دوشنبه 9 مهر 1403

حمزه، یاوری راستین برای پیامبر خدا

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
حمزه، یاوری راستین برای پیامبر خدا

قم - ایرنا - یکی از پژوهشگران دینی در یادداشتی به مناسبت 15 ماه شوال سالروز شهادت حمزه عموی پیامبر اولین سید الشهداء اسلام به جایگاه این شخصیت مهم در تاریخ اسلام پرداخته است.

محمدعلی کمالی نسب در یادداشتی که روز یکشنبه در اختیار ایرنا قرار گرفت، آورده است:

در میان اصحاب رسول خدا (ص)، حمزه سیدالشهدا مانند خورشید تابان می‌درخشد، به گونه‌ای که با سیر کوتاه در زندگی این بزرگوار می‌توان از ایشان به عنوان یکی از تأثیرگذارترین افراد در سال‌های ابتدائی اسلام یاد کرد، فردی که تمام قد، از پیامبراکرم (ص) تا آخرین لحظه عمر شریفش حمایت کرد و در راه اسلام جان شریف خویش را تقدیم کرد.

در تاریخ حوادثی نقل شده است که نشان می‌دهد که حمز بن عبدالمطلب، قبل از آنکه ایمان خویش را اظهار کند به پشتیبانی از رسول خدا (ص) می‌پرداخته است، به عنوان نمونه روزی مشرکین، شکمبه شتری را بر روی پیامبر اکرم (ص) افکنده و لباس‌های ایشان را آلوده می‌کنند، و ایشان زمانی که از این امر پیش ابوطالب و حمزه سیدالشهداء نقل ماجرا می‌کند، این دو بزرگوار به سوی قریش رفته و شکمبه را به صورت همه آنها که بعضا از صاحبان قدرت محسوب می‌شدند می‌مالند تا دفعه بعد جرأت چنین جسارتی به پسر برادر ایشان نداشته باشند [1]، به دنبال این حمایت‌ها، در نهایت حمزه سید الشهداء ایمان خویش را اظهار کردند و بیش از پیش بر حمایتهای خود افزودند؛ در همین راستا بیان شده است روزی ابوجهل به سید المرسلین (ص) اهانت کرده و به ایشان دشنام می‌دهد، زمانی که این خبر به حضرت حمزه رسید وی به نزد ابوجهل رفته و با کمان خویش آنچنان ضربه‌ای به سر وی می‌زند که سرش شکافته می‌شود و خطاب به وی می‌گوید: «‌تو محمد را دشنام می‌دهی، مگر نمی‌دانی من به دین او درآمده‌ام. هر چه او بگوید من هم می‌گویم» [2]

این رفتارها در حالی از سوی حمزه سیدالشهداء انجام می‌شود که ایشان جزء بزرگان مکه به شمار آمده و مردم برای بهره مندی از حمایتش با وی هم پیمان می‌شده‌اند [3]، اما کمکهای او به پیامبر و ایستادن در مقابل صاحبان مال و قدرت سبب می‌شد که جایگاه اجتماعی وی دچار خدشه شود، اما حمزه بی‌تفاوت نسبت به این امر به همراهی با مسلمانان ادامه داد به گونه‌ای که در سخت‌ترین روزها با مسلمانان همراه بود از شعب ابوطالب گرفته [4] تا بیعت عقبه و هجرت به سوی مدینه.

تلاش‌های حمزه سیدالشهداء به قدری بود که آیات متعددی در قرآن مجید در شأن وی نازل شد که به عنوان نمونه می‌توان به آیه «ومن یطع الله والرسول فأولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النبیین والصدیقین والشهداء والصالحین وحسن أولئک رفیقا» [نساء /69]؛ و کسی که خدا و پیامبر را اطاعت کند (در روز رستاخیز) همنشین کسانی خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنان تمام کرده؛ از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان، و آن‌ها رفیق‌های خوبی هستند» اشاره کرد که رسول خدا (ص) در تفسیر آن این گونه فرمودند:«مصداق «نبیین» من هستم و مصداق «صدیقین» برادرم علی است و مصداق «شهداء» عمویم حمزه و اما مصداق «صالحان» دخترم فاطمه و دو فرزندش حسن و حسین می‌باشند.»[5]

جلوه دیگر از عظمت حضرت حمزه سیدالشهداء را می‌توان در زمان شهادت ایشان مشاهده کرد به گونه‌ای که زمانی که خبر شهادت ایشان به رسول خدا (ص) رسید، به قدری برای آن حضرت سخت و مشکل بود که در فراق ایشان این گونه فرمود: هرگز مصیبتی به بزرگی مصیبت تو به من نرسیده است. آنگاه فرمود: مژده دهید که هم‌اکنون جبرئیل به من خبر داد که در آسمانهای هفتگانه نوشته‌اند که حمزه شیرخدا و شیر رسول خداست.[6] پیامبر اکرم (ص)، جناب حمزه را در هر نمازی که بر شهدا احد میخواند شریک می‌نمود، به گونه‌ای که نمازهای اقامه شده بر عمویش، به هفتاد و دو نماز یا بیشتر رسید.[7] بعد از پیامبر اکرم (ص)، ائمه اطهار (ع) نیز در هر مناسبتی که می‌توانستند از حمزه سیدالشهدا یاد می‌کردند، به گونه‌ای که می‌توان از زیارت قبر شریف ایشان توسط حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها)، به عنوان یکی از نمادی‌ترین حرکت‌ها برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره این یاور رسول خدا (ص) یاد کرد.[8]

پی‌نوشت [1]. تحف الأولیاء، ثقه السلام کلینی، مترجم: محمد علی اردکانی، دار الحدیث، ج2، ص: 551 [2]. السیر النبوی، ابن هشام، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، [بیروت]: دارابن کثیر، [بی تا]، قسم1، ص291292 [3]. کتاب المنمق فی اخبار قریش، ابن حبیب، چاپ خورشید احمد فارق، بیروت، 1405/1985، ص243. [4]. کتاب السیر و المغازی، ابن اسحاق، چاپ سهیل زکار، [بی جا]: دارالفکر، 1398/1978، چاپ افست قم، 1368ش، ص160161. [5]. بحار الأنوار، علامه مجلسی، دار احیاء التراث العربی، ج24، ص: 31. [6]. السیرالنبوی، ج2، ص:96. [7]. السیرالنبوی، ج2، ص:9[8]. الطبقات، ابن سعد، بیروت، دار صادر، بی تا، ج3، ص19 /

*س_برچسب‌ها_س*