تحول در برنامههای صنعت خودرو
امیرحسن کاکایی - عضو هیات علمی دانشگاه علم و صنعت
وزارت صمت یکی از ضعیفترین وزارتخانههای دولت جدید بود، در حالی که این وزارتخانه یکی از مهمترین وزارتخانهها و انتظارات از آن بالاست؛ بنابراین وقتی میگوییم ضعیف، نسبت به انتظارات است و خدایی ناکرده بحث شخص یا تیم خاصی نیست. همان شخص یا تیم شاید جای دیگر خیلی هم عالی باشد. واقعیت این است که بعد از 4 سال دولت قبلی و 2 سال اخیر، وزارت صمت خیلی تضعیف شده و نتیجهاش یک بهمریختگی در دنیای سیاستگذاری صنعتی حاکم است؛ یعنی هرکسی در هر نهادی در هر موردی میتواند صنعتی را بالا و پایین کند. در این 6 سال بهخوبی شاهد اضمحلال و نابودی تدریجی صنعت خودرو و نابسامانی بازار آن بودهایم؛ بهگونهای که این بازار یکی از بدترین بازارها در این محدوده زمانی بود. تحریم و مشکلات ارزی و... برای اکثر صنایع وجود داشت، اما تقریبا هیچ صنعتی که با مردم روبهرو بود، اینگونه با قیمتگذاری دستوری و مانعتراشیهای متعدد مورد تاختوتاز سیاستگذاران قرار نگرفت. همانطور که دیدیم هم ایرانخودرو و سایپا با زیانهای انبوه روبهرو شدند، هم رانتهای بزرگ در بازار توزیع شد، هم بازار خودرو قیمتهای نجومی را تجربه کرد و هم مردم از کیفیت کار راضی نبودند. بهاندازه کافی درباره این اوضاع قبلا توضیح دادهام. در این نوشتار میخواهم کمی درباره راهحلها صحبت کنم. اولا تاکید میکنم که کیفیت نتیجه سرمایهگذاری در تجهیزات و فرآیندهاست. البته تجهیزات را انسانها در فرآیندها بهکار میگیرند. پس اگر قرار باشد تحولی رخ دهد، باید در این سه زمینه «سرمایهگذاری» کرد. بدون سرمایهگذاری هرگونه تغییر اساسی غیرممکن است. اصولا نباید دولت مستقیم در صنعت خودرو سرمایهگذاری کند، بلکه باید شرایط را بهگونهای ترتیب دهد که سرمایهگذاران تشویق به سرمایهگذاری شوند. البته مانند هر کشور پیشرفته و توسعهیافتهای دولت موظف است در نقاط حساس و راهبردی فناوری سرمایهگذاریهای زیربنایی انجام دهد، اما متاسفانه در این سالها نهتنها دولتها سرمایهگذاران را جذب نکرده اند، بلکه سرمایهگذاران موجود را به خاک سیاه نشانده و فراری دادهاند. این سرمایهگذاران بهتدریج متمایل به مونتاژکاری یا حتی واردات و نهایتا بردن سرمایه به خارج از این صنعت یا کشور شدهاند و این یعنی فاجعه تمامعیار، چراکه سرمایه با سرمایهدار و کارآفرین خارج میشود و پشت سر آن فناوران هم میروند. البته اگر سرمایه از صنعتی به صنعت دیگری در کشور رفته باشد، مانند مهاجرت به صنعت نفت، میتواند قابلقبول باشد، چراکه مهم پیشرفت کشور است. حالا صنعت خودرو نشد؛ صنعت نفت یا صنعتی دیگر. نکته جالبتر این است که صنعت خودرو دنیا در حال تحول است و بزرگان خودروسازی و قطعهسازی در حال سرمایهگذاری چندده میلیارد دلاری هستند. بدینترتیب اگر سرمایهگذاری نشود، کیفیت روزبهروز بدتر میشود؛ حتی اگر از نظر فیزیکی کیفیت محصولات در همین سطح بماند، چراکه کیفیت در کنار موضوعات ابژهای (قابلاندازهگیری)، موضوعی سوژهای (حسی و مبتنی بر قضاوت افراد) است. باتوجه به ارتباطات جهانی و آگاهی دائمی مردم از کیفیت در خارج از مرزها، فاصله انتظارات رو به رشد مردم از کیفیت محصول فعلی افزایش خواهد یافت. بدینترتیب اگر با همین دستفرمان پیش برویم، جناب وزیر بهزودی باید تصمیم بگیرد که صنعت خودرو نابود شود و واردات را بهطور گسترده سرلوحه خود قرار دهد یا صنعت خودرو را متحول کند. اما باتوجه به روحیات وزیر جدید که معتقد به «ما میتوانیم» است، بهنظر میرسد راه دوم را انتخاب خواهد کرد. برای این منظور دستکم سه چیز باید تغییر کند. اول از همه باید اراده کند و اوضاع محیطی کسبوکار صنعت و بازار خودرو را به دست بگیرد و وزارتخانه را به جایگاه مقتدر قبلی برگرداند و تا آنجا که میتواند روی نهادهای تصمیمگیر تاثیر مثبت بگذارد تا شرایط برای سرمایهگذاری و تحول صنعت فراهم شود. دومین چیزی که قطعا باید مد نظر وزیر قرار گیرد، تغییر رویکرد است؛ رویکردی مبتنی بر حقایق، واقعبینی و استفاده حداکثری از علم و دانش و مهارت در کنار روحیه جهادی و انقلابی که بهمعنی شجاعت برای رودررو شدن با جناحهای مخالف توسعه صنعتی است. رویکرد جدید باید با اولویتدهی به کیفیت و توسعه صنعتی بهجای تیراژ و مقابله با واردات باشد. همچنین لازم است وزیر مدتی از روبان پاره کردن دور بماند. از همه مهمتر سرلوحه قراردادن سیاستهای مهم ابلاغی نظام از جمله سیاستهای اصل 44، اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید و اشتغال است. در این رویکرد جدید باید به بحث توسعه فناوری بهطور واقعی، نه نمایشی توجه جدی شود و معیارهای واقعی را در ارزیابی طرحها بهکار گیرند. نکته آخر که از همه مهمتر است، بکارگیری افراد مناسب در جایگاه مناسب است. امروز افراد بسیار ارزشمندی در وزارتخانه و صنعت خودرو داریم که بهجرات میتوانم بگویم اغلب آنها در جایگاه مناسبی نیستند. بدیهی است تا وقتی افراد را جایی که مناسب آن نیستند، به کار بگیریم، همزمان دو ضربه به کشور میزنیم؛ اول اینکه آن کار خراب و لطمات بزرگی به مردم وارد میشود و دوم اینکه آن افراد ارزشمند که اکثرا از سرمایههای کشور و نظام هستند، تخریب میشوند که بهنظر من، این موضوع هم کماهمیتتر از موضوع نخست نیست؛ بهعبارتی شایستهسالاری دو لبه دارد؛ لبه اول، بکارگیری افراد شایسته برای کارهای موردنظر و لبه دوم بکارگیری افراد شایسته برای پستهای مناسب. البته تمامی اینها در کنار حمایت سیاسیون از جمله وکلای مجلس و افراد بانفوذ سیاسی است، زیرا متاسفانه سیاسیون، صنعت خودرو را نوعی حیاطخلوت خود میدانند و امیال خود را در آن صنعت دنبال میکنند که نتیجهاش اشتغال بالای غیربهرهور، کارخانجات و طرحهای ناقص و زیانده و در نهایت خودرو گران خواهد بود. براساس آنچه گفته شد باید خواهش کنیم سیاسیون برای مدتی، دستکم دو سال اجازه دهند وزیر جدید برنامههای جدید خود را با تیمی که تشخیص میدهد، دنبال کند و افراد جدیدی را به او تحمیل نکنند. هرچند نقد برنامهها و راهکارها همیشه لازم است، اما نباید این نقد با بدهبستانهای سیاسی تغییر جهت دهد، بلکه باید با نتایج ملموس رابطه مستقیم داشته باشد./ روزنامه صمت