چهارشنبه 12 اردیبهشت 1403

ترجمه «ما عاشقان بی خبر» منتشر شد / تنهایی انسان و سرمایه‌داری

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
ترجمه «ما عاشقان بی خبر» منتشر شد / تنهایی انسان و سرمایه‌داری

نمایشنامه «ما عاشقان بی خبر» اثر موریتس رینکه با ترجمه بهروز قنبر حسینی توسط نشر قطره منتشر شد.

نمایشنامه «ما عاشقان بی خبر» اثر موریتس رینکه با ترجمه بهروز قنبر حسینی توسط نشر قطره منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، نشر قطره نمایشنامه «ما عاشقان بی خبر» اثر موریتس رینکه و ترجمه بهروز قنبر حسینی را با شمارگان 500 نسخه، 98 صفحه و بهای 35 هزار تومان منتشر کرده است.

موریتس رینکه (متولد 1967) نمایشنامه نویس و رمان نویس معاصر و در قید حیات آلمانی است که کار خود را با روزنامه نگاری آغاز کرد و برنده جوایزی در این حوزه شد. نخستین نمایشنامه‌اش را به سال 1995 نوشت. اما او متعلق به یک سنت نوین تئاتری است.

در اواسط دهه 80 میلادی نوعی شیوه تئاتری در آلمان و برخی دیگر از نقاط اروپا شکل گرفت که تفاوت بسیاری با تئاترهای سنتی گذشته داشت. این شیوه با بهره برداری فراوان از تکنیک‌های دیجیتالی و استفاده از امکانات رسانه‌های مختلف تحسین بسیاری را برانگیخت. هانس تیس لمان، استاد و پژوهشگر برجسته تئاتر از سال 1999 به این گونه از آثار تئاتر پسامدرن گفت.

در این‌گونه نمایش‌ها، دیگر متن نمایشنامه بر روی صحنه‌پردازی (توضیح صحنه) و سایر اجزای اجرایی نمایش مرکزیت آن‌چنانی ندارد. در حقیقت، نمایشنامه دیگر همچون گذشته سهم ادبی ندارد و تنها برای بازی بازیگران نوشته شده است. در این فرم نمایشی، همچون سبک‌های کهن، به‌خصوص تئاتر یونان باستان، از طراحی صحنه و نورپردازی و... خبری نیست و بار تمام این عوامل بر روی دوش بازیگران و گاه همسرایان قرار می‌گیرد. در حقیقت، این همان شیوه‌ای است که ما در تئاتر برِشت نیز با آن روبه‌رو هستیم و اتفاقاً تئاتر پست‌مدرن نیم‌نگاهی هم به تئاتر برِشت دارد و مدام گوشزد می‌کند که تماشاگر به دیدن یک تئاتر آمده است و نه چیز دیگری.

از آنجا که با گذشت زمان انسانِ مدرن با درگیری‌های پیچیده‌تری دست‌به‌گریبان است، موضوع این نمایشنامه‌های پست‌مدرن بیشتر حول مضامین فلسفی، اجتماعی و انسانی و حتی خانوادگی می‌گردد. تنهایی انسان، درگیری انسان با جهان سرمایه‌داری، حضور دنیای مجازی در جهان امروز و... از مواردی هستند که نمایشنامه‌نویسانِ این سبک به آن می‌پردازند. در چنین نمایشنامه‌هایی، خبری از داستان‌گویی به سبک و سیاق کلاسیک وجود ندارد. اینان برشی کوتاه از زندگی انسان امروز را برمی‌گزینند و آن را بزرگ می‌کنند و در معرض دید تماشاگر قرار می‌دهند. شاید متون این نمایشنامه‌نویسان برای خواندن مخاطب چنگی به دل نزند، چراکه عاری از هرگونه توصیف اضافی است و حتی بسیاری از آنان پا را فراتر گذاشته و شخصیت‌های نمایش را با حروف و یا اعداد مشخص کرده‌اند و گاه حتی نامی از شخصیت نمایش در نمایشنامه‌ها نیست و اتفاقاً از اینجا وظیفه کارگردان و دراماتورژ آغاز می‌شود. آنان هستند که روح و بن اندیشه نمایشنامه را درمی‌یابند و به آن در روی صحنه جان می‌بخشند.