یک‌شنبه 4 آذر 1403

تفاوت عدالت در گفتمان انقلاب با عدالت در اندیشه غرب

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
تفاوت عدالت در گفتمان انقلاب با عدالت در اندیشه غرب

غربی‌ها معتقدند انسان‌ها آزادند هر طوری می‌خواهند زندگی کنند، اما میان انسان‌ها رقابتی برای رسیدن به نیازهایشان ایجاد کرده‌اند که مبنای آن بر بی‌عدالتی است.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرگزاری تسنیم، ششمین جلسه از نهمین دوره کرسی‌های آزاداندیشی که با عنوان «گفتمان انقلاب اسلامی» به همت مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم و اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر در دانشگاه طلوع مهر قم به صورت حضوری و مجازی برگزار شد.

حجت‌الاسلام محسن مهاجرنیا در این نشست گفت: گفتمان انقلاب اسلامی یک نقطه مرکزی به نام «اسلام ناب» دارد و یکسری مفاهیم و آموزه‌های پیرامونی به عنوان «دال‌های شناور» که تحقق بخش دال مرکزی هستند. «آزادی» و «عدالت» از آن مفاهیم و دال‌های شناور مهم است.

استاد فلسفه سیاسی حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه قرار دادن «آزادی» در مقابل عدالت خطای تاریخی و ناشیانه جریان‌های سیاسی در جامعه ما است، گفت: جناح‌های سیاسی با مسئولیت‌نشناسی هم «آزادی» و هم «عدالت» را دچار کج‌فهمی کردند. یک جناح به آزادی آویزان شد و جناح دیگر به عدالت چسبید. آن قدر با هم دعوا کردند که شعارهای یکدیگر را زیرسؤال بردند. کاستی‌های این جناح به اسم «عدالت» ثبت شد و کاستی آن جناح به اسم «آزادی» در حالی که به تعبیر مقام معظم رهبری، آزادی و عدالت دو شعار فطری و جهانی هستند که بار انقلاب اسلامی بر دوش آنها است.

رئیسی: اجرای عدالت شاخص عملکرد سازمان برنامه و بودجه است

وی با طرح این سؤال که الان عدالت در جامعه چگونه معنا می‌شود، افزود: عدالت مفهومی ذو مراتب است؛ هم جزئیات مادی زندگی را شامل می‌شود و هم بنیان خلقت و نظامات تکوینی آفرینش و نیز از اسماء و صفات الهی است. هم هدف، رسالت همه انبیاء است و از ارزش‌های انسانی و اخلاقی و شرعی مهم است و هم روش بهزیستی و همزیستی در جامعه انسانی است.

رئیس اندیشکده مطالعات انقلاب اسلامی طلوع مهر ادامه داد: در گفتمان انقلاب اسلامی، «عدالت» مفهوم بسیط و ساده‌ای نیست. ابعاد روشی، ارزشی، هنجاری، آرمانی، بنیادی، عملی و ساختاری دارد. گستره عدالت از سایر مفاهیم سیال و دال‌های شناور انقلاب اسلامی بسیار گسترده تر است. مفاهیمی مانند استقلال و آزادی وارزش‌های اخلاقی ومعنویت، اختصاص به انسان و حیات انسانی دارد در حالی که «عدالت» فراتر از انسان و کیهان و تکوین و تشریع است. ربوبیت الهی بر مبنای «عدالت» نظام عالم را تدبیرمی کند.

وی با اشاره به عدالت امیرالمؤمنین علیه‌السلام افزود: امام به قاضی‌اش می‌فرماید اگر شاکی و متهمی پیش توآمدند، مساوی به آنها نگاه کن، نه اینکه فقط عادلانه قضاوت کن، بلکه نگاهت هم عادلانه باشد. مگر نگاه چه تأثیری در قضاوت عادلانه دارد؟ می‌گوید نگاهت را عادلانه تقسیم کن، طرفین دعوا مهم نیست مسلمان باشند یا غیر مسلمان. این عدالت مکتب اهل بیت علیهم‌السلام ما است. امام سجاد علیه‌السلام فرمود اگر آن شمشیری را که با آن امام حسین علیه‌السلام را شهید کردند و سرش را از بدن مبارکش جدا کردند، نزد من به امانت بگذارند، من در امانت خیانت نمی‌کنم و شمشیر را به صاحبش بر می‌گردانم. این مصداق عدالت و اخلاق و منش انسانی در مکتب ما است.

استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: در دنیای غرب یک چیزی به اسم «عدالت توزیعی» دارند؛ یعنی اینکه کالاها و امکانات اجتماعی برابر تقسیم شود. آنها معتقدند انسان‌ها آزادند هر طوری می‌خواهند زندگی کنند، اما میان انسان‌ها رقابتی برای رسیدن به نیازهایشان ایجاد کرده‌اند که مبنای آن بر بی‌عدالتی است. مسابقه میان یک دونده حرفه‌ای و آماتور است. نتیجه آن، جنبش 99 درصدی وال‌استریت در آمریکاست.

وی گفت: در آستانه ظهور انقلاب، سه تلقی از عدالت در دنیا مطرح بود: یک تلقی این بود که عدالت یک مسئله طبیعی است، یعنی نیاز به دستور و قانون و شرع و خدا و پیغمبر ندارد، بر اساس قانون طبیعت نوعی عدالت وجود دارد، این همه حیوانات دارند در طبیعت زندگی می‌کنند. بر مبنای زور، یعنی هر موجودی زورش بیشتر است در طبیعت قدرت بیشتری دارد، امکانات بیشتری به دست می‌آورد، می‌گویند این قانون طبیعت، عین عدالت و عامل زندگی است.

از مدرسه تلویزیونی تا مدرسه کنکور: گامِ امیدوارکننده تلویزیون در جهت «عدالت آموزشی»

مهاجرنیا ادامه داد: تلقی دیگر، عدالت را فطری می‌دانست. فطرت بالاتر از طبیعت است. فطرت اختصاص به انسان دارد و شامل حیوانات نمی‌شود، «فِطرَتَ اللَهِ الَتِی فَطَرَ النَاسَ عَلَیهَا»؛ یعنی آن سرشت الهی که انسان‌ها را بر اساس آن آفریده است. تلقی سوم که ابتدا دنیای غرب به آن رسید، این بود که عدالت نه طبیعی است و نه فطری بلکه قراردادی پسینی است که در هر جامعه و کشوری جعل و قرارداد می‌شود. عدالت یعنی رعایت قوانین و مقررات پذیرفته شده در جامعه که امری اعتباری و قراردادی است.

نویسنده کتاب «نظریه فرآیندی انقلاب اسلامی» افزود: مبنای قراردادی و حقوقی بودن عدالت، فضای زندگی اجتماعی را ملک مشاع شهروندان می‌داند که بر اساس قانون، بهره‌مندی از آن برای همه آزاد است. ظاهر این عدالت خوب است، اما چون با شایستگی‌ها، صلاحیت‌ها و فضیلت‌های انسان‌ها و با درون آنها کاری ندارد و حقایق ذاتی و جوهری انسان را نادیده می‌گیرد وامتیازها، اولویت‌ها و تحصیل منصب‌ها و کالاهای اجتماعی و همه برخورداری‌ها در محدوده ملک مشاء به موقعیت‌های اجتماعی افراد وابسته است، این مبنا نیز عدالت را محقق نمی‌کرد.

وی افزود: گفتمان انقلاب اسلامی مبنای جدیدی مطرح کرد، نه صرفاً طبیعت‌گرایی فلسفه یونان و نه فطرت‌گرایی به سبک مسیحیت قرون وسطایی و نه قراردادگرایی مدرنیته مغرب زمین، چیزی فراتر از اینها را مبنای عدالت قرار داد. ابتدا به عدالت اصالت داد و آن را از نسبیت‌گرایی مصلحت‌اندیشانه و سودانگارانه غربی خارج کرد. دوم، ریشه عدالت را در فطرت تکوینی انسانی دانست. سوم، آموزه‌های تشریعی و همسوی با تکوین و فطرت و طبیعت را اساس عدالت قرار داد و اعلام کرد که عدالت بر پایه حق و صلاحیت‌هاست و برای همه این مراحل الگوی عملی، عدل علی علیه‌السلام را شعار اساسی خود قرار داد. بر اساس این عدالت، در همه مسائل مادی و معنوی جامعه، همین حقانیت، اهلیت و صلاحیت‌ها باید مراعات شوند: «اِنَ اللَهَ یَأمُرُکُم أَن تُؤَدُوا الأَماناتِ اِلی أَهلِها»، یعنی همه چیز امانت الهی است، همه مسئولیت‌های اجتماعی، همه پست‌ها، مقام‌ها، همه کالاهای اجتماعی امانت الهی هستند، خود ما هم امانت الهی هستیم وطبق «عدالت» امانت را باید به اهلش داد!

انتهای‌پیام /