جواب شدن در تبریز و حیات دوباره در حرم سلطان
حال خودم را میدانستم چیزی نگفتم فقط از همسرم خواستم که این چند روز پایان عمرم را به مشهد برویم و من در جوار آقا امام رضا (ع) باشم.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سرویس فرهنگی تبریزبیدار/ عجب اُبهتی دارد این مکان. عجب جای عجیبی است این حرم.
همینکه از دور صدای نقارهها را میشنوی دلت هوایی میشود. دلت پر میکشد برای صحن و سرا، برای کبوترهای عاشق، برای ضریح طلایی که انگار تنها مآمن امن این دنیاست.
ماجرایی که دوست دارم تعریف کنم مربوط به یکی از خادمان تبریزی بارگاه رضوی است که قصه حضورش در حرم را با آن کرامت ضامن آهو برایمان بازگو میکند.
اهل تبریز و جانباز شیمیایی است. 12 سال است که ساکن مشهد شده و در حرم امام رضا (ع) خدمت میکند.
از او پرسیدم چطور شد خادم شدی و جواب داد من کسی بودم که چندین پزشک مرا جواب کردند. تمام ریهام درگیر مواد شیمیایی بود و نمیتوانستم درست نفس بکشم. آخرین باری که پیش پزشک رفتم او گفت که تنها چند روز زنده هستی چون ریههایت کامل از بین رفته منم که حال خودم را میدانستم چیزی نگفتم فقط از همسرم خواستم که این چند روز پایان عمرم را به مشهد برویم و من در جوار آقا امام رضا (ع) باشم. به اینجا آمدیم و چند روزمان شد چند ماه و حالا چند سال است که هنوز دارم زندگی میکنم بدون هیچ سرفه و دردی. از همهجا که بریدی بدان ائمه هستند و خدا بالاتر از همه هست.
انتهای پیام /