تخریب حریف برای پنهان کاری اختلافات درون جناحی / جدال سخت کارگزاران و عارف بر سر «مانیفست اصلاحات»
اختلافات درون جناحی در جریان اصلاحات پس از شکست این جریان در انتخابات مجلس یازدهم تشدید شده است و اعضای حزب کارگزاران و نزدیکان رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات با هم بر سر مانیفست این جریان سیاسی درگیر شده اند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ جریان اصلاحات در حال تخریب سازماندهی شده مجلس یازدهم یعنی مجلسی است که هنوز شروع به کار نکرده است. اصلاحات که نتوانست از فرصت مجلس دهم برای نشان دادن قابلیت خود استفاده کند و در انتهای مجلس دوباره به یک جناح ورشکسته سیاسی بدل شد حالا برای اینکه از انتقادات نسبت به عملکرد این جناح سیاسی در مجلس و سایر مجموعه های مدیریتی که در دست داشت، فرار کند به طور پروپاگانداگونهای فشار بر مجلس آینده و تخریب و مخدوش کردن مجلس اصولگرا را در دستور کار خود قرار داده است.
اما در پشت صحنه این جناح سیاسی اختلافات فاحشی وجود دارد که گاهی از لابه لای صفحات روزنامه های این جریان بیرون می زد. اعتراض شدید قوچانی به فراکسیون امید و عملکرد عارف در همین رابطه، روزنامه سازندگی، ارگان رسمی حزب کارگزاران با انتقاد از رویکرد شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان و تبدیل شدن این مجموعه به پایگاه سیاسی محمدرضا عارف، موضوع «ضرورت بازسازی اصلاحات» را مطرح کرد. «محمد قوچانی»، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و سردبیر ارگان رسمی این حزب، در شماره روز پنج شنبه 28 فروردین در یادداشتی با عنوان «اصلاحات در تعطیلات» از رکود ایجاد شده در جریان اصلاحات پس از انتخابات مجلس شورای اسلامی انتقاد کرد. وی ضمن تشریح وضعیت احزاب و فعالان سیاسی اصلاح طلب پس از انتخابات مجلس، به انتقاد از عدم کنش سیاسی از سوی محمدرضا عارف به عنوان رئیس شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان پرداخته و ادامه می دهد: «با گذشت دو ماه از انتخابات مجلس یازدهم کمتر نشست و تحلیل راهبردی از احزاب اصلاحطلب درباره نه تنها انتخابات و آینده اصلاحات بلکه نقش سیاست ورزی منتشر شده است و به جز مناظره راهبردی سید مصطفی تاجزاده و غلامحسین کرباسچی و گفتگوی انتقادی علی مطهری، تندیس سکوت اصلاحات دکتر محمدرضا عارف که «رئیس شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان (؟!)» هم هست (شورایی که مهمترین کارش خلع ید از خویش در تنها مأموریتش بود) هنوز کلمه ای سخن نگفته است.» قوچانی در ادامه یادداشت خود با بیان اینکه در غیاب این شوراها و دیگر شوراهای اصلاحطلبان، این پوپولیسم سیاسی است که جبهه اصلاحات را هدایت می کند، تصریح می کند: " با وجود دو شورای عالی و هماهنگی جبهه اصلاحات و فعالیت بیش از 20 حزب اصلاح طلب هر از گاهی جمعی از اصلاح طلبان منفرد (و گاه متشکل اما غیر تشکیلاتی) نامهای درباره موضوع راهبردی منتشر می کنند. افرادی که احزاب را برای سیاست ورزی خود تنگ و تاریک می پندارند از بالای سر احزاب سیاسی وارد حوزه عمومی میشوند و رسانههای مجازی و خارجی به عنوان تریبون این جریان با نامگذاری این افراد به عنوان اصلاح طلبان پیشرو یا پیشتاز یا مترقی به آنها تشخص می دهند. در حالی که آن روی سکه این نامگذاری البته وصف دیگر اصلاحطلبان به پسرو یا عقب مانده یا مرتجع است. پاسخ طرفداران عارف به ادعاهای کارگزارنی ها طرفداران عارف این انتقادات را برنتابیدند و این انتقادات با برخورد سخت و شدید مسئول رسانهای محمدرضا عارف روبرو شد. «علیرضا خامسیان» بابیان اینکه چندی است قوچانی به شدت بیشتری از گذشته به التقاط، اعوجاج و آسمان ریسمانبافی روی آورده است، نوشت: «"بر قوچانی نمیتوان خرده گرفت، که هویت و موجودیت خود را از این بیهودهگوییها وام گرفته است. هشدار جدی بیشتر به کارگزاران، آنهم به خاطر میراث داری بزرگمردی، چون هاشمی است که به تجربه دریافته بود بدون فهم مردم، مطالبات مردم و مصالح و منافع مردم، نمیتوان سیاست ورزید. حال حزب نزدیک به آن پیر خردمند را چه شده است که سرنوشت و میراث محافظهکاری عقل بنیان اش را بهدست ژورنالیستهای فرصتطلب و سیاستبازان خلاء اندیش و آرمانگرای خیالین، اما خود واقعگرا پندار، میدهد. جای بسی شگفتی است. این رویهها بیش از آنکه پیروی از مشی و مرام هاشمی باشد، خوشخدمتی به رقیبی است که محو اصلاحات را در دستور کار قرار داده است و البته کارگزاران را بخشی از این پازل تعریف میکند، چه آنکه این جرگه سالهاست دیگری خود را اصلاحات و بزرگان اش تعریف میکنند. خامسیان در ادامه به کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران نیز خرده گرفته و نوشته است " تن دادن مجموعهی کارگزاران به قالبسازیهای چوبین امثال قوچانیها، برای سیاست ورزی در موقعیتی که ظرافتها و درایتهای هاشمی گونه، طلب میکند، اگر نگوییم خیانت که حتما بیاعتنایی آشکار به مشی و مرام هاشمی است. سؤال، اما اینجاست که این رویهی اوت زدن و اختلافافکنی درون گفتمانی را کینهتوزیهای جناب دبیرکل در دستور کار حزب لیبرال دموکرات میگذارد و سپس ژورنالیست خود تئوریسین پندار، حول آنها نظر ورزی میکند، یا برعکس جناب دبیرکل مجری تئوریهای مسخ آمیز آقای تئوریسین میشود. داستان هر چه باشد، کارگزاران و دیگر اعضای آن غیر از دبیر کل و تئوریسین ژورنالیست، باید جدیاش بگیرند. آنها باید بدانند که البته خردمندترها و البته بی کینهها، واقعگراترها و وفادارترهایشان به گفتمان اصلاحطلبی، خوب میدانند که ساز جدایی زدن از گفتمان اصلاحطلبی، انقدر بیخاصیتشان میکند، که مسیری غیر از شارلاتانیسم و همه را مقصر پنداشتن، پیش رویشان نیست. مسئول رسانهای عارف دلیل عدم موفقیت دولت روحانی را به کارگزاران نسبت داده و مدعی شده است که آنها دولت را محل سیاستبازی خود کردهاند "البته پرداختن به این نکته هم شاید خالی از لطف نباشد که اینها همچنان دیواری کوتاهتر از دیوار آقای دکتر عارف نمیشناسند. تا امروز با ایثار عارفانهاش، دولتی که با درایت و ایثار او، بر سرکار آمد را به محل سیاستبازی خود کردهاند و امروز ناتوانیها و بی درایتیهای آن را از چشم عارف میبینند. حالا اگر جریان یا اشخاص دیگری در نقد اصلاحات این حرفها را میزدند، میتوانست قابل تأمل باشد. " ضرورت اصلاحات در جریان اصلاحات از نظر فعالان سیاسی اما موضوع مهم اختلافاتی است که در پی بروز ورشکستگی سیاسی و بی اعتباری و ریزش شدید اصلاح طلبان در فضای اجتماعی و سیاسی کشور بوجود آمده است که سایر فعالان اصلاح طلب را به تغییر رویه و اصلاح ساختار این جریان سیاسی هم نظر کرده است. در این رابطه محسن رهامی، عضو حقیقی شورای عالی سیاست گذاری نیز روز گذشته در گفتگو با روزنامه اصلاح طلب آرمان ملی در ارتباط با عدم توفیق اصلاحات در انتخابات مجلس یازدهم و موضوع مرخصی رفتن اصلاح طلبان گفت: حال که تا حدی فرصت ارزیابی و بررسی بیشتر برای اصلاحطلبان فراهم شده است، باید سازماندهی تشکیلاتی کارآمد و مطابق با شرایط و اوضاع و احوال جدید و خصوصا اصلاح رابطه اصلاحطلبان با مردم و نزدیکتر شدن به بدنه جامعه و اصلاح و بازنگری اهداف و آرمانهای اصلاحات، همچنین طراحی جدیدی برای «مانیفست اصلاحات» پیریزی کنند. این عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان میگوید: به نظر میرسد اصلاحطلبان از مردم فاصله گرفتهاند، در حالی که باید پیگیری خواستهها و مسائل مردم و حل مشکلات آنها با توسعه و تعمیق عدالت، به عنوان مأموریت اصلی و بنیادی اصلاحات تعریف شود و مردم به این باور برسند که اصلاحطلبان به دنبال منافع بنیادی و اساسی آنها هستند، نه بهدنبال منافع خانوادگی و محفلی خودشان. انتهای پیام /