دوشنبه 16 مهر 1403

تفسیر المیزان | آیا "ایام نحس" صحت دارد؟ / بیان راهکاری از امام حسن عسکری (ع) برای دفع وحشت "نحوست"

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
تفسیر المیزان | آیا "ایام نحس" صحت دارد؟ / بیان راهکاری از امام حسن عسکری (ع) برای دفع وحشت "نحوست"

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان خود به صورت مختصر به تبیین مسئله سعد و نحس ایام می‌پردازد.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سعد به معنای فراهم شدن امور و مقدمات الهی است، برای نیل و رسیدن به خیر (دنیوی و اخروی) در برابر آن، نحس قرار دارد. نحس در لغت به معنای سرخ شدن افق است؛ همچون مس گداخته. در اصطلاح به هر چیز شوم نحس گفته و یا فراهم نشدن مقدمات و امور کارها، نحس تلقی می‌شود. در قرآن کریم، تنها در دو مورد اشاره به «نحس بودن ایام» شده است: آنجا که می‌فرماید: «ما تندباد وحشتناک و سردی را «فی یوم نحس مستمر» (القمر 19) در یک روز شوم مستمر بر آن‌ها فرستادیم، که مردم را همچون تنه‌های نخل ریشه‌کن شده، از جا برمی‌کند.» در جایی دیگر، قرآن کریم می‌فرماید: «فارسلنا علیهم ریحا صرصرا فی ایام نحسات...» (فصلت 16) بادی سخت و سرد در روزهای شومی بر آن‌ها مسلط کردیم.»

احادیث متعددی در این باره در منابع وجود دارد که به روایات "سعد و نحس" شهرت دارند و تعداد آنها هم اندک نیست. برخی اندیشمندان دینی در این باره نظراتی ابراز داشته‌اند که در مجموع بر صحت چنین مسئله‌ای تصریح دارد. آیت الله مکارم شیرازی در این باره می‌گوید "از نظر عقل محال نیست که اجزای زمان با یکدیگر تفاوت داشته باشند؛ بعضی دارای ویژگی‌های نحس بودن و بعضی دارای ویژگی‌های ضد آن باشند؛ هرچند عقلا قابل اثبات نیست، اما از نظر شرعی اگر دلیلی باشد، قابل پذیرش است و مانعی برای آن نیست». (تفسیر نمونه، ج23، ص41)

مرحوم علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان خود به صورت مختصر به تبیین این مسئله می‌پردازد و بر صحه گذاشتن به موضوع "سعد و نحس"، نظراتی را بیان می‌دارد که در ادامه می‌خوانید:

مرحوم علامه ذیل همان آیه مربوط به نحوست ایام در آیه19 سوره قمر می‌نویسد: «روایات بسیار زیادی در باره سعد و نحس ایام هفته و سعد و نحس ایام ماه‌های عربی و نیز از ماه‌های فارسی و از ماه‌های رومی رسیده که در نهایت کثرت است. اما روایاتی که ایام نحس را می‌شمارد و از آن جمله چهارشنبه هر هفته، و چهار شنبه آخر ماه، و هفت روز از هر ماه عربی، و دو روز از هر ماه رومی و امثال آن را نام می‌برد، در بسیاری از آنها و مخصوصا روایاتی که نحوست ایام هفته و ایام ماه‌های عربی را نام می‌برد، علت این نحوست هم آمده و آن عبارت است از اینکه در این روزهای نحس حوادث ناگواری به طور مکرر اتفاق افتاده، آن هم ناگوار از نظر مذاق دینی، از قبیل رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و شهادت سید الشهداء و انداختن ابراهیم نبی در آتش، و نزول عذاب بر فلان امت، و خلق شدن آتش و امثال اینها.

ناگفته پیداست که نحس شمردن چنین ایامی استحکام بخشیدن به روحیه تقوا است. وقتی افرادی فقط به خاطر اینکه در این ایام بت‌شکنان تاریخ، ابراهیم نبی و امام حسین علیه‌السلام گرفتار دست بت‌های زمان خود شده‌اند، دست به کاری نمی‌زنند، و از اهداف و لذت‌های خویش چشم می‌پوشند، چنین افرادی روحیه دینی‌شان قوی می‌شود. بر عکس، اگر مردم هیچ حرمتی برای چنین ایامی قائل نباشند و اعتنا و اهتمامی به آن نورزند و همچنان افسار گسیخته سرگرم کوشش در برآوردن خواسته‌های نفسانی خود باشند، بدون توجه به اینکه امروز چه روزی است و دیروز چه روزی بود و بدون اینکه اصلا روز برایشان مطرح باشد، چنین مردمی از حق رویگردان خواهند بود، و به آسانی می‌توانند حرمت دین را هتک و اولیای دین را از هدایت خود نا امید و در نتیجه ناراحت کنند. بنابراین، برگشت نحوست این ایام به جهاتی از شقاوت‌های معنوی است که از علل و اسباب اعتباری منشأ می‌شود که به نوعی مرتبط به این ایام است و بی‌اعتنایی به آن علل و اسباب، سبب نوعی شقاوت دینی می‌شود.

و نیز در تعدادی از این روایات آمده که برای دفع نحوست این ایام باید به خدا پناه برد. یا روزه گرفت یا دعا کرد، یا مقداری قرآن خواند، و یا صدقه‌ای داد، و یا کاری دیگر از این قبیل کرد؛ مانند روایت ابن الشیخ که روایت ابن الشیخ که در کتاب مجالس به سند خود از سهل بن یعقوب ملقب به ابی نواس، از امام عسکری علیه‌السلام نقل کرده که در ضمن حدیثی گفته است:

من به آن حضرت عرضه داشتم: ای سید من در بیشتر این ایام به خاطر آن نحوست‌ها که دارند و برای دفع وحشتی که انسان از این روزها دارد و این نحوست و وحشت نمی‌گذارد انسان به مقاصد خود برسد، چه کند؟ لطفا مرا به چیزی که رفع این نگرانی کند دلالت بفرما، برای اینکه گاهی حاجتی ضروری پیش می‌آید که باید فورا در رفع آن اقدام کرد و وحشت از نحوست، دست و پا گیر آدم است، چه باید کرد؟ به من فرمود: ای سهل، شیعیان ما همان ولایتی که از ما در دل دارند حرز و حصنشان است، آنها اگر در لجه دریاهای بی‌کران و یا وسط بیابان‌های بی سر و ته و یا در بین درندگان و گرگان و دشمنان جنی و انسی قرار گیرند از خطر آنها ایمنند، به خاطر اینکه ولایت ما را در دل دارند، پس بر تو باد که به خدای عز و جل اعتماد کنی و ولایت خود را نسبت به امامان طاهرینت خالص کنی، آن وقت هر جا که خواستی برو، و هر چه خواستی بکن (تا آخر حدیث) فقال لی یا سهل ان لشیعتنا بولایتنا لعصم لو سلکوا بها فی لج البحار الغامر و سباسب البید الغائر بین سباع و ذئاب و أعادی الجن و الانس لأمنوا من مخاوفهم بولایتهم لنا فثق بالله عز و جل و أخلص فی الولاء لأئمتک الطاهرین و توجه حیث شئت و اقصد ما شئت اذا أصبحت.

و سپس در آخر او را دستور می‌دهد به خواندن مقداری از قرآن و دعا، تا به این وسیله نحوست و شومی را از خود دفع کرده، به دنبال هر هدفی می‌خواهد برود.» (ترجمه تفسیر المیزان،‌ج 19،‌ص120)

انتهای‌پیام /