جایگزین نامرئی پاکبانان افغان

توصیههای جدید «هبیتات» به شهرداران برای نحوه مدیریت «زباله؛ چالش فزاینده شهرهای بزرگ»، مناسب این روزهای تهران است. این نهاد بینالمللی، زبالهگردها را «بازیگران نامرئی» حوزه نظافت شهر معرفی کرده که اگر به رسمیت شناخته شوند، حدود نیمی از زبالهها توسط آنها جمعآوری میشود و در مسیر بازیافت قرار میگیرد. تهران با افت 80درصدی پاکبان روبهرو شده است.
صدیقه نژادقربان: خروج افغانها که نظافت شهری تهران را تحتتاثیر خود قرار داد، این سوال مهم را ایجاد کرد که جایگزین پاکبانان افغان چه کسانی خواهند بود؟ براساس اعلام شهرداری تهران، طی دو ماه اخیر رسیدگی به وضعیت «نظافت شهر تهران» به یکی از مهمترین خواستههای شهروندان تهرانی تبدیل شده، در حالی که تهران در حال حاضر با چالشی جدی در نیروی پاکبان خود در جهت نظافت شهری مواجه است. آمارها حاکی از آن است که طی یک ماه اخیر، نزدیک به یکمیلیون اتباع افغان از کشور خارج شدند که تهران بیشترین میزان از این جمعیت را به خود اختصاص داده است. نکته قابلتوجه اینکه سهم قابلتوجهی از جمعیت ساکن اتباع در تهران، عمدتا در دو بخش کارگران ساختمانی و پاکبانهای شهری اشتغال داشتهاند. از همین رو با خروج اتباع، «نیروهای نظافتچی» هم از شهر خارج شدند.
بر اساس دادههای ارائه شده، حدود 10هزار پاکبان در تهران فعال بوده که نزدیک به 80درصد آنها را اتباع افغانستانی شامل میشدند که خروج آنها، نظافت شهری را نیز تحتتاثیر قرار داد. بهدنبال خروج آنها مدیریت شهری بهمنظور جبران نیروی کار از دست رفته خود، بهدنبال استخدام پاکبانهای ایرانی با شرایط ویژه است، اما با وجود نرخ بالای بیکاری در کشور، این امکانات ویژه تاکنون نتوانسته جذابیتی برای جویندگان کار ایرانی ایجاد کند. در چنین شرایطی که تهران با بحران خروج نیروهای نظافتچی شهری مواجه است، دفتر اسکان بشر سازمان ملل (هبیتات) که سالانه با رصد چالشها و معضلات شهری، اقدام به ارائه نسخههای آزموده شده در حل مشکلات شهرداران کرده است. در مطالعهای جدید به موضوع مربوط به چگونگی مواجه شهرداران با حل کلیدی فزاینده زبالههای شهری پرداخته که براساس آن تا سال 2050، تولید زباله در شهرهای بزرگ تا 70 درصد افزایش مییابد. هبیتات به شهرداران توصیهنامهای برای جمعآوری و نظافت شهری ارائه داده که مناسب با شرایط فعلی تهران بوده و میتواند آن را از گردنه خروج ناگهانی پاکبانها به سلامت عبور دهد.
در این مطالعه تاکید بر این است که همه شهرها یک گروه فعال در حوزه جمعآوری زباله دارند که عمدتا آن را به اسامی مختلف همچون شکارچی غیررسمی و قهرمانان کم ارزش میشناسند، زیرا عمدتا دولتهای محلی آنها را به رسمیت نمیشناسند درحالیکه بالای 40 تا 50 درصد زبالههای شهر توسط آنها یعنی همان زبالهگردها به نوعی دفع و بازیافت میشوند. این در حالی است که اگر تهران و دیگر شهرهای کشور، زبالهگردها را بهرسمیت بشناسند، آنها میتوانند با جمعآوری زبالهها به شکل صحیح از سطح شهر به نظافت شهری کمک کرده و شهر را نیز تمیز کنند و جایگزین نامرئی پاکبانان افغان شوند. دفتر اسکان بشر سازمان ملل (هبیتات)، کاوشی در تحول مدیریت پسماند از سطح شهری به مقیاس کلانشهری انجام داده است. هدف این سند بهبود کارآیی و پایداری بخش پسماند با در نظر گرفتن زبالهگردها است. از این رو، سوال اصلی که این سند قصد پاسخ به آن را دارد این است: چگونه میتوان با در نظر گرفتن زبالهگردها، مدیریت پسماند کلانشهرها را کارآمدتر و پایدارتر کرد؟
تبدیل زباله به منابع
با گسترش شهرها، توسعه اقتصادی، رشد جمعیت و فرهنگ دور ریختن زباله در چند دهه گذشته، «مدیریت زبالههای جامد» به یک مساله مهم و نگرانکننده در سطح جهان تبدیل شده است. به گفته دفتر برنامه محیط زیست سازمان ملل، زباله یک مساله جهانی و به طور فزایندهای چالشبرانگیز است. این مساله مستقیما با نحوه تولید و مصرف جوامع مرتبط است. بنابراین، بر همه تاثیر میگذارد و اگر به درستی مدیریت نشود، تهدیدی برای سلامت عمومی و محیط زیست بهشمار میرود. در یک اقتصاد چرخشی، زباله زمانی بازیافت میشود که مواد باقیمانده از زنجیره تولید حذف شود و تمام محصولات موجود در بازار برای استفاده مجدد، تبدیل یا بازیافت شود. بنابراین، یک اقتصاد چرخشی مستلزم یک تغییر پارادایمی از مدیریت زباله (نحوه خلاص شدن از شر زباله پس از تولید) به مدیریت منابع (نحوه تبدیل مواد پس از عدم انجام عملکرد اصلی آنها) است.
ایجاد مدیریت پایدار پسماند، چالش کلیدی قرن بیست و یکم است. در درازمدت، برای اطمینان از یک بخش مدیریت پسماند کارآمد، باید «عناصر فیزیکی یا همان زیرساختها» شامل تولید، ذخیرهسازی، دستهبندی، جمعآوری، حملونقل، بازیافت، بازیابی، تصفیه و دفع پسماند و «همه ذینفعان» از جمله دولتها، تولیدکنندگان پسماند، تولیدکنندگان، ارائه دهندگان خدمات، جامعه مدنی و سازمانهای بینالمللی در نظر گرفته شوند. در واقع، مدیریت پسماند یک مساله فراگیر است که پیوندهای محکمی با طیف وسیعی از چالشهای جهانی دیگر مانند سلامت، تغییرات اقلیمی، کاهش فقر، امنیت غذایی و منابع و تولید و مصرف پایدار دارد. در برخی از نقاط جهان، بهویژه در کشورهای کمدرآمد و با درآمد متوسط، تمرکز بر تضمین دفع پایدار پسماند است، که به معنای حذف تدریجی دفع کنترلنشده (دپوی زباله در فضای باز یا سوزاندن آن) به منظور ورود به سلسله مراتب مدیریت پسماند در وهله اول است.
در این زمینه، اقدامات فوری برای تضمین دسترسی جهانی به خدمات جمعآوری پسماند، حذف دفع و سوزاندن کنترلنشده و حرکت به سمت مدیریت سازگار با محیطزیست برای انواع پسماندها ضروری است. در کشورهای صنعتی، بهویژه از دهه 1960 (با توجه روزافزون بینالمللی به حفاظت از محیط زیست)، مدیریت پسماند تا حد زیادی بهبود یافته است. آنچه مهم است، تغییر انقلابی طرز فکر در شهرها، کشورها و مناطق (به عنوان مثال، سانفرانسیسکو، سوئد و اتحادیه اروپا) است که اگر تمرکز اولیه مقامات دولتی بر چگونگی دفع زباله پس از تولید آن بود، امروزه توجه به بالادست تغییر یافته و به این مشکل قبل از تولید زباله پرداخته شده است. به عبارت دیگر، بسیاری از کشورها از مفهوم «دفع زباله» به مفهوم «مدیریت زباله» روی آوردهاند و درک خود از زباله را تغییر دادهاند و از اصطلاح «زباله» به «منابع» روی آوردهاند.
کمک زبالهبرها به مدیریت شهری
هبیتات در مطالعه خود بر یک گروه از بازیگران در بخش پسماند تمرکز دارد؛ «زبالهگردها». ازاصطلاحات زیادی برای اشاره به این افراد استفاده شده است، از جمله نامهای زیادی که در نقاط مختلف جهان استفاده میشود، بازیافتکننده، شکارچی غیررسمی، زبالهگرد و زبالهبر نامیده میشوند. تمام این اصطلاحات برای اشاره به افرادی است که از موادی که شخص دیگری دور میریزد، امرار معاش میکنند که حدود یک درصد از جمعیت شاغل جهان را تشکیل میدهند و در سراسر سیاره پراکندهاند (بیشتر در کشورهای در حال توسعه متمرکز هستند). در طول قرنها، «زبالهگردها» نقش اساسی در زنجیره زباله کشورها ایفا کردهاند و به عنوان جمعآوریکننده، حملکننده، دستهبندیکننده، خریدار و فروشنده مواد قابل بازیافت و اقلام قابل استفاده مجدد عمل میکنند. در چند دهه گذشته، زبالهگردها از مناطق مختلف در تعاونیها یا انجمنها سازماندهی شدهاند و در انبارهای بازیافت کار میکنند.
در برخی از شهرستانهای برزیل، زبالهگردها قراردادهای رسمی دارند. با وجود تفاوتهای متعدد، جمعآوری زباله یک اصطلاح رایج برای کار برای حمایت از معیشت بسیاری از فقرای شهری و خانوادههایشان است. در ایجاد یک بخش مدیریت پایدار پسماند، نقش زبالهگردها اهمیت پیدا میکند به ویژه در شهرهای کشورهای در حال توسعه که بین 50 تا 100 درصد جمعآوری پسماند را انجام میدهند. سهم آنها محدود به جمعآوری نیست؛ در برخی کشورها، آنها فعالیتهایی مانند مرتبسازی، ذخیرهسازی، حملونقل، فروش، خرید، پردازش، استفاده مجدد، بازیافت و کمپوست را نیز انجام میدهند. جمعآوری پسماند مزایای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی قابلتوجهی را ارائه میدهد. از نظر زیستمحیطی، زبالهگردها با تمرکز بر اقلامی که میتوانند به مراکز بازیافت فروخته شوند، به کاهش زبالههای دفن شده و سوزاندن کمک میکنند و در نتیجه اثرات زیستمحیطی را کاهش میدهند.
از نظر اقتصادی، آنها مواد قابل بازیافت را از خانوارها، مراکز تجاری و فضاهای عمومی جمعآوری میکنند. این فعالیت حمایت مالی برای زبالهگردها و خانوادههای آنها فراهم میکند. علاوه بر این، میتواند زنانی را که با موانعی برای دسترسی به بخش اشتغال رسمی مواجه هستند، توانمند سازد. از نظر اجتماعی، جمعآوری زباله باعث ایجاد شغل، کمک به کاهش فقر و صرفهجویی برای شهرداریها در مدیریت زباله و خدمات اجتماعی میشود. با وجود مزایای فراوان، زبالهگردها با چالشهای روزانه متعددی روبهرو هستند. آنها در پایین هرم بازیافت قرار دارند، اغلب قدرتی برای مذاکره در مورد قیمت مواد قابل بازیافت با واسطهها و صنایع ندارند و درآمد بسیار کمی کسب میکنند.
کارشناسان عموما از زبالهسوزها انتقاد میکنند زیرا آنها بدون تبعیض تمام زبالهها را میسوزانند و 25 برابر بیشتر از تاسیسات بازیافت، گازهای گلخانهای تولید میکنند. زبالهگردها همچنین یکی از گروههای محروم و نادیده گرفته شده هستند و نقش آنها در زنجیره بازیافت زباله اغلب توسط مقامات، شرکتهای بازیافت یا جامعه به طور کلی به رسمیت شناخته نمیشود. در برخی کشورها، فعالیتهای آنها غیرقانونی تلقی میشود و توسط مقامات به رسمیت شناخته نمیشود. نمونهای از این مورد در ترکیه است، جایی که افرادی که کار جمعآوری زباله انجام میدهند ممکن است زندانی شوند، و شرکتهای رسمی بازیافت زباله در صورت خرید مواد قابل بازیافت از جمعآوریکنندگان غیررسمی زباله جریمههای بالایی دارند. از نظر بهداشت و ایمنی شغلی، زبالهگردها به دلیل تماس طولانیمدت با مواد آلوده یا سمی در معرض بیماریهای مختلفی قرار دارند. با افزایش زباله و گسترش شهرها، شبکههای موجود زبالهگردها میتوانند نقش مهمی در مدیریت زباله در مقیاس کلانشهری، به ویژه در کشورهای کمدرآمد، ایفا کنند.
درحالیکه تحقیقات و پروژههای موجود در مورد زبالهگردها عمدتا بر دیدگاههای شهری یا ملی متمرکز هستند، زبالهگردها نقش مهمی در مدیریت کلی زبالههای کلانشهری ایفا میکنند و اگر به جای دشمن، به عنوان متحد دیده شوند، کار آنها میتواند حتی موثرتر باشد.
نجات هشت مرحلهای شهرها
دولتها به دو دلیل اصلی باید با زبالهگردها همکاری کنند؛ «بهبود مدیریت زباله» و «بهبود معیشت زبالهگردها.» از این رو ابداع «متروهاب»(MetroHUB) بهعنوان رویکردی یکپارچه برای کلانشهرها در جهت ادغام زبالهگردها در مدیریت پسماند در همین راستا صورت گرفته است. «متروهاب» یکی از برنامههای هبیتات است که با تطبیق راهحلهای نوآورانه کلانشهری با شرایط محلی و آگاهسازی فرآیندهای تصمیمگیری کلانشهرها با آخرین تحقیقات و دادهها، توسعه پایدار را در کلانشهرها و مناطق جهان ترویج میدهد. متروهاب میتواند ادغام زبالهگردها در مدیریت پسماندهای شهری را از سه طریق توسعه راهحلها در مرزهای اداری، اتخاذ یک رویکرد بینبخشی و اتخاذ یک رویکرد مردممحور تسهیل کند. علاوه بر این، هبیتات در توصیهنامه خود، هشت مرحله را برای نجات شهرها توسط زبالهگردها ارائه کرده است.
ایجاد یک استراتژی مبتنی بر داده: جمعآوری دادههای دقیق و جامع، پایه و اساس یک استراتژی موثر و متناسب برای سیستمهای مدیریت پسماند فراگیر و پایدار است. دادههای مربوط به زبالهگردها، شرایط کاری آنها و موادی که با آنها سروکار دارند برای طراحی مداخلاتی که با نیازهای واقعی همسو هستند، بسیار مهم است. بدون این دادههای بنیادی، سیاستها و مداخلات بیشتر ممکن است در حمایت موثر از زبالهگردها و بهبود مدیریت پسماند شکست بخورند. در این مرحله باید چهار رویکرد جامع یعنی انجام نظرسنجی، نقشهبرداری از مسیرهای جمعآوری، تعیین اهداف روشن و ایجاد یک سیستم نظارتی را به منظور امکانپذیر ساختن تصمیمگیری آگاهانه و مداخلات متناسب، حمایت از جمعآوریکنندگان زباله و بهبود مدیریت کلی زباله را عملی کرد.
برنامهریزی برای نیازهای مکانی و زیرساختی: زبالهگردها برای کارآمدسازی کار خود، که شامل جمعآوری، حملونقل، مرتبسازی، ذخیرهسازی، فروش و پردازش زباله است، به فضای کافی نیاز دارند. فراهم کردن فضاهای اختصاصی برای زبالهگردها، کارآیی و ایمنی فعالیتهای آنها را بهبود میبخشد. بنابراین، دولتها باید مناطق جمعآوری را تعیین کرده و «نقاطی امن برای ذخیرهسازی ایجاد کنند» و همچنین، مراکز بازیافت تحت مدیریت جامعه را تاسیس کنید. این اقدامات، عملیات را ساده کرده و فرصتهایی را برای جمعآوریکنندگان زباله فراهم میکند تا درآمد خود را افزایش داده و مهارتهای جدیدی را توسعه دهند.
تضمین محیطهای کاری ایمن به ویژه در محلهای دفن زباله: زبالهبرها اغلب در شرایط خطرناکی کار میکنند، به ویژه آنهایی که در محلهای دفن زباله فعالیت میکنند. این محیطها آنها را در معرض خطرات سلامتی، مانند آسیبهای جسمی، قرار گرفتن در معرض مواد سمی و کیفیت پایین هوا قرار میدهد. ارائه ابزارهای ایمنی اولیه، آموزش و تعیین مناطق امن در محلهای دفن زباله میتواند این خطرات را تا حد زیادی کاهش دهد.
بهبود گزینههای حملونقل: حملونقل کارآمد میتواند بهرهوری و درآمد جمعآوریکنندگان زباله را به میزان قابلتوجهی افزایش دهد. این شامل ارائه وسایل نقلیه مقرونبهصرفه، یارانه هزینههای حملونقل و بهینهسازی مسیرهای جمعآوری است. به دلیل دسترسی محدود به روشهای حملونقل مقرون به صرفه و مناسب، بسیاری از زبالهگردها مجبور به حمل بارهای سنگین در مسافتهای طولانی هستند.
ترویج حکمرانی چندسطحی: شهرداریها باید، ضمن ایجاد یک کمیته مدیریت زباله شهری، تلاشهای محلی را با اهداف پایداری جهانی همسو کنند. این هماهنگی، نیازهای محلی را با سیاستهای ملی و استانداردهای بینالمللی برای استراتژیهای منسجمتر پیوند میدهد. خدمات جمعآوری عمدتا در سطح شهری انجام میشود، اما تاسیسات دفع زباله اکنون به گونهای طراحی شدهاند که بیش از یک شهرداری را پوشش دهند، از این رو نیاز به هماهنگی و مدیریت در چند شهرداری وجود دارد. در کل، این مناطق یک زیرساخت پسماند را تشکیل میدهند که شهرها، شهرستانها، حومهها، مناطق روستایی، بزرگراهها، جادههای استانی و تاسیسات بازیافت و غیره را فراتر از مرزهای مربوط به تقسیمات کشوری به هم متصل میکند. در عین حال، مدیریت پسماند، یک مولفه اجتماعی دارد که شامل مصرفکنندگان و همه افرادی است که در جمعآوری، دستهبندی، بازیافت، تبدیل، حمل و دفع زباله دخیل هستند.
مشارکت همه ذینفعان مربوطه، «ادغام زبالهگردها» در بخش رسمی، ارتقای منزلت اجتماعی: مدیریت موفق پسماند به مشارکت همه ذینفعان مربوطه، از جمله زبالهگردها، شرکتهای بازیافت، مقامات شهری و عموم مردم بستگی دارد. زبالهگردها، بهرغم نقش حیاتیشان در مدیریت پسماند، اغلب به حاشیه رانده شده و از فرآیندهای تصمیمگیری حذف میشوند. مشارکت آنها در برنامهریزی و سیاستگذاری، تضمین میکند که به نیازهای آنها رسیدگی میشود و یک سیستم مدیریت پسماند فراگیرتر را ترویج میدهد. علاوه بر این، «ادغام زبالهگردها» در بخش رسمی میتواند مزایای بیشماری از جمله افزایش ثبات اقتصادی، بهبود شرایط کاری و دسترسی به حمایتهای اجتماعی ضروری مانند مراقبتهای بهداشتی را به همراه داشته باشد. در برزیل، جمعآوری زباله در طول سالها به رسمیت شناخته شده و مورد حمایت قرار گرفته است. این شغل در سال 2002 به طور قانونی به عنوان یک شغل رسمی شناخته شد و برزیل را به اولین کشوری تبدیل کرد که به طور سیستماتیک آمار رسمی زباله گردهارا جمعآوری کرد. ادغام زبالهگردها در تعاونیهای رسمی، یکی از موفقترین اقدامات در بهبود معیشت آنها بوده است.
آفریقای جنوبی حدود 60هزار تا 90هزار زبالهگرد دارد که با جمعآوری بین 80 تا 90 درصد زبالههای قابل بازیافت در کشور، نقش مهمی در مدیریت پسماند ایفا میکنند. استراتژی ملی مدیریت پسماند این کشور در سال 2011، نقش مهم زبالهگردها را به رسمیت شناخت، اخیرا تلاشهایی برای بهبود ادغام زبالهگردها در سیستم رسمی مدیریت زباله ژوهانسبورگ انجام شده است. باتوجه به اینکه، زبالهگردها اغلب به حاشیه رانده میشوند و با انگ و تبعیض اجتماعی روبهرو میشوند، ارتقای شمول اجتماعی شامل تغییر برداشت عمومی از زبالهگردها، اطمینان از رعایت حقوق آنها و کاهش نابرابری در دسترسی به خدمات و فرصتها است. با ارتقای شمول اجتماعی، شهرداریها میتوانند به زبالهگردها کمک کنند تا به خاطر سهم خود در دستیابی به اهداف توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگیشان به رسمیت شناخته شوند.
ترویج تفکیک در مبدأ: جداسازی در مبدأ گامی حیاتی در کاهش آلودگی مواد قابل بازیافت و بهبود کارآیی بازیابی منابع است. تشویق خانوارها و مشاغل به تفکیک زبالههای خود در مبدأ، توانایی زبالهگردها را برای جمعآوری مواد با کیفیت بالا به طور قابلتوجهی افزایش میدهد، خطرات سلامتی را کاهش میدهد و به کار آنها ارزش میبخشد.
زباله گردها عاملی در جهت تولید انرژی: شهرداران میتوانند با استفاده از ظرفیت زبالهگردها در جمعآوری زبالهها در راستای کاهش کربن و حفاظت از محیط زیست، اقدام به تولید انرژی از زباله کنند. امروزه، کشورهای در حال توسعه باید هدف خود را حذف تدریجی مکانهای دفع کنترل نشده قرار دهند. در حالی که قیمت بالای زمین و تقاضای انرژی ممکن است سرمایهگذاریهای تبدیل زباله به انرژی را تشویق کند، این تاسیسات در کشورهای کمدرآمد و با درآمد متوسط با موانع قابلتوجهی روبهرو هستند. هزینههای بالای سرمایه و عملیاتی، همراه با مسائل مربوط به ترکیب زباله، چالشهای عمدهای را ایجاد میکنند. با توجه به اینکه کشور ما، طی چند سال اخیر که امسال به اوج خود رسیده با مشکلات مربوط به ناترازی انرژی مواجه است، با تبدیل زباله به انرژی بخش قابلتوجهی از انرژی تامین شده و میتواند تا حدودی بر ناترازیهای انرژی بهویژه برق تاثیرگذار باشد.
موضع مدیریت شهری تهران درباره «زبالهگردها»
با توجه به اهمیت فعالیت «زبالهگردها» در شهرها در بررسی جدید هبیتات، که با بهرسمیت شناختن آنها توسط دولتهای محلی، آنها را بهعنوان یک نیروی فعال در جهت جمعآوری زباله و مدیریت پسماند معرفی میکند، «دنیای اقتصاد» در گفتوگویی با ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران، به بررسی موضع مدیریت شهری تهران در رابطه با نحوه فعالیت زبالهگردها پرداخته است. امانی بر این نکته تاکید دارد که با توجه به اینکه بخش عمده زبالهگردها را اتباع افغانی تشکیل میدادند، پس از خروج افغانها از ایران، از تعداد زبالهگردها نیز بسیار کاسته شد.
اما در مجموع، شهرداری زمانی میتواند از ظرفیت آنها در جمعآوری زباله بهره ببرد که اصل فعالیت آنها به شکل قانونی ثبت شده و مجوز لازم را از نهادهای مربوطه دریافت کنند. با توجه به اینکه در حال حاضر فعالیت این افراد به رسمیت شناخته نمیشود و شهرداری و برخی از مردم ایراداتی را بر نحوه دپو و فعالیت آنها از جمله دپوی زبالهها در اطراف مناطق مسکونی وارد میکنند، در اکثر مواقع مانع فعالیت آنها شده و عمدتا زبالهگردها را از سطح شهر جمعآوری میکنند. اگرچه در مجموع فعالیت آنها در صورتی که در بستر قانونی و دارای شفافیت شکل بگیرد، در مدیریت پسماند کمک شایانی به مدیریت شهری خواهند کرد، اما در حال حاضر هیچ نهاد مشخصی در کشور در راستای ساماندهی فعالیت آنها و مجوزدهی و به رسمیت شناختن آنها وجود ندارد، زیرا برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر که از پتانسیل زبالهگردها در جهت نظافت شهری و جمعآوری زباله و در نتیجه مدیریت پسماند استفاده میکنند؛ این موضوع در حال حاضر در ایران تعریف شده نیست و مطالعاتی در این زمینه صورت نگرفته است. اما اگر آنها بتوانند اتحادیهای صنفی تشکیل داده و مجوزهای لازم را بگیرند، میتوانند با معرفی خود به شهرداری و بستن قرارداد، به فعالیت قانونی خود در جهت همکاری با شهرداری اقدام کنند.

