«حسین گاردی» پا به کتابفروشیها گذاشت
کتاب «حسین گاردی» نوشته محمدهادی زرگری توسط انتشارات روایت فتح منتشر و راهی بازار نشر شد.
کتاب «حسین گاردی» نوشته محمدهادی زرگری توسط انتشارات روایت فتح منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «حسین گاردی» نوشته محمدهادی زرگری بهتازگی توسط انتشارات روایت فتح منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب دربرگیرنده روایت زندگی مردی است که سالها عضو گارد شاهنشاهی بوده و در جنگ ظفار هم از طرف ارتش شاه شرکت کرده است.
شخصیت اصلی اینکتاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی وارد کمیته شده و پس از تشکیل سپاه نیز به عضویت این نهاد در میآید. اما چندروز پس از شروع رسمی جنگ تحمیلی به اسارت نیروهای دشمن در میآید و...
حسین صادقی زمان وقوع فاجعه منا به عنوان یکی از خادمان حجاج ایرانی در منطقه حضور داشته و روایتگر ماجراهایی است که کمتر شنیده شده اند.
«حسین گاردی» را اینروزها با نام آزاده جانباز حسین صادقی میشناسند.
در بخشی از کتاب خاطرات او میخوانیم:
هر کس من را میدید، میگفت: «تو اگه سربازی بری باید تو گارد خدمت کنی». آن زمان در دوره آموزشی، سربازهایی که قد و هیکل درشتی داشتند را مأمور میکردند به گارد. اواخر سال پنجاه و یک بود و من هفده سال و نیم داشتم. اینطور خدمت مفت و مجانی برای من خیلی سخت بود و توی کتم نمیرفت. دو تا رفیق هم داشتم که دانشآموز گارد بودند. مدام زیر گوش من میخواندند که اینجا خوب است و امکانات میدهند و بیا استخدام شو و.... آن زمان لشکر گارد به صورت پیمانی سه ساله نیرو جذب میکرد. دو دو تا چهارتایی با خود کردم و گفتم: «من که باید دو سال برم اجباری، خب سه ساله میرم و اینطور حداقل حقوق هم میگیرم». با صاحب خشکشویی که در آن کار میکردم، مشورت کردم و او هم تشویقم کرد. هر چند کار در ارتش را خوب نمیدانست اما میگفت به هر حال از شغل و وضعیت فعلیام بهتر است. من از قم آمده بودم و کسی را نداشتم؛ در یک خشکشویی کار میکردم و شب را هم همانجا میخوابیدم. آن موقع همه دنبال این بودند که یک جا استخدام بشوند. خلاصه با این حرفها و مشورتها، مصمم شدم به تلاش برای استخدام در گارد.
اینکتاب با 368 صفحه منتشر شده است.