جمال زاده؛ نماد تلفیق فرهنگ ایرانی و غربی
استاد محمدعلی جمال زاده علی رغم اینکه بیشتر عمر خود را خارج از ایران گذرانده بود، اما نوشته های او به قدری عامیانه، پر از ضرب المثل و به دور از تکلف بود که به سرعت محبوب ایرانی ها شد؛ تاجاییکه به او لقب پدر داستان نویسی کوتاه فارسی دادند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در دی ماه 1270 و در خانواده ای اصفهانی به دنیا می آید؛ پدرش از واعظین معروف اصفهان بوده و برای این کار معمولا به شهرهای مختلفی سفر می کرده است و محمدعلی در ده سالگی معمولا پدر را در این سفرها همراهی می کند. پدر در دوازده سالگی، محمدعلی نوجوان را برای تحصیل راهی بیروت می کند ولی در همان سال ها افراد آزادی خواهی مانند پدر محمدعلی تحت تعقیب قاجارها قرار می گیرند تا در نهایت وی که قصد فرار داشته، در همدان دستگیر و به بروجرد تبعید می شود و همان جا دستور اعدام او صادر می شود.
سید محمدعلی در جوانی و در سن 18 سالگی برای ادامه تحصیل از بیروت راهی فرانسه شده و با تحصیل در رشته حقوق ساکن شهر دیژون می شود؛ 4 سال بعد با دختری به نام ژوفین که در همان دانشگاه درس می خوانده، ازدواج می کند اما بعدها به دلایلی از او جدا شده و در 40 سالگی و زمانی که ساکن ژنو سوییس شده، با مارگرت اگرت آلمانی ازدواج می کند و تا آخر عمر به او وفادار می ماند.
سید محمدعلی جمال زاده در 23 سالگی راهی برلین می شود و در آنجا با سیدحسن تقی زاده از رهبران جنبش مشروطه آشنا شده و مدتی با آنها همکاری می کند و همان سال هاست که در مجله کاوه شروع به قلم زدن می کند و علی رغم اینکه حقوق خوانده، عاشق نوشتن می شود. بزرگان ادبیات، جمال زاده را به همراه صادق هدایت و بزرگ علوی از بنیانگذاران اصلی ادبیات داستانی معاصر می دانند؛ مجموعه داستان های کوتاه «یکی بود یکی نبود» جمال زاده را عموما به عنوان نخستین داستان های کوتاه فارسی به شیوه غربی می شمارند و به دلیل سبک نوشتاری و رعایت شیوه جدیدی در ادبیات، تاریخ نویسان سیدمحمد علی جمال زاده را به عنوان پدر داستان کوتاه در ادبیات فارسی معاصر لقب داده اند.
آنچه تا آن زمان در قصهنویسی رواج داشت زبانی رسمی، پر از تکلف و دشوارنویسی بود؛ اما جمال زاده در داستانهای «یکی بود یکی نبود»، بهخصوص داستان «فارسی شکر است» برای نخستین بار از زبانی برخاسته از زندگی عامیانه مردم و آن دوران استفاده می کند. او بهموقع حس کرد که تغییری جدی لازم است و با پرداختن به این حس توانست اتفاقی شگرف را رقم بزند. نوآوریهایی که او در زمینه ادبیات فارسی داشته را میتوان نشات گرفته از تسلط او بر ادبیات غربی دانست. داستان های او معمولا انتقادی و با درون مایه ای از طنز و پر از ضرب المثل ها و اصلاحات عامیانه بود.
جمال زاده؛ نماد تلفیق فرهنگ ایرانی و غربی
جایی از قول محمود دولتآبادی نویسنده پیشکسوت در وصف محمدعلی جمال زاده آمده است: «نماد تلفیق فرهنگ ایرانی و فرنگی بود. او شخصیت قابلمطالعهای برای ما ایرانیها و حتی برای اروپاییها باید باشد. او سمبل و نماد تلفیق آداب، عادت و فرهنگ ایرانی و فرنگی است. جمالزاده نشانی از وحدت در عین دوگانگی است چراکه در دو سرزمین متفاوت و دور از هم پرورشیافته بود؛ اما با سفر به سوئیس هرگز ریشههای او در سرزمین مادریاش قطع نشد.»
در یک بررسی کلی آثار جمال زاده را میتوان در ردههای «پژوهشی»، «داستانی»، «اجتماعی - سیاسی»، «ترجمه»، «خاطره» و «نقد» قرار داد. جمالزاده آثار بسیاری از خود به جای گذاشته است که در آن میان داستانهای بلندی چون «دارالمجانین»، «قلتشن دیوان»، «صحرای حشر»، «راه آب نامه» و «معصومه شیرازی» به چشم میخورند و مابقی داستان کوتاه هستند.
در سال 1965 جمال زاده نامزد جایزه نوبل ادبیات می شود؛ هرچند آن جایزه در آن سال به شولوخوف روسی می رسد. استاد جمال زاده در 17 ابان ماه سال 1376 و در سن 106 سالگی در آسایشگاه سالمندانی در ژنو سوییس از دنیا می رود و در همان شهر به خاک سپرده می شود.
بیشتر بخوانید؛