یمن با 400 هزار کشته اعلام کرده است. نشنال اینترست نوشته است: جنگ داخلی یمن از سال 2014 شروع شده و تاکنون نزدیک به 400 هزار نفر در این جنگ قربانی شدهاند. دو طرف درگیر در این جنگ که از طرف ایران و عربستان حمایت میشوند از آوریل 2022 طبق یک آتشبس، درگیری را متوقف کردهاند. حوثیها با حدود 200 هزار سرباز کنترل محکمی بر مناطق شمالی یمن دارند به همین دلیل تصور اینکه نیروهای مورد حمایت عربستان بتوانند حوثیها را شکست دهند سخت است. بر همین اساس مذاکراتی برای پایان درگیری در جریان است اما نشانهای مبنی بر پایان آن وجود ندارد.
هم اکنون یمن در کنترل دو دولت است. دولت حوثی ها به مرکزیت شهر صنعا (شمال) و دولت مورد حمایت عربستان سعودی به مرکزیت بندر عدن (جنوب)
در این شرایط، خلأ قدرت ناشی از فروپاشی دولت مرکزی باعث ظهور یک نیروی سوم به نام شورای انتقالی جنوبی (STC) شد. این نیروها امیدوار هستند که یک یمن جنوبی مستقل را دوباره بنیانگذاری و کنترل موثری بر عدن و مناطق مهم این منطقه برقرار کنند. در این منطقه هم بازگشت به شرایط پیش از جنگ راحت به نظر نمیرسد و شورای انتقالی جنوبی (STC) به احتمال زیاد در جنوب یمن، نیروی غالب باقی خواهد ماند. ایالات متحده به طور رسمی در یمن با کمک نظامی و اطلاعاتی از ائتلاف سعودی حمایت میکند. منافع کم آمریکا در یمن چیزی جز پایان خونریزی و ایجاد ثبات نیست و واشنگتن برای رسیدن به این هدف باید تدبیر خود را با تجزیه یمن به دو بخش شمالی و جنوبی تغییر دهد. بعد از جنگ جهانی اول یمن شمالی استقلال خود را از امپراتوری عثمانی به دست آورد اما یمن جنوبی تا سال 1967 تحتالحمایه بریتانیا باقی ماند. از آن سال به بعد یمن جنوبی مورد حمایت شوروی قرار گرفت و یمن شمالی هم به عربستان و غرب نزدیک شد. عدن و صنعا دو بار با هم جنگیدند و نهایتاً در سال 1990 طی یک توافق به طور صلحآمیز ادغام شدند اما جدایی طلبی در جنوب به یک مشکل همیشگی تبدیل و تنشها بعد از بهار عربی دوباره ظاهر شد.
یمن تا قبل از سال 1990 میلادی دو کشور مستقل یمن شمالی و یمن جنوبی بود
نکته جالب اینجاست که خط مرزی کنونی بین حوثیها و STC تقریباً با همان مرز بین یمن جنوبی و شمالی مطابقت دارد. از وقتی که حوثیها بخشهای زیادی از یمن شمالی را کنترل میکنند و STC هم بر سواحل جنوبی تسلط دارد امید بستن به نیروهای مورد حمایت عربستان منطقی نیست. این نیروها کنترل بخشهای پرجمعیت و ثروتمند یمن را از دست دادهاند و فقط با حمایتهای عربستان همچنان سر پا هستند و هیچ موفقیتی پیش روی آنها نیست. اگرچه حوثیها و STC از مقامات فاسد یمنی که به رسمیت شناخته شدهاند و نگرانی کمی درباره وضعیت این کشور دارند؛ بهتر نیستند اما آنها نیروهایی هستند که کنترل موثری بر مناطق مهم یمن دارند و آینده این کشور در دستان آنهاست. احیای مرزهای یمن شمالی با دولت حوثی و یمن جنوبی با دولت شورای انتقالی جنوبی بهترین گزینه واشنگتن برای پایان جنگ است. برخی ممکن است براساس احترام به تمامیت ارضی کشورها با این موضوع مخالف باشند اما ایالات متحده امریکا قبلاً این هنجار را شکسته است. آمریکا در سال 2006 از استقلال مونتهنگرو و در سال 2008 از استقلال کوزوو در برابر صربستان حمایت کرده همچنین استقلال سودان جنوبی را به عنوان یک کشور مستقل در سال 2011 به رسمیت شناخته است. مرزهای بینالمللی فقط خطوطی بر روی نقشه هستند. این مرزها همیشگی نبوده و صرفاً برای ایجاد یک موازنه قدرت در یک زمان مشخص به کار میروند. ایالات متحده قبلاً با کشورهای تجزیهطلب کنار آمده و باید با یمن جنوبی هم کنار بیاید. اگر ایالات متحده پیروی از این مسیر دیپلماتیک را انتخاب کند ممکن است حمایت متحدین منطقهای را به دنبال داشته باشد. امارات از ظهور شورای انتقالی جنوبی حمایت کرده و به راحتی تجزیه یمن را هم میپذیرد. عربستان سعودی هم منافع امنیتی اساسی در تجزیه یمن دارد. جمعیت یمن با عربستان تقریباً برابر و به سرعت در حال رشد است. همچنین یک یمن واحد قوی میتواند از ذخایر نفت و گاز خود برای رشد اقتصادی استفاده و در بلند مدت تسلط ریاض بر شبه جزیره عربستان را شکسته و به یک رقیب بزرگ تبدیل شود. با این وجود عربستان ممکن است در برابر تجزیه یمن مقاومت کند چون همیشه از اینکه مرزهای جنوبی آنان پایگاه حوثیهای مورد حمایت ایران باشد واهمه داشتهاند. با این وجود سعودیها برای خروج از جنگ یمن مشتاق هستند و به اینکه حوثیها هستند تا بمانند اذعان دارند.
به علاوه گرم شدن رابطه عربستان و ایران برخی نگرانیهای آنان را درباره نفوذ ایران کاهش داده است. با این حال اگر دیپلماسی نتواند سعودیها را مجاب کند فشار خفیف از طرف آمریکا میتواند موثر باشد. واشنگتن میتواند از اهرم حمایت نظامی استفاده کند. برای مثال محدود کردن تأمین مهمات و قطعات یدکی میتواند در آینده توان نیروی هوایی عربستان را برای بمباران حوثیها کاهش دهد. این، سعودیها را برای پذیرش تجزیه یمن و صلح با حوثیها تحت فشار قرار میدهد.
بحران یمن یکی از معدود بحرانهایی است که آمریکا در آن میتواند به یک اجماع بینالمللی برسد چون دیگر بخشهای خاورمیانه، چین، روسیه و سایر قدرتها منافع کمی در جنگ داخلی یمن دارند و به نظر نمیرسد با طرح آمریکا مخالفت کنند. جو بایدن رئیس جمهور امریکا متعهد شده که به جنگ یمن پایان دهد. طرح تجزیه یمن واقعگرایانه و آخرین راه برای یک توافق پایدار است. دولت آمریکا با تلاش برای این موضوع چیزی را از دست نمیدهد و اگر در آن موفق شود به یک پیروزی دیپلماتیک برای ایالات متحده تبدیل خواهد شد. آیا بایدن از این فرصت استفاده خواهد کرد؟
تماشاخانه