تنها گزینه جایگزین صندوقهای بازنشستگی ورشکسته
اصولا پوششهای بیمهای به منظور حفظ و حراست علایق مادی و معنوی انسان در مقابل عدم اطمینانها در طول زندگی طرحریزی شده است، زیرا انسان نه از زندگی و طول عمر خود اطمینان دارد و نه از وضعیت اقتصادی و آیندهای که ممکن است لطمات جبرانناپذیری به او و خانوادهاش وارد کند.
بیمههای زندگی نهتنها میتواند حافظ منافع خانواده در زمان بروز حوادث ناخوشایند باشد، بلکه قادر به تغییر شیوههای مدرن زندگی انسان از گونهای به گونهای دیگر است. واقعیت این است که هیچ یک از ما تمایل نداریم که حتی لحظهای فکر کنیم که ممکن است مریض شده و یا فوت کنیم، اما متاسفانه زندگی پر از وقایع و حوادث تلخ و شیرین پیشبینی نشده است. همچنین یکی از دغدغههای انسانها گذران دوران بازنشستگی است. حمایت از نهاد خانواده از طریق بیمههای زندگی، مستمری و یا بازنشستگی یکی از مهمترین تصمیمهای اقتصادی است که انسان میتواند در طول حیات خود اخذ کند.
تعداد بسیار زیادی از ایرانیان به تدریج به سن سالمندی و بازنشستگی نزدیک میشوند و مساله صندوقهای بازنشستگی و حقوقی که صندوقها به بازنشستگان پرداخت میکنند، به عنوان یکی از مسایل بحرانی و مهم کشور تبدیل خواهد شد و شاید در دهههای آتی یکی از مهمترین مسایل چالشبرانگیز ایران را به خودش اختصاص دهد.
مسئله سالمندی از دو منظر قابل بررسی است: از منظر فردی، موضوع سالمندی یک پدیده اجتناب ناپذیر و فیزیولوژیکی است. از منظر اجتماعی و جمعیتشناسی، نسبت جمعیت سالمندان به سایر گروههای سنی را پدیده سالمندی در نظر میگیریم.
براساس تعاریف جهانی: در صورتی که جمعیت کشوری تا 7 درصد جمعیت، بالای 60 سال سن باشند، کشور در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین در صورتی که بین 7 تا 14 درصد سالمند بالای 60 سال در جامعهای باشد آن کشور در گذار دموگرافیک بسوی سالمندی قرار گرفته است یعنی به شکل حرکت از جوانی به میانسالی و سالمندی در حال حرکت است. در ادامه کشورهایی که جمعیت بالای 60 سال آنها بین 14 تا 21 درصد باشند، درگیر پدیده سالمندی و بیش از 21 درصد پدیده فوق سالمندی و انفجار سالمندی را تجربه میکنند.
کشور ایران در حال حاضر دارای 12 درصد جمعیت سالمند است که براساس تعاریف و معیارهای جمعیتشناسی وضعیت کشور ما در حال گذار است. اما با توجه به پیشبینیها تقریبا در 25 سال آینده این رقم به بیش از 30 درصد خواهد رسید و ما در واقع مرحله انفجار سالمندی و فوق سالمندی را هم پشت سر خواهیم گذاشت. جامعهای را تصور کنید که حدود یک سوم جمعیت آن بالای 60 سال بوده و به عبارتی تمام ساختارهای کشور اعم از اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و به ویژه اقتصادی را دچار بیثباتی خواهد کرد.
از منظر علوم اقتصادی و جمعیتشناسی در بحث پیامدهای اقتصادی در حوزه صندوقهای بازنشستگی و تامین مالی، موضوع نسبت پشتیبان بسیار مهم است. نسبت پشتیبان عبارت است از اینکه به ازای هر یک سالمندی که در حال دریافت مستمری و بازنشستگی است چند نفر در حال پرداخت حق بیمه هستند. در صورتی که این عدد بالای 6 باشد وضعیت مطلوب، بین 6 تا 4 به معنی وابستگی بیمه و صندوق به دولت و زیر 4 و 3.5 یعنی ورشکستگی مشروط صندوق بازنشستگی. در حال حاضر نسبت پشتیبان کل در کشور ایران برابر با 4 است.
بر این اساس با توجه وضعیت نسبت پشتیبان کل در ایران، قابل پیشبینی است که بسیاری از صندوق های بازنشستگی به تبع این پدیده سالخوردگی جمعیت به مرز ورشکستگی برسند و رسیدن به این مرز یعنی، یا باید سن بازنشستگی را افزایش دهیم که البته این مورد با چالش های زیادی همراه خواهد بود همانند کشور فرانسه که اخیرا درگیر چالشهای اجتماعی و اعتراضات سراسری است؛ یا میبایست حق بیمه و مالیات بیشتری را از مردم اخذ کنیم که این مورد هم خود در حوزه اجتماعی و اقتصادی با چالشهایی همراه خواهد شد؛ و یا اینکه باید این هزینهها را از محلهای دیگر همچون حمایتهای دولتی تهمین اعتبار کنیم.
بنابراین یکی از راهکارهای اصولی جهت ایجاد آرامش و تامین مالی در زمان بازنشستگی، بهرهمندی از بیمهنامه تکمیلی بازنشستگی است. بدون شک ارائه این محصول بیمه ای از سوی صنعت بیمه، در جهت حمایت از نهاد خانواده، معیشت و اقتصاد مردم و حفظ کرامت بازنشستگان بوده و همچنین با توجه به منویات مقام معظم رهبری که مهمترین مسئله کشور در سال گذشته را موضوع اقتصاد و معیشت مردم دانستند پیشبینی میشود در سالهای آتی با سرلوحه قراردادن این رهنمودها و بهره مندی از تمامی ظرفیتهای صنعت بیمه، این محصول بیمهای جایگزین خدمات صندوقهای بازنشستگی که در آستانه ورشکستگی هستند خواهد شد.
* مدرس و پژوهشگر صنعت بیمه
223225
کد خبر 1769532