دوشنبه 5 آذر 1403

حجاب زنان؛ دعوا بر سر پوشش یا مالکیت خیابان و معابر؟

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
حجاب زنان؛ دعوا بر سر پوشش یا مالکیت خیابان و معابر؟

دعوا تنها بر سر پوشش زنان نیست بلکه بر سر مالکیت خیابان و معابر است و پوششی که آن مالکیت را به چالش می‌کشد.

عصر ایران؛ مهرداد خدیر - «سال دیگر اگر همین موقع بیایید زنان بی‌حجاب را در معابر نخواهید دید.» این جمله را حسین شریعتمداری رییس مؤسسه کیهان به خبرنگار فایننشال تایمز گفته است. هم او که می‌کوشد اخبار فردا را امروز بگوید و فراتر از یک فعال رسانه‌ای ارزیابی می‌شود. در این جمله اما کدام واژه مهم‌است یا مهم‌تر؟ «سال دیگر»، «زنان بی‌حجاب» یا «معابر»؟

در نگاه اول طبعاً «زنان بی‌حجاب» جلب توجه می‌کند و بعد از آن «سال دیگر» که می‌تواند مژده بخش انتخاباتی محدودتر و از پیش چینش‌شده‌تر در اسفند امسال باشد اما در این یادداشت برآنم بگویم اتفاقا سومی یا همان «معابر» مدنظر است چون دعوا تنها بر سر پوشش زنان نیست بلکه بر سر مالکیت خیابان و معابر است و پوششی که آن مالکیت را به چالش می‌کشد.

اصول‌گرایی ایرانی می‌خواهد بگوید «گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد / جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست» و از سه عرصه «خانه، اداره و خیابان» تنها اولی به روی ما بسته است وتازه آن هم از حیث سرک کشیدن و گرنه با حکم و عنداللزوم می‌توان وارد شد و دو دیگر باید زیر نگاه ما باشد.

بگذارید با مثالی قضیه را روشن‌تر کنم. تصور کنید از دانشگاهی دو اتوبوس دانشجوی دختر به دو اردو اعزام می‌شوند و در هر دو هم حراست دانشگاه مأموری می‌گمارد تا هم بر گفتار و رفتار دانشجویان دختر نظارت کند و هم در پایان گزارش دهد.

مأمور اول می‌نویسد: از 30 دانشجوی دختر تنها 5 نفر نماز خواندند. دو سه نفر وقتی مرا می‌دیدند تظاهر می‌کردند ولی بقیه اعتنایی نداشتند. با این حال از میان این 30 دانشجوی دختر تنها 5 نفر پوشش اجباری را رعایت نمی‌کردند و گاه روسری از سر می‌انداختند. 25 نفر بقیه اما کم و زیاد روسری یا مقتعه به سر داشتند و ندیدم در معابر و مکان‌های عمومی جایی از سر بیندازند حتی موقع عکس گرفتن.

مأمور دوم اما می‌نویسد: از 30 دانشجوی دختر 15 نفر نماز می‌خواندند اما اکثر آنها در عین سادگی به حجاب اجباری بی‌اعتنا بودند و ناچار از تذکر مدام بودم.

با نگاه دینی پای‌بندی به نماز که از فروع دین است اهمیت بیشتری دارد تا حجاب که در فروع دین نیامده و بر سر شکل آن هم اختلاف است و برخی به دوخت محدود در صدر اسلام اشاره می کنند و اشارات قرآن به پوشش شرمگاه و برجستگی‌های بدن و نه موی و بعضی عرف همان زمان اعراب را معیار می‌دانند که مردان هم موی می پوشانده اند چه رسد به زنان.

با این حال می‌توان حدس زد که گزارش اول با نگاه رسمی مطلوب‌تر است.

به بیان دیگر حکومت با سه عرصه روبه روست: خانه، اداره و خیابان.

در خانه طبعا نمی‌توانند مأمور بگمارند مگر آن که آقای نقد علی نماینده مجلس در این باره هم طرحی داشته باشند و مثل رُمان «بهشت خاکستری» عطاء‌الله مهاجرانی دستور دهند دیوارها شیشه‌ای باشد تا بدانند درون آن چه خبر است و تنها اتاق خواب را مستثنا کنند!

بر سر اداره و مراکز آموزشی بحثی نیست چون اولا یونیفورم در کشورهای دیگر هم تعریف شده و دست کارکنان زیر ساطور است چه از حیث حقوق ماهانه و ارتقای شغلی و چه مدرک و گواهی.

اشارات اولیه امام خمینی به حجاب در سال های 58 و 59 هم ناظر به ادارات و سواحل بود. مثلا گفتند مردم بندر پهلوی نمی‌گذارند زنان مثل سابق لخت لب دریا بروند و نگفتند مردم فلان شهر نمی‌گذارند زنان بی‌حجاب در معابر رفت و آمد کنند و البته بعد از وقایع سال 60 که هر اعتراضی رنگ سیاسی می‌گرفت فضا تغییر کرد و دو سال بعد در قالب تبصره و نه ماده مستقل در قانون مجازات اسلامی هم دیده شد.

دعوا بر سر خیابان اما باقی ماند. این که حکومت مدعی عرصه عمومی هم هست و به عرصه رسمی بسنده نمی‌کند همواره محل مناقشه بوده است.

از این روست که آقای شریعتمداری بر «معابر» تأکید دارد. مراد از معابر هم دقیقا عرصه عمومی است. اساسا چالش اقتدارگرایی با جامعه مدنی بر سر همین عرصه عمومی است و تمام حرف هانا آرنت همین است که عرصه عمومی را نباید واگذاشت.

در این میان اما اتفاقی افتاده و آن هم این که جامعه و حکومت بر سر حداقل به توافق رسیده بودند. منتها آن طرف به دنبال حداکثر سازی رفتند و در رسانه رسمی تنها چادر تبلیغ شد و مانتو را هم کامل ندانستند و این طرف روسری را هم برداشت تا هم نشان اعتراض باشد و هم به فشار برای حداکثر‌سازی واکنش نشان دهد.

حالا اما همین که زنان تکه پارچه‌ای بر سر داشته باشند کافی است (نه از منظر شرعی که با نگاه قبول سلطه بر عرصه عمومی) چون یعنی تعارضی نداریم و این اصول‌گرایان رادیکال و سیاسی را در شرایط کنونی قانع می کند اما سنتی‌ها را نه و چالش جای دیگر سرباز می‌کند.

مهندس بازرگان می‌گفت جمهوری مسلمانان بهتر بود چون در جمهوری مسلمانان، اسلام در مسلمانان درونی شده و بعد تصمیم می‌گیرند شکل حکومت تعیین کنند اما جمهوری اسلامی برون را بر درون ترجیح می‌دهد.

به عبارت دیگر در جمهوری مسلمانان ظواهر اسلامی به خاطر باور خود مسلمانان دیده می شود ولی در جمهوری اسلامی ولو باور نداشته باشند از بیرون چنین به نظر می‌رسد.

به همین خاطر اگر مثلا گزارش شود 80 درصد مردم در ماه رمضان روزه نمی‌گیرند ولی علنی هم روزه خواری نمی‌کنند درساختار کنونی مطلوب‌تر است تا بگویند نیمی از مردم روزه می‌گیرند و نیم دیگر نه ودر علن هم می‌خورند چون جلوه بیرونی دارد.

چرا در دوران جنگ بر در و دیوار شعار می‌نوشتند؟ چون می‌خواستند بگویند عرصه عمومی متعلق به ماست. چرا با شهرداری دوران کرباسچی درافتادند؟ چون دیوارها را رنگ کرد و تابلوهای تبلیغاتی نصب کرد و همین آقای مهدی نصیری حتی بعد از کیهان و در هفته نامه صبح دست از سر شرکت «کارپی» برنمی‌داشت چون ایده نصب بیلبوردها را اجرایی کرده بود و عرصه عمومی و خیابان، دیگر ایدیولوژیک نبود.

این همه اصرار شهرداری دوره فعلی برای تبدیل سازمان زیباسازی به سازمان تبلیغات اسلامی هم به خاطر تسخیر فضای عمومی است هر چند هر از گاهی سراغ مضامین ملی می‌روند.

از مرحوم فخرالدین حجازی نقل می‌کنند که به مرحوم فلسفی گفته بود ما (‌مُبلِغان غیر معمم) هم که همان حرف‌های شما را می‌زنیم، پس چرا با ما مخالف‌اید و وعظ و تبلیغ را در انحصار وعاظ و روخانیون می‌دانید؟ واعظ شهیر شهر پاسخ داده بود: «محاکم» و «محاضر» را که از ما گرفتند.«‌منابر» را هم شما می‌خواهید از ما بگیرید؟

اشاره او به دادگستری و دفاتر ثبت ازدواج و طلاق بود که قبل‌تر در انحصار روحانیون بود و تنها منابر باقی مانده بود.

اگر دغدغه مرحوم فلسفی «منابر» بود به مثابه تریبون عمومی مایه نگرانی آقای شریعتمداری هم «معابر» است به عنوان نماد عرصه عمومی با نماد خیابان.

برای اثبات این مدعا می‌توان دو زن را در نظر گرفت. یکی ساده اما بی روسری و با سنی بین 40 تا 50 سال و دومی دختری 20 تا 30 ساله با روسری اما با جاذبه‌های دیگر زنانه.

اولی همان است که در اکثر کشورهای دنیا می‌بینیم. در آمریکا هم زنان مثل ستاره های هالیوود نمی‌گردند. با نگاه سیاسی اما زن میان‌سال هر قدر ساده و پوشیده باشد وقتی روسری ندارد حاکمیت حکومت بر خیابان و سلطه بر فردیت او را به چالش کشیده ولو برجستگی‌های بدن خود را پوشانده باشد. اما آن دختر ولو دل برباید چون با همان شال شُل قبول کرده خیابان خانه نیست و مثل اداره است ولی با سخت‌گیری کمتر تحمل می‌شود.

بر این اساس می‌توان ادعا کرد که دعوا در واقع بر سر مالکیت خیابان است و این نظر که بر سر مالکیت بدن زنان است هم افراطی است چون عجالتا با تن آنان کار ندارند وبا خیابان کار دارند و گرنه با نگاه شرعی وقتی دادِ همه مراجع از بهره بانکی درآمده و در قرآن جنگ با خدا دانسته شده (‌هر چند نویسنده این سطور میان بهره و ربا تفاوت قایل است و بهره کنونی را با نرخ تورم مقایسه می‌کند) یا در هیچ جای شرع نیامده مرد برای طلاق زن باید به دادگاه مراجعه کند یا موارد متعدد دیگر که تابع جهان مدرن‌اند مسؤولیت حجاب متوجه خود زن است کما این‌که در عراق هم آقای سیستانی مطالبه نمی‌کند. پس داستان همان است که آقای شریعتمداری با «معابر» گفته و آقای فلسفی با «منابر» می گفته بود: عرصه عمومی.

تماشاخانه

ببینید | لحظاتی دلهره‌آور از عملیات آزادسازی گروگان در اصفهان

ببینید | لحظاتی دلهره‌آور از عملیات آزادسازی گروگان در اصفهان

فیلم های دیگر docReady(function () { if (window.innerWidth کانال عصر ایران در تلگرام
حجاب زنان؛ دعوا بر سر پوشش یا مالکیت خیابان و معابر؟ 2
حجاب زنان؛ دعوا بر سر پوشش یا مالکیت خیابان و معابر؟ 3
حجاب زنان؛ دعوا بر سر پوشش یا مالکیت خیابان و معابر؟ 4