پنج‌شنبه 8 آذر 1403

«داستان ازدواج» روایت تاثیرگذار یک مصیبت شخصی

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع
«داستان ازدواج» روایت تاثیرگذار یک مصیبت شخصی

چه بسا اگر قرار بود این فیلم در ساختار استودیویی ساخته شود، هیچ‌گاه به مرحله تولید نمی‌رسید؛ اما به مدد حضور قدرتمند نتفلیکس در عرصه تولید، ساخته شد تا مضمونی ظاهرا تکراری این بار متکی به سناریوی قوی با پرداختی کاملا متفاوت و شگفت انگیز و متکی به بازی های قدرتمند، تماشاگر را تحت تاثیر قرار دهد.

فیلم سینمایی «داستان ازدواج | Marriage Story» ساخته نوآ بامبک، فیلمساز مستقل آمریکایی یکی از مهم‌ترین آثار سینمای جهان در یک سال اخیر است که شگفتی منتقدین را در پی داشته و چه بسا اگر قرار بود در ساختار استودیویی ساخته شود، هیچ‌گاه به مرحله تولید نمی‌رسید؛ اما به مدد حضور قدرتمند نتفلیکس در عرصه تولید، ساخته شد تا مضمونی ظاهرا تکراری این بار متکی به سناریوی قوی با پرداختی کامل متفاوت و شگفت انگیز و متکی به بازی‌های قدرتمند، تماشاگر را تحت تاثیر قرار دهد.

«تابناک»؛ فیلم سینمایی «داستان ازدواج | Marriage Story» به کارگردانی «نوا بامبک / Noah Baumbach» با نقش آفرینی زوج اسکارلت ژوهانسون و آدام درایور، بی‌شک یکی از مهم‌ترین فیلم‌های سال 2019 است؛ دومین فیلم «نوا بامبک» برای «نت‌فلیکس / Netflix» بعد از «داستان‌های میروویتز / The Meyerowitz Stories» احتمالا تا حدودی برگرفته از طلاق او در سال 2013 از «جنیفر جیسن لی / Jennifer Jason Leigh» است.

«نیکول» و «چارلی» که انگار لای زرورق پیچیده شده‌اند، وقتی اولین بار آن‌ها را می‌بینیم، آن‌ها در آپارتمان زیبای خود در نیویورک مشغول به استراحتند، مشخصا عاشق هم هستند. سپس یکباره این زوج درخواست طلاق می‌دهند و حتی نمی‌توانند هنگام برگشتن از سر کار در مترو کنار یکدیگر بنشینند و هم را تحمل کنند. آن‌ها با خود چه می‌کنند؟ هیچ کدامشان مطمئن به نظر نمی‌رسد. انگار که این شکاف وحشتناک نیز بخشی از همکاری خلاقانه آن‌هاست، بازسازی خشک و پیچیده آن‌ها از «کرامر علیه کرامر / Kramer vs Kramer».

نقش آفرینی‌های خوبی از جانب «اسکارلت جوهانسون / Scarlett Johansson» و «آدام درایور / Adam Driver»، یک بسته خانوادگی پر از دیالوگ‌های تازه و یک حس تند و تیز از پوچی مخصوص به خود. «بامبک» به دنبال استخراج متریال برای خنده می‌گردد، مهم نیست که چقدر موقعیت ناامیدکننده و سخت می‌شود.

وقتی که طلاق به جریان می‌افتد، به سرعت همه‌چیز با شتاب بیشتری پیش می‌رود. «نیکول» پسر بچه هشت ساله‌شان را به لس آنجلس می‌برد، و «چارلی» باید با همسر سابقش برای حضانت بچه بجنگد. او یک وکیل استخدام کرده است «لاورا درن / Laura Dern»، که به این معناست چارلی هم باید یکی استخدام کند - یک جنگجوی حقوقی با پوستی چروکیده به نام «برت اسپیتز» با بازی فوق‌العاده «آلن آلدا / Alan Alda». شخصیت‌های ما مانور‌های پیچیده‌ای را برای قرار دادن خودشان در موقعیتی بهتر نسبت به یکدیگر برای جنگی که در پیش است تدارک می‌بینند. یا به شکلی که «برت» آن را توصیف می‌کند: «ما باید طوری آماده شویم که وقتی به دادگاه می‌رویم انگار اجتناب از به دادگاه رفتن است.» این جا و در این نقطه است که برای اولین بار «چارلی» به گریه می‌افتد.

فیلم «بامبک» مثل یک هفت خوان رستم است - به شکلی تعمدی - و روی بازیگرانش اتکا می‌کند تا مخاطب را با خودش همراه کند. در نقش چارلی، کارگردان تئاترهای آوانگارد، «درایو» به شکلی شل و ول آغاز می‌کند و سپس سفت و محکم می‌شود و ارتباط برقرار می‌کند، انگار که این کشمکش قانونی بدن او را از حالت اصلی خود خارج کرده باشد

«جوهانسون» کار پرجزئیاتی را در نقش «نیکول» به ارمغان آورده است؛ زنی که تقلا می‌کند تا صدای خودش را به گوش بقیه برساند و روی پای خودش می‌ایستد تا از بازی خارج شود، ولی هیچ وقت کامل قانع نشده که هدف وسیله را توجیه می‌کند. فیلم (بامبک) عمدتا طرف «چارلی» را می‌گیرد، ولی نقش آفرینی «جوهانسون» در نقش «نیکول» خودش به جای او حرف می‌زند.

طبیعتا هر دو وکیل فکر می‌کنند که می‌توانند در این پرونده پیروز شوند، ولی هر کسی که در این مسیر قدم گذاشته است می‌تواند تضمین دهد هیچ خبری از پیروزی در چنین چیزی نیست. «نیکول» و «چارلی» آن قدری جلو آمده‌اند که دیگر نمی‌شود به عقب رفت. آن‌ها باید تا پایان تلخ مسیر بیایند، زندانیان بی‌نوای سیستمی که به رفتار بد پاداش می‌دهد در حالی که اعمال مرتبط با مهربانی را به سختی مجازات می‌کند. آن‌ها خودشان این بلا را سر خودشان آورده‌اند، ولی ما یکسان برای آن‌ها افسوس می‌خوریم.

در یک نقطه، «چارلی» که تنش را حس می‌کند، به یک اتاق می‌رود تا با «برت اسپیتز» مشاوره کند. این وکیل به مانند یک پیرمرد خوش برخورد و پرحرف است و به شکلی جالب، صحبت‌هایی بی‌ربط و شلخته را در مورد برنامه‌های یک زن برای سپراندن تعطیلات در رم را به زبان می‌آورد.

«چارلی» نگران گوش می‌دهد، ولی نهایتا تصمیم به متوقف کردن او می‌گیرد. او می‌گوید: «ببخشید، برت، ولی من دارم واسه این جوک پول میدم؟» و بله، البته که او دارد این کار را انجام می‌دهد؛ خود «نیکول» هم به همین ترتیب. زمان به سرعت می‌گذرد. هزینه‌ها مدام بالا می‌رود. در نهایت، جوک به سمت خود آن‌ها نشانه رفته است.

«داستان ازدواج» روایت تاثیرگذار یک مصیبت شخصی 2
«داستان ازدواج» روایت تاثیرگذار یک مصیبت شخصی 3