خطر تعطیلی حراجهای هنری با فشار مخالفان
برخی پیش از این به نقد تجاری شدن هنر پرداختند و همزمان با هر حراج، این پدیده را لوکس خواندند و همین مسأله حساسیتهایی را برانگیخت. در واقع به زعم برخی، اینکه گروهی از یک سالن جمع شوند و تابلوهای هنری را به قیمتی بالاتر در یک رقابت صاحب شوند، در شأن جامعه و فرهنگ ما نیست و آن را مخالف با فضای جامعهای میخوانند که بسیاری از مردم فقیر توان دسترسی به حداقلها را ندارند.
حراجهای هنری در سالهای اخیر، به شکل وسیعی گسترش یافته و گردش مالی چند ده میلیاردی در هر سال برای هنرهای تجسمی ایران به ارمغان آورده و توجه عمومی را به اقتصاد این حوزه افزایش داده است. همین افزایش توجه منجر به افزایش حساسیتها شده و یکی از مسئولان تأثیرگذار خواستار طراحی و پیاده سازی سازوکارهای فراوان و حضور دستگاههای متعددی در این رویدادهای هنری شده است؛ سازوکارهایی که ممکن است دست کم در کوتاه مدت به تعطیلی حراجها بینجامد.
به گزارش «تابناک»؛ اقتصاد هنرهای تجسمی در چند دهه اخیر، به فروش آثار در گالریها با قیمتهای مشخص و فروش معدود آثاری از هنرمندان صاحب سبک ایرانی در حراجهای ساتبیز و کریستیز محدود بود؛ اما در چند سال اخیر، حراجهای هنری داخلی، فضا را به کلی تغییر داده و نه تنها اقتصاد این حوزه توسعه یافته، بلکه طیف وسیعی از هنرمندان که شانس حضور در حراجهای بین المللی را نداشتند، آثارشان را به قیمتهای قابل توجهی فروختهاند و این روند تاکنون صعودی تداوم داشته است.
تنها در دو حراج بزرگ سال 1396، نزدیک 41 میلیارد تومان فروش داشته و این گردش مالی در نیمه نخست سال 1397، 31 میلیارد تومان بوده و پیش بینی میشود تا پایان سال، رکورد سال گذشته با اختلاف قابل توجهی شکسته شود؛ بنابراین، طیف وسیعی از هنرمندان در این روند اقتصادی نوظهور در هنر ایران سهیم شده و منفعت بردهاند و بدین شکل، هنر تجسمی ایران از جنبه هنری صرف خارج شده و کارکرد تجاری جدی یافته که انگیزهها را برای خلق اثر توسط هنرمندان صاحب سبک افزایش میدهد.
از سوی دیگر باید توجه داشت که قدرت هنر یک کشور در دوران کنونی بخواهیم یا نخواهیم با ارزش مادی آثار هنری یک کشور و همچنین سرمایه گذاری که در این عرصه صورت میپذیرد، سنجش میشود. یکی از دلایلی که بسیاری از هنرمندان برجسته ایرانی نظیر کمال الملک در سطح بین المللی شناخته نیستند، عدم عرضه آثارشان که برخی از آنها در اختیار مجموعه داران خصوصی است در سطح بینالمللی است و واقعیت این است که آثار سهراب سپهری یا فرهاد مشیری از آثار کمال الملک در حراجهای بین المللی شناختهشدهترند، چون بارها عرضه شدهاند.
در واقع سوای اینکه اثر هنری چه ویژگیهای زیبایی شناسی داشته باشد، هنری امروز مورد توجه قرار میگیرد که ارزش مادی بیشتری داشته باشد؛ بنابراین، عربستان به چند هنرمند مصری، تابعیت داده تا به نام کشور عربستان، اثر هنری خلق و به نام عربستان در بازارهای بین المللی عرضه کنند. از طرف دیگر، خریداران سعودی به عنوان خریدار عمده این آثار در حراجیها حضور مییابند و با خرید برخی از این آثار، اقدام به بازارگرمی برای هنرمندان مملکتشان میکند تا هنر اجارهای عربستان را برجسته کنند، ولی در کشور ما در مقابل هنر خالص ایرانی چنین گارد گرفته میشود!
البته سرمایه گذاری مالی در حوزه هنر علاوه بر آنکه به اقتصاد ضعیف هنرهای تجسمی ایران کمک جدی کرده و نسل تازه هنرمندان در حال عرضه آثارشان هستند، باید به عنوان یک سرمایه و پشتوانه مالی نیز مورد توجه قرار گیرد. بخشی از پشتوانه مالی سوییس تابلوهای هنری هستند که در اختیار دولت این کشور است و همین کشور قطر که در تمامی حوزههای هنری سرمایه گذاری کلانی را آغاز کرده، تابلوی «کی ازدواج خواهی کرد؟ / When Will You Marry» پل گوگن را به ارزش سیصد میلیون دلار خریده که عنوان اولین یا دومین اثر هنری (محل اختلاف است) گرانقیمت جهان را در اختیار دارد.
در همین راستا، برخی بانکهای خصوصی به سرمایه گذاری جدی در این حوزه پرداختهاند و برخی از خریداران عمده حراجهای هنری در بازار ایران، مجموعههای اقتصادی نظیر بانکها هستند که در این دوران به آثار هنری ایرانی به دلیل سرمایه نگاه میکنند. در این شرایط، قاعدتا باید زمینه برای افزایش حجم تجارت در حوزه هنرهای تجسمی رو به فزونی بگذارد اما شواهدی نشاه میدهد که برخی چندان علاقمند به گسترش این رویه نیستند.
برخی پیش از این به نقد تجاری شدن هنر پرداختند و همزمان با هر حراج، این پدیده را لوکس خواندند و همین مسأله حساسیتهایی را برانگیخت. در واقع به زعم برخی، اینکه گروهی از یک سالن جمع شوند و تابلوهای هنری را به قیمتی بالاتر در یک رقابت صاحب شوند، در شأن جامعه و فرهنگ ما نیست و آن را در تضاد با فضای جامعهای میخوانند که بسیاری از مردم فقیر توان دسترسی به حداقلها را ندارند. البته با این استدلال نباید اساسا هیچ خودروی گرانقیمتی یا کالایی که نشانه ثروت است در ایران عرضه شود و در واقع این رویکرد به نوعی سرمایه ستیزی است.
در این شرایط برخی مسئولان مؤثر نیز خصوصی خواستار تعطیلی این حراجها شدهاند و برای آنکه هزینه این تعطیلی متوجه آنها نشود، رویه دیگری در پیش گرفتهاند و درصددند مجموعه پیش شرط های بسیار سختگیرانه نظیر نظارت طیف وسیعی از دستگاهها بر روند این حراجها را در نظر بگیرند که این سطح از نظارت حتی در رویههای سیاسی حساس نظیر انتخابات نیز مرسوم نیست.
یکی از چهره های مؤثر در این حوزه در همین ارتباط به خبرنگار «تابناک» گفت اگر این موارد به عنوان پیش شرط در نظر گرفته شود، روند برگزاری حراجها دستکم در سال جاری مختل میشود و بعید نیست در سال 98 نیز برگزاری حراج با لحاظ کردن همه پیش شرط هایی که ما شنیدهایم، ناممکن باشد و یا تأثیر منفی در اصل حراج بگذارد.