«تروی»، بازسازی غیرمنتظره تجاری از یک افسانه
هرچند ساخته ولفگانگ پترسن، یکی از آثار تاریخی با سطح اکشن بالا، توجه بسیاری را به خود جلب کرد و حتی بسیاری از منتقدین حرفهای را مقهور خود ساخت، بیشک این فیلم با نقدهایی در اجرای فرم همراه است؛ هرچند این نقد نمیتواند ارزشهای سینمایی این تریلر را منکر شود.
هرچند فیلم سینمایی «تروی / تروآ / Troy» ساخته ولفگانگ پترسن، یکی از آثار تاریخی با سطح اکشن بالا، توجه بسیاری را به خود جلب کرد و حتی بسیاری از منتقدین حرفهای را مقهور خود ساخت، بیشک این فیلم با نقدهایی در اجرای فرم همراه است؛ هرچند این نقد نمیتواند ارزشهای سینمایی این تریلر را منکر شود و این فیلم همچنان یکی از مهمترین آثار این ژانر محسوب میشود.
به گزارش «تابناک»؛ چه اشکالی دارد اگر تروی برخی از نکات مثبتش را فدای موفقیت [تجاری] کند؟ شما نمی توانید اثری عظیم و تاریخی را با حضور عواملی که در راسشان «برد پیت» با آن زره پر زرق و برقش در نقش آشیل است، و مدام برای بدست آوردن دل یک دختر در حال تکرار بازی «من از تو جذاب ترم» است، خلق کنید. درست است، این فیلم از افسانه های هومر اقتباس شده و یادآور اجرای شعر ایلیاد در کلاس ادبیات است.
تروی، علاوه بر اینکه به شدت سرگرم کننده است، بهترین اقتباس از افسانههای هومر است. کارگردان این فیلم «وولفگانگ پترسن»، افسانه تروی را زیر و رو کرده و فیلمی اکشن با بودجه 185 میلیون دلاری ارائه داده است. او جلوههای کامپیوتری دیوانه واری ارائه داده، به طوری که در صحنههای جنگ با داشتن هزار سرباز، نبردی عظیم و پنجاه هزار نفری خلق کرده است. پسران ترویی، شاید صندلهایی شبیه به صندلهای زنانه به پا داشته باشند، اما میتوانند شمشیر به دست بگیرند و در موقعیتهای بغرنج خونریزی به راه بیندازند.
فیلم داستان پاریس، شاهزاده جذاب تروی را روایت میکند که همراه هلن، همسر جذاب شاه یونانی منلیوس، به تروی میگریزد. بعد از این واقعه شاه و برادرش آگاممنون، به شکلی عظیم هزار کشتی را به سمت تروی روانه میکنند. صحنههای نبرد، با وجود سربازهایی که به یکدیگر هجوم میبرند و اسلحههای سنگین خود را به اهتزاز درمیآورند، با تمام وجود به تصویر در میآیند.
آیا شما میتوانید در میان شخصیتهای فیلمهای تجاری کسی را پیدا کنید که اهل عشق و عاشقی نباشد؟ اینجا هم به همین منوال است. در ابتدا، به نظر میآید که برد پیت پاشنه آشیل شخصیت آشیل است. بدون کلاه خودش، موهای پرپشت و بلوندش نمایان میگردد. آشیل، مزدوری که توسط یونانیها به جنگ آورده، توسط شیاطین تسخیر شده است. فیلمنامه نوشته «دیوید بنیوف» نویسنده «بیست و پنجمین ساعت» است. او آشیل را در زمره بزرگان قرار نمیدهد و همین امر سبب میشود تا او راهی این سفر شود.
پیت برای هرچه طبیعیتر کردن فیلم، بسیار ورزیده شده، اما این تغییر ظاهر پیت هم کمکی به بیشتر به چشم آمدنش در میان بازیگران کاربلد اکثرا انگلیسی، که «پیتر ا تول» افسانهای نیز در نقش شاه پرایم پادشاه تروی نیز میانشان حضور دارد نمیکند. «اورلاندو بلوم»، ریسک بجایی کرده؛ بازیگری که به واسطه نقشش در ارباب حلقهها شناخته میشد، اینجا به خوبی در نقش پاریس، شاهزاده جوان و نحیفی که عاشق هلن با بازی «دایان کروگر» ظاهر شده است.
یکی از صحنههای چشمگیر فیلم، مربوط به حماقت پاریس و نبرد تن به تن او با منلائوس اختصاص دارد و پاریس، برای در امان ماندن به پیش پای برادرش هکتور با بازی «اریک بانا» میخزد. عموما به نقش شاهزاده جوان خرده گرفته میشد، اما بلوم با زیرکی تغییرات لازمه را به وجود آورده است. بانا، بازیگر استرالیایی که نمایش خوبی در فیلم «ساطور / Chopper» داشت و در «هالک» چندان درخشان نبود، اینجا بهترین و قویترین نقش آفرینی فیلم را به ارمغان آورده و هکتور را بدون اینکه خام نشان دهد، بسیار پخته و خوب به نمایش درآورده است.
با مدت زمان دو ساعت و چهل و سه دقیقه، تروی میتوانست فقط اتلاف وقت کند، اما حتی وقتی پترسن نبردهای اکشن فیلم را به سومین بخش میرساند؛ جایی که آشیل و هکتور در نبردی تن به تن و مرگبار صف آرایی میکنند و یونانیها در حال مخفی شدن در یک اسب 38 فوتی ترویی هستند، هیجان به هیچ وجه از بین نمیرود. تروی با همه نقدهایش توانسته روایتی پرکشش را برای تماشاگر به ارمغان بیاورد و همین امر باعث شد بسیاری بکوشند از این الگو کپی کنند، هرچند غالبا شکست خوردند.