در روزنامههای امروز چه میگذرد؟
با مرور سرمقاله و یادداشت های روز روزنامه های کثیرالانتشار کشور، مطالبی از جمله فرصت از دست رفته ایران از مسابقات جام جهانی، پیروزی لبنان در میادین گازی در مقابل رژیم صهیونیستی، واقعیت سرمایه گذاری خارجی در نیم سال 1401 به چشم می خورد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ با مرور سرمقاله و یادداشت های روز روزنامه های کثیرالانتشار کشور، مطالبی از جمله فرصت از دست رفته ایران از مسابقات جام جهانی، پیروزی لبنان در میادین گازی در مقابل رژیم صهیونیستی، واقعیت سرمایه گذاری خارجی در نیم سال 1401 به چشم می خورد.
کیهان: سعدالله زارعی در یادداشتی با عنوان «فتح الفتوح لبنان و حزب الله» نوشت:» لبنان به همه آنچه در منازعه گازی با رژیم صهیونیستی می خواست رسید. این بخشی از سخنان روز شنبه آیت الله سیدحسن نصرالله است که با شرح آنچه در پرونده شناسایی و اکتشاف گاز در دو حوزه کاریش «و قانا از سال 1390 گذشته، توأم بود. مسئله گاز در مدیترانه با موضوع مرزهای جغرافیایی و به خصوص مرز آبی گره خورده بود. از این رو بحث گاز در این حوزه جنبه ژئوپلیتیکی و سرزمینی هم داشت و در این میان رژیم صهیونیستی به صورت موذیانه و با بهره گیری از کمک آمریکا و با استفاده از شرایط آشوب های سیاسی و درگیری حزب الله در پرونده امنیتی سوریه و با متهم سازی حزب الله در پرونده های امنیتی لبنان تلاش کرد تا سیاست سیطره مطلق بر گاز مدیترانه را به ثمر برساند. دو منطقه قانا و کاریش در دریای مدیترانه، در آب های اختصاصی و بعضا متداخل لبنان و فلسطین اشغالی قرار دارد و حجم عظیمی از گاز مدیترانه و شامات را در خود جای داده است. حدود سه چهارم این دو حوزه گازی در آب های ساحلی لبنان و حدود یک چهارم در آب های ساحلی فلسطین اشغالی قرار گرفته است. رژیم صهیونیستی به گمان اینکه می تواند با زور و با استفاده از اختلافات داخلی لبنان، این منطقه گازی را برای خود تبدیل به یک هاب نماید و نقل و انتقال گاز از کشورهای آفریقایی و آسیایی از طریق مدیترانه را در کنترل خود درآورد و از این حیث بر روند اقتصادی کشورهای غرب سواحل جنوبی و شرقی مدیترانه از یک سو و اروپا از سوی دیگر تأثیر بگذارد و از این موضوع برای خود ضریب امنیتی دست و پا کند، وارد عمل شد. اگر این اراده اسرائیلی به کرسی می نشست، امنیت و ثبات رژیم صهیونیستی با امنیت و ثبات اقتصادی کشورهای ساحلی مدیترانه و حتی فراتر از آن گره می خورد و همه لاجرم امنیت و ثبات رژیم جعلی اسرائیل را برای خود ضرورت ارزیابی کرده و با عوامل برهم زننده آن از جمله فلسطینی ها مخالفت می کردند. ضمن آنکه سیطره رژیم اسرائیل بر این دو حوزه گازی، اقتصاد به شدت وابسته به کمک های خارجی آن را به اقتصادی خود اتکا تبدیل می کرد که این برای رژیم صهیونیستی اهمیت ویژه ای دارد، بنابراین بحث گاز، منطقه گازی و سیاست های مرتبط با آن برای رژیم صهیونیستی جنبه فوق راهبردی و حیاتی داشت و لذا برای رسیدن به آن تلاش ویژه ای به کار برد.
اطلاعات: کامران ترجه در مطلبی با عنوان «فرصت از دست رفته» نوشت: کمتر از 20 روز به شروع بزرگترین رویداد ورزشی، فرهنگی و اقتصادی جهان در کنار مرزهای جنوبی ایران باقی مانده و ما منفعلانه نظاره گر برنامه ریزی کشورهای دور و نزدیک برای بهره مندی از این فرصت طالیی هستیم، بی آنکه کوچکترین طرح و هدفی برای برخورداری از منافع سرشار فرهنگی و اقتصادی این رخداد جهانی داشته باشیم. برگزاری بازی های جام جهانی فوتبال در کشور قطر جدا از جاذبه های ورزشی برای تمامی طرفداران فوتبال در دنیا امکان معرفی پتانسیل های فرهنگی و اقتصادی کشورهای اطراف را به تمامی بینندگان حضوری و مجازی این مسابقات در اقصی نقاط جهان فراهم می کند و این اتفاقی نیست که ما تازه از آن باخبر شده باشیم. حداقل 8 سال قبل تکلیف میزبانی قطر برای برگزاری مسابقات پیش رو مشخص شده بود و دستگاه های مختلف فرهنگی و اقتصادی چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی فرصت برنامه ریزی فراوانی برای برخورداری از پیامدهای این رویداد بین المللی را داشته اند.
ایران: مسعود براتی در یادداشتی با عنوان «واقعیت سرمایه گذاری خارجی در نیم سال 1401» می گوید: هفته گذشته و بعد از انتشار گزارش وزارت صمت درباره آمار سرمایه گذاری خارجی در بخش صنعت، معدن و تجارت در نیم سال اول 1401، موجی از خبرها و تحلیل های رسانه ای پیرامون آن شکل گرفت. نمایان بود که این گزارش برای برخی از جریان های سیاسی در داخل کشور و برخی از جریان ها در خارج کشور جذاب بوده است. در گزارش مذکور بیان شده بود که در نیم سال اول 1401 نسبت به نیم سال 1400 میزان سرمایه گذاری خارجی در بخش صنعت، معدن و تجارت 83 درصد کاهش داشته است و از 215.2 میلیارد دلار به 382 میلیون دلار رسیده است. این آمار برای آنان که می خواهند تصویر ایران را خسته، منزوی و ناموفق نشان دهند بسیار جذاب است. خصوصا از جریان هایی که معتقدند بدون مذاکره و توافق با غربی ها نمی توان هیچ گرهی از مشکلات کشور را باز کرد و تنها مسیر توسعه کشور، از توافق با امریکا می گذرد. یک رسانه داخلی تیتر زده بود کاهش شدید سرمایه گذاری خارجی در ایران. یکی دیگر به طعنه نوشته بود که خنثی سازی تحریم به روایت آمار و دیگری با عکسی از بازار ارز هرات، رتبه اول کشور افغانستان در سرمایه گذاری در بخش صنعت ایران را به سخره گرفته بود. واقعیت ماجرا چیست؟ آیا سرمایه گذاری خارجی در ایران کاهش داشته است؟ آیا راهبرد خنثی سازی تحریم در موضوع سرمایه گذاری خارجی ناموفق بوده است؟
جام جم: سینا واحد در یادداشتی با عنوان «دست بالای ایران حسینی برابر غرب» نوشت: در تاریخ حنگ های جهان، همیشه اولین هایی خلق شده است که می تواند منشا اندیشه و برداشت های تفسیری درباره جاسگاه دولت ها و ملت ها و رعایت و یا عدم رعایت ارزش های انسانی و اخلاقی قرار گیرد و به آدمی کمک می کند تا درباره حرکت قدرت های بزرگ، فهمی درست و تاریخی داشته باشد. بنابراین اولین بمباران وحشتناک ترین و سلطه گرانه در تاریخ تمدن صنعتی و مدرنیسم غربی بسیار عبرت آفرین است. و اگر کسی نخواهد عبرت بگیرد در تفسیر وقایع و حوادث پیش رو بی گمان دچار خطای غیرقابل بازگشت می شود و با تفسیرپردازی ها و... بر حجم تیرگی و سیاهی ها می افزاید.
جوان: عباس حاجی نجاری در سرمقاله ای با عنوان «خون شهدای شیراز افشاگر پیوند جنایتکاران» نوشت: دشمنان مردم ایران پس از ناکامی در پیشبرد اهدافشان در اغتشاشات اخیر در حالی با توسل به گروهک تروریستی داعش یکی از خونین ترین اقدامات تروریستی تاریخ کشور را رقم زدند که همه مسیر های طی شده از سوی آنان برای ایجاد یک جریان اجتماعی در کشور و حمایت از اغتشاشات اعم از فراخوان و به کارگیری تمامی رسانه های حقیقی و مجازی وابسته، اعمال فشارهای بین المللی بر ایران، کشته نمایی ها وکشته سازی های متعدد، اعلام حمایت صریح سران اروپا وامریکا و کارناوال مشترک گروهک های تروریستی در برلین، آن ها را به اهدافشان نرسانده بود. حادثه تروریستی حرم حضرت احمد بن موسی در شیراز در عین حال پیوند عملی تروریست های دست ساخته قدرت های استکباری علیه امنیت مردم ایران را اثبات کرد. برای مردم ایران تردیدی باقی نماند که این روز ها با فتنه ای مواجهند که در آن همه گروهک های تروریستی و تجزیه طلب و مخالف با نظام اسلامی به صحنه آمده اند.
وطن امروز: شروین طاهری در مطلبی با عنوان «گزینه روی میز در دسترس نیست» نوشت: آخرین باری که نفر اول سیاست آمریکا، لاف موجود بودن همه گزینه های روی میز علیه ایران را زد، اوایل تابستان بود. پیرمرد 79 ساله کاخ سفید، در نخستین سفر خود به منطقه، در دیدار با نفتالی بنت، نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی - که در همین مدت کوتاه به تاریخ پیوسته است - هیچ چیز دیگری نداشت که به اسرائیلی های وحشت کرده از نادیده گرفته شدن به واسطه احیای برجام بگوید. پس پنجه را باز کرد و افاضه کرد که اگر دیپلماسی دولتش شکست بخورد، گزینه های دیگر را در نظر می گیرد. از آن زمان تا امروز بتدریج از لابه لای اظهارنظرهای تیم امنیتی بایدن، مشخص شده منظور پیرمرد هر چیزی بوده، جز حمله نظامی. به عبارت دیگر برخلاف ادوار ریاست جمهوری قبل از بایدن، گزینه حمله نظامی به ایران حتی در حد حرف هم در میان گزینه های کذایی روی میز اتاق بیضی کاخ سفید وجود ندارد. این به منزله گشایش فصلی جدید از خصومت شیطان بزرگ با انقلاب اسلامی ایران است. فصلی که آمریکا حتی برنامه ای مدون هم برای ارتکاب هر گونه غلط قهر آمیز علیه کشورمان ندارد. از سه شنبه هفته گذشته با مرگ بی سر و صدای اشتون کارتر وزیر جنگ پیشین ایالات متحده طی 2 سال آخر ریاست جمهوری اوباما در ماساچوست، می توان گفت این فصل جدید به طور رسمی آغاز شد. اش کارتر، نومحافظه کار حلقه بازهای شکاری، آخرین نظریه پرداز جنگ سالار دولت سایه آمریکا بود که نقشه راه حمله به ایران را به ارث برده و به روز کرده بود. البته پروژه حمله به ایران با وجود طرفداران متعصب سیاسی ای که همچنان در لابی آیپک در کنگره دارد، از همان زمان که کارتر ساختمان پنج ضلعی واشنگتن را برای معارفه گزینه ترامپ ترک کرد، بی سر شده بود. در ساختار بشدت بوروکراتیک DOD (دستگاه نظامی آمریکا) بعید است چهره ای حتی نزدیک به وزن سیاسی و اجرایی کارتر این پرونده را به دست گرفته باشد، بدون آنکه نامی از او به میان آمده باشد. حال با دفن او، احتمالات واشنگتن برای استفاده از قوه نظامی علیه ایران نیز خاک شده است. اگر به مدت 4 سال هیچ یک از نخبگان ینگه دنیا، یاوه گویی های سلف دهان گشاد جو بایدن با ترجیع بند بمباران ایران را جدی نگرفت، دلیلش آن بود که پروژه مفروض جنگ علیه ایران در پنتاگون آشفته عصرترامپیسم سر نداشت.
همشهری: علیرضا محمودی در یادداشتی با عنوان «قسمت اول سریال ساترا» نوشت: با اهمیت ترین صفت عصر ما، دوران روایت ها و عمیق ترین آوردگاه روزگار ما، جنگ روایت ها، عظیم ترین صحنه نبرد دوران ما، خاکریز های صنعت سرگرمی و سرنوشت سازترین زد و خورد ها، حوادث پیرامون سنگر های سریال سازی است. رگبار بی پایان حادثه که به فرمان فراگیر پلتفرم، بی امان خلوت فراغت هر مخاطبی با هر سرگرمی نو و کهنه ای را با دقت مگسک استادان شلیک تخیل به واقعیت خلع و به تاریکخانه ذهن تبعید می کند. در جبهه گسترده تسخیر ذهن میلیارد ها مخاطب که پای هر گیرنده، رونده و سراینده ای تنها به لطف فرستندگی نمی سرند و نمی روند - چه رسد به دل دادن و جان سپردن - سریال ها صحنه نمی سازند که خود صحنه اند. قرن ما قرن سریال هاست. دوران قوت بقیه داستان سراها به سرآمده. دیگر اگر کسی دلش هوس روایت دست اولی بکند از هرگونه و گرایشی، هر موضوع و محتوایی، هر جمعیت و شخصیتی، هر فرم و ساختاری و هر حادثه و رویدادی، چه تاریخی، چه تخیلی، چه ازلی و چه ابدی ابتدای کار راهی راهنمای قطور سریال ها می شود که آیا دست باز سریال سازی به آنجا که او می خواهد، دراز شده یا نه و اگر از این مکاره پرمطاع دست خالبااهمیت ترین صفت عصر ما، دوران روایت ها و عمیق ترین آوردگاه روزگار ما، جنگ روایت ها، عظیم ترین صحنه نبرد دوران ما، خاکریز های صنعت سرگرمی و سرنوشت سازترین زد و خورد ها، حوادث پیرامون سنگر های سریال سازی است. رگبار بی پایان حادثه که به فرمان فراگیر پلتفرم، بی امان خلوت فراغت هر مخاطبی با هر سرگرمی نو و کهنه ای را با دقت مگسک استادان شلیک تخیل به واقعیت خلع و به تاریکخانه ذهن تبعید می کند. در جبهه گسترده تسخیر ذهن میلیارد ها مخاطب که پای هر گیرنده، رونده و سراینده ای تنها به لطف فرستندگی نمی سرند و نمی روند - چه رسد به دل دادن و جان سپردن - سریال ها صحنه نمی سازند که خود صحنه اند. قرن ما قرن سریال هاست. دوران قوت بقیه داستان سراها به سرآمده. دیگر اگر کسی دلش هوس روایت دست اولی بکند از هرگونه و گرایشی، هر موضوع و محتوایی، هر جمعیت و شخصیتی، هر فرم و ساختاری و هر حادثه و رویدادی، چه تاریخی، چه تخیلی، چه ازلی و چه ابدی ابتدای کار راهی راهنمای قطور سریال ها می شود که آیا دست باز سریال سازی به آنجا که او می خواهد، دراز شده یا نه و اگر از این مکاره پرمطاع دست خالی برگشت، آن وقت راهی سوق مطبوعات و انتشارات می شود که گزارش و ناداستانی یا رمان و داستان کوتاهی برای خود فراهم کند. این رسم روزگار راویان دیجیتال است که سریال راوی اول دوران ماستی برگشت، آن وقت راهی سوق مطبوعات و انتشارات می شود که گزارش و ناداستانی یا رمان و داستان کوتاهی برای خود فراهم کند. این رسم روزگار راویان دیجیتال است که سریال راوی اول دوران ماست.
اعتماد: محمدرضا تاجیک مطلبی با عنوان «رخدادهایی که از آینده می آیند» نوشته است: ژیژک می گوید: گاه ریشه و عامل تروما در گذشته نیست، بلکه منشا آن آینده است. دریدا حادثه 11 سپتامبر یا خطر استفاده از سلاح هسته ای را مثال می زند. بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان حادثه 11 سپتامبر را یک رویداد خاص تاریخی دانسته اند. دلیل اینکه 11 سپتامبر به یک رویداد ویژه تبدیل شده است را باید در زمانمندی تروما (مصیبت، درد) جست وجو کرد. دلیل اصلی هراس آور بودن و دردناک بودن این حادثه این نیست که اکنون در حال وقوع است یا در گذشته اتفاق افتاده است، دلیل اصلی اش ترس ما از تکرار آن در آینده است. آینده منشا اصلی ترس ها و خطرهاست. 11 سپتامبر فقط علامت و هشداری است برای وقایع هولناک تر آینده. ما همواره در معرض تهدید حادثه ای ناگوارتر از حوادث گذشته در آینده هستیم. تروما ماهیتی زمانی دارد (زمان در معنایی که هایدگر آن را در هستی و زمان مطرح کرده است) که با خطر، ترس و تهدید گره خورده است.