تحلیلی کوتاه بر سفر سعودیها به سوریه
به گزارش الف، برخی تحلیل ها سفر یک هیات سعودی به دمشق در کنار استقبال بن سلمان از ایجاد رابطه با ایران را به معنای تغییرسیاست خصمانه سعودی و به ویژه ولیعهد با ایران و محور مقاومت می دانند.
آیاشکست سعودی ها در میدان در سوریه، یمن، عراق، لبنان و... ولیعهد سعودی را به تجدید نظر کشانده است؟ یا اینکه تغییر رفتار را باید در پارادایم برجام و برنامه بایدن مورد ارزیابی قرار داد؟
آیا استقلال نسبی سعودی ها از آمریکا و بایدن کار را به اینجا رسانده است؟ تحلیل و سناریوی دیگر این است که دولت سعودی ناظر به سیاست خلیفه گری و مهار ایران منطقه ای در وهله اول و نوعثمانی گری ترکیه در درجه دوم در حال تغییر مناسبات با سوریه و حتی ایران است. مهار ایران هسته ای یا نیروی اتمی ایران نیز در همین سناریو قابل ارزیابی است. در عین حال ایران و انقلاب اسلامی از همان آغاز تولد با سیاست تمدنی و وحدت جهان اسلام دست به کنش گری زده است.
در کنار این موضع ذاتی و نفس الامری ایران باید توجه داشت تخاصم زدایی عربستان نسبت به کشورمان به هیچ روی ذاتی و حتی استراتژیک نیست بلکه تاکتیکی است. در هیمن رابطه یادآوری می شود تریتا پارسی، معاون اجرایی اندیشکده کوئنسی و بنیانگذار و رئیس سابق شورای ملی ایرانیان آمریکایی (NIAC) در مطلبی برای فارن پالیسی با عنوان «چرا محمدبنسلمان ناگهان خواهان مذاکره با ایران شد؟» نوشته است: نشستهای محرمانه دستکم از ژانویه در جریان بودهاند و متأثر از پروسه خروج آمریکا از منطقه کاتالیز شده است.
نکته قابل یادآوری دیگر مناقشه تاریخی ایران و عربستان است. به طوری که حتی در دوره سیاست دوستونه نیکسون که طی آن شاه ژنرال نظامی و عربستان ژنرال اقتصادی منطقه بود نیز رابطه دو کشور عمدتا مبتنی بر رقابت و بدبینی بوده است.
بنا به آنچه گذشت در عین اینکه ایران متناسب با ذات انقلاب اسلامی و نیز مقاومت ملازم با آن می بایست آغوش خود را بر تغییر سیاست سعودی بگشایند اما همزمان نباید دچار خوش بینی های اغراق آمیز شد.