داستان شکارچیانی که در دل دریا شکار میشوند
ساخته صد میلیون دلاری ران هاوارد یک داستان ماجراجویانه را روایت میکند که چیزی فراتر از یک داستان دریایی است و آنچنان به نقاط تاریکی میرسد که تصور میشود با افسانهای بیش طرف نیستیم، اما از قضا آنچه بر پرده به تصویر کشیده میشود، بر اساس یک داستان واقعی است.
فیلم سینمایی «در دل دریا / In the Heart of the Sea» ساخته صد میلیون دلاری ران هاوارد یک داستان ماجراجویانه را روایت میکند که چیزی فراتر از یک داستان دریایی است و آنچنان به نقاط تاریکی میرسد که تصور میشود با افسانهای بیش طرف نیستیم، اما از قضا آنچه بر پرده به تصویر کشیده میشود، بر اساس یک داستان واقعی است.
به گزارش «تابناک» «در دل دریا / In the Heart of the Sea» ران هاوارد عملا دو داستان دارد؛ اولی ماجرای هیجان انگیز کشتی است که برای به دست آوردن یکی از ارزشمندترین کالاهای زمان، یعنی روغن نهنگ، راهی آبهای دورافتاده میشود. دومی، داستان یک نجات است؛ داستان سفر ادیسهوار 90 روزه مردانی که از دست مرگ بر کشتی شکسته شناوری روی اقیانوس به دنبال نجاتند. برای تسریع اتفاقات، شاهد وجود یک راوی، چندین پرش زمانی و تاکید بر منظره به جای کاراکتر هستیم.
«در دل دریا» بر اساس یک داستان واقعی است؛ اما بخش زیادی از صحت تاریخی داستان در لابلای عمق روایی فیلم گم شده و معروف است که هرمان ملویل (بن ویشاو) اثر شاخص کلاسیک خود، موبی دیک را بر اساس داستان غرق شدن کشتی شکار نهنگ اسکس در سال 1820 نوشته است. داستان جانبی این فیلم ملویل را (حول و حوش سال 1848) در حال مصاحبه با تنها بازمانده اسکس، توماس نیکلسون (برندان گلیسیون) نشان میدهد. فلش بکهای راهنما بخش اعظمی از فیلم را تشکیل میدهند. گرچه صحنههای ملویل رابطه بین اسکس و موبی دیک را نشان میدهند، به نظر فرعی و پررخوت هستند و امکان استفاده از شورت کاتهای روایی زیاد را فراهم میکنند.
داستان اصلی اسکس را، به فرماندهی جرج پولارد (بنجامین واکر)، دور از خشکی در جستجوی پر کردن 2000 بشکه با روغن نهنگ دنبال میکند. این سفر میتواند از یک تا سه سال طول بکشد. پولارد، یک ناخدای بی تجربه، رابطه تندی با معاون اول با تجربهاش، اوون چیس (کریس همسوورث) دارد. حس انزجار دو جانبه آنها را وادار به این میکند که هرچه سریعتر مأموریت را به پایان برسانند تا از شر یکدیگر خلاص شوند. بعد از یک موفقیت اولیه، آنها مدام شکست میخورند تا این یک سرنخ به آنها نوید پر کردن بشکههایشان را میدهد. اما وقتی که آنها به این منطقه احتمالا مرگبار میرسند، از شکارچی به شکار تبدیل میشوند؛ به طوری که نهنگ غول پیکری با اسکس همچون یک اسباب بازی رفتار میکند.
تبلیغات فیلم ممکن است به بیننده این گونه القا کنند که این نهنگ بیش از آنچه در فیلم دیده میشود در این فیلم حضور دارد. غیر از صحنههایی که تخریب شدن اسکس را نشان میدهند، این نهنگ نقش چندانی ندارد. فیلمنامه چند بار دیگر آن را برای تزریق اکشن و تعلیق به فیلم برمی گرداند اما این فیلم داستان میل شدید یک دریانورد برای از بین بردن یک نهنگ نیست. بلکه داستان گروهی از مردان است که هر کاری که برای زنده ماندن روی یک قایق نجات بدون آذوقه و نبود هر گونه اثری از خشکی انجام دهند.
بزرگترین مشکل «در دل دریا» ماهیت اپیزودیکش است. به خصوص در طول دوران پس از غرق شدن کشتی، اتفاقات یکنواخت پیش نمیروند. معلوم نیست که آیا مشکل از فیلمنامه بوده یا تدوین اما در کمال تعجب شاهد نبود تنش و صحنههایی هستیم که قرار بوده یک واکنش قوی را ایجاد کند اما قادر به تحریک این واکنش قابل انتظار نیستند. کاراکترها تک بعدی هستند و تعاملاتشان ژنریک است - تا این که آن قدر ضعیف میشوند که با بی تفاوتی کف قایق دراز میکشند و زیر نور خورشید پخته میشوند. اکثر مردانی که در فیلم هستند تیپهای آشنایی دارند - ناخدای متکبر و غیر مطمئن؛ معاون شجاع و قهرمان؛ نوچههای سختکوش و مشتاق دانستن و....
این اثر همچون فیلم «اورست / Everest» درباره قدرت طبیعت و غرایز بقای انسان هستند. هر دو دارای تصاویر بصری فوقالعادهای هستند و هر دو فاقد قوام داستانی - بیشتر به دلیل محدودیتهای زمانی - هستند. فیلم بین افرادی که عاشق داستانهای دریانوردی و صحنههای تقابل انسان و طبیعت هستند، طرفدارهای زیادی دارد.