دستیار: IPC نوار حضور ایران در پارالمپیک را قطع کرد
سرمربی تیم ملی بسکتبال با ویلچر ایران گفت: نوار حضور در پارالمپیک را ما قطع نکردیم، بلکه کمیته بینالمللی پارالمپیک آن را قطع کرد.
به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم، تیم ملی بسکتبال با ویلچر ایران که امید زیادی برای حضور در پارالمپیک 2024 پاریس داشت، موفق به کسب سهمیه نشد. عملکرد خوب ملیپوشان در رویدادهای اخیر باعث شده بود تا کارشناسان شانس زیادی برای پارالمپیکی شدن این رشته قائل شوند، اما این موضوع محقق نشد وهمه آن امیدها برای بازیکنان تبدیل به حسرت شد.
تیم کشورمان پس از کسب عنوان سوم در رقابتهای جهانی سال گذشته، در بازیهای پاراآسیایی هانگژو نیز همین رتبه را تکرار کرد، اما نمایشهای خوبش باعث شده بود تا شانس قهرمانی زیادی برایش قائل باشند. با وجود عملکرد قابل توجه در رقابتهای قهرمانی آسیا - اقیانوسیه، تیم کشورمان نایب قهرمان شد و سهمیه پارالمپیک را با کمترین اختلاف ممکن به استرالیا تقدیم کرد تا کار برای پارالمپیکی شدن به مسابقات رپه شارژ در فرانسه کشیده شود.
در این رویداد نیز تیم ایران با دو باخت به فرانسه و هلند و برتری مقابل کانادا در مرحله گروهی و سپس شکست برابر آلمان در مرحله دوم، از کسب سهمیه باز ماند.
بررسی عملکرد این تیم و دریافت پاسخ پیرامون این ناکامی، باعث شد تا محمدرضا دستیار سرمربی جوان تیم ملی بسکتبال با ویلچر در محل خبرگزاری تسنیم حاضر شود و درباره مسائل مختلف این تیم صحبت کند.
* به عنوان سوال نخست، چرا کار تیم ملی به اینجا کشیده شد و سهمیه نگرفت؟
خوشحالم این فرصت را پیدا کردم تا به طور کامل دلایل ناکامی در کسب سهمیه را توضیح بدهم. ما یک روند رو به رشد خوبی از مسابقات جهانی داشتیم. همانطور که می دانید، ما بیشترین لژیونر را در بین رشتههای المپیکی و پارالمپیکی داریم و نفرات زیادی در کشورهای اروپایی مشغول هستند.
در دوره آمادهسازی برای مسابقات جهانی امارات تدارک خوبی را دیدیم. ما بازی دوستانه نداشتیم، اما بچهها از سه چهار ماه قبل در اختیارمان بودند و سیستمهای مختلف را کار کردیم و آنالیز دقیقی روی عملکرد حریفان داشتیم. دو بازی اول را به انگلیس و آمریکا باختیم، اما روند خوبی را آغاز کرده بودیم و با کسب پیروزی، به مرحله حذفی راه یافتیم و بهتر و بهتر هم شدیم و در نهایت به مقام سوم رسیدیم.
در بازیهای پاراآسیایی هانگژو اتفاقات عجیب و غریبی برایمان افتاد. بچهها به اردوی آخر اضافه شدند. در گروه آسانی بودیم و این تفکر را داشتیم که در نیمه نهایی با کره جنوبی برخورد میکنیم، اما با ژاپن مواجه شدیم. بازی ما با ژاپن بازی جزو دیدارهای نادر بود و دو تیم طی 7 دقیقه فقط 2 امتیاز گرفتند. ما آنالیز کرده بودیم که بازیکن 55 ژاپن خطرناک است، اما بچهها در دو سه صحنه کوتاهی کردند و چند پرتاب سه امتیازی خوردیم و بازی را لحظه آخر باختیم و به ردهبندی رفتیم.
در هانگژو و اواخر بازی با افغانستان دست امید هادی اظهر در میانه زمین به طور کاملاً غیر عمد به صورت حریف خورد. پس از این اتفاق سرپرست حریف به سمت نیمکت ما آمد و اعتراض کرد. سرپرست تیم ما همین اتفاق را آنقدر بزرگ کرد که از سمت کاروان این پیام آمد که دیگر از هادی اظهر استفاده نشود و این به نوعی تنبیه انضباطی بود. من موضوع را به اسبقیان رئیس فدراسیون گفتم و او حل کرد. با این وجود یک بازیکن را به لحاظ روحی از دست دادیم و این وسواس فکری برای امید ایجاد شد که نکند با یک اتفاق دیگر به طور کامل کنار گذاشته شود. این اتفاق همچنین به لحاظ روانی روی تیم تاثیر منفی گذاشت و در نهایت نتوانستیم انتظارات را در هانگژو برآورده کنیم.
پس از این رویداد برای کسب سهمیه پارالمپیک به تایلند رفتیم و لژیونرها باز هم در اردوی آخر اضافه شدند. البته با ارتباطاتی که با تایلندیها داشتیم، یک اردوی چهار روزه با میزبان برگزار کردیم و این مسئله شناخت خوبی را بین نفرات ایجاد کرد و توانستیم ارتباط بهتری با هم پیدا کنیم. ما در فینال با استرالیا 12 امتیاز عقب افتادیم، اما رساندیم و پیش هم افتادیم. با این وجود در لحظات حساس فرصتهای خوبی را از دست دادیم و با 2 امتیاز اختلاف باختیم و سهمیه نگرفتیم.
ما ژاپن به عنوان نایب قهرمان پارالمپیک توکیو را حذف کردیم و این ارزشمند بود، اما قهرمان نشدیم.
به هر صورت باید خودمان را آماده آخرین مسابقه گزینشی میکردیم. ما سه اردو داشتیم که لژیونرها باز هم در کنارمان نبودند و به همین دلیل مجبور شدیم از جوانان به اردو دعوت کنیم تا هم تجربه کسب کنند و هم شرایط اردویی فراهم شود.
ما برنامهریزی کردیم تا چهار روز جلوتر به ترکیه برویم و با گالاتاسرای، فنرباغچه و بشیکتاش بازی کنیم و لژیونرها نیز هم تیم ملحق شوند. در همان ابتدای اردو گفتند که مشکلی برای هادی اظهر ایجاد شده و نمیتواند در کنار تیم باشد. امید قلب تیم بود و زمانی که او را از دست دادیم، برنامههایمان بهم ریخت. در ادامه به دلیل عدم همکاری هواپیمایی ترکیش نتوانستیم اردوی ترکیه را داشته باشیم و بدون اردو وارد فرانسه شدیم. ضمن اینکه وحید غلام آزاد را به جای هادی اظهر آوردیم و تغییراتی در تیم دادیم.
در بازی اول مقابل فرانسه با ترکیبهای قبلی بازی کردیم و با یک امتیاز اختلاف باختیم. بازی دوم را هم به هلند باختیم، آن هم در شرایطی که حریفان اروپایی بازی تدارکاتی زیادی قبل از دیدار ما داشتند. تفکر ما این بود که آلمان، ایتالیا را شکست میدهد و در مرحله دوم میتوانیم ایتالیا را مغلوب کنیم، اما آلمان باخت و با این تیم مواجه شدیم. ما دو بار این حریف را شکست داده بودیم و این موضوع استرس به آلمانها وارد میکرد. اتفاقاً خوب هم شروع کردیم، تا اینکه چند توپ ما وارد سبد نشد و برای آنها به امتیاز منجر شد و نتیجه برگشت. پس از آن بچهها به سمت بازی انتحاری رفتند و هرکسی میخواست ناجی تیم شود. ما همه ارنجها را امتحان کردیم، اما هیچکدام جواب نداد و شرمنده جامعه ورزش جانبازان و توانیابان شدیم.
ما تمام مُسکنها را زدیم، اما نتیجهبخش نبود. جالب اینکه کانادا به عنوان تیم چهارم گروه ما، ایتالیا صدرنشین گروه مقابل را شکست داد و پارالمپیکی شد.
* همه اینها اتفاقات تلخی بود.
بله، درست است. بعد از این اتفاقات، یک رسانه نوشت که نوار حضور ما در پارالمپیک قطع شد. این نوار را ما قطع نکردیم، بلکه کمیته بینالمللی پارالمپیک قطع کرد. برای این دوره تعداد تیمها از 12 به 8 کاهش یافت و فقط یک تیم آسیایی سهمیه گرفت، در حالی که دوره قبل چهار تیم از آسیا سهمیه گرفته بودند.
* شما در مسیر اعزام به فرانسه، بازی تدارکاتی هم نداشتید.
در اروپا حریفان خوبی هستند که با توجه به فاصله کم کشورها، به راحتی با هم بازی میکنند، ولی ما در اطرافمان فقط ترکیه را داریم و سایر تیمها خوب نیستند که بخواهیم به عنوان حریف تدارکاتی مناسب داشته باشیم. اگر در ترکیه اردو میزدیم، قطعاً شناخت بهتری پیدا میکردیم. همچنین شاید اگر زودتر میفهمیدم که هادی اظهر را ندارم، تغییرات بهتری ایجاد میکردم، اما همه اینها در لحظه آخر رخ داد و دستم بسته بود.
* تیم ملی در رقابتهای جهانی سال گذشته فرانسه و هلند و آلمان را شکست داد، اما در انتخابی پارالمپیک به هر سه تیم باخت.
من مواجهه با این طرز تفکر را که چون قبلاً اینها را بردهایم، باز هم باید شکست بدهیم، با کمیته پارالمپیک هم دارم. رشتههای تیمی اینطور نیست که چون یکبار بردهایم، باز هم برنده میشویم. به هر حال حریفان نیز تلاش میکنند و پتانسیل سختافزاری آنها و شرایط برگزاری اردوها و دیدارهای تدارکاتیشان بهتر از ما است.
نکته دیگر اینکه مگر کسی فکر میکرد که تیم فوتبال جوانان کشورمان برزیل را شکست بدهد؟ شاید اگر 10 بار دیگر نیز بازی کنند، برزیل پیروز شود. در بسکتبال هم همین است و نتیجه مشخص نمیشود. در همین رقابتهای جهانی تیم انگلیس در مرحله گروهی مقابل آمریکا پیروز شد، اما در فینال باخت و به نایب قهرمان رسید.
ما والیبال نشسته نیستیم، چون این رشته داستان خودش را دارد. پولی که الان در لیگ بسکتبال با ویلچر ترکیه هزینه میشود، برابر با هزینه یک سال کل والیبال نشسته دنیاست. به جز ایران، لیگ درست و حسابی در والیبال نشسته نیست، در حالی که اسپانیا، آلمان و ترکیه در بسکتبال با ویلچر هزینههای زیادی میکنند. در مجموع نمیتوان گفت چون یکبار بردهایم، باز هم حتماً میتوانیم.
در بسکتبال با ویلچر تحول و دانش فنی بسیار زیاد است. سیستم بسکتبال عادی به سمت بخش معلولان آمده و اصلاحات زیادی دیده میشود. دوستان کمیته پارالمپیک میگفتند که چون قبلاً پیروز شدهایم، باز هم میبریم، ولی من گفتم که اصلاً اینطور نیست. هر چقدر پول بدهی، همان قدر آش میخوری.
* در دیدارهایی که تیم ملی برگزار کرد، یکی از چهار کوارتر را به طور کاملاً از دست میداد و در ادامه مسابقه نیز این فاصله جبران نمیشد.
ما چند بازیکن کلاس 3 داشتیم، اما با گزینه استفاده از بازیکن کلاس 4.5 یعنی وحید غلام آزاد محدودتر شدیم. این اتفاق هم که میگویید، بیشتر در کوارتر اول و سوم رخ میدهد. کوارتر اول و سوم یک زمان طلایی دارد، به ویژه کوارتر سوم. در واقع همیشه یک گپ در کوارتر سوم وجود دارد. ما در فینال آسیا - اقیانوسیه مقابل استرالیا در کوارتر اول عقب افتادیم. در واقع تمام تمرکز را روی یک بازیکن گذاشتیم و جای دیگر از دست رفت. در یکی دیگر از بازیهایمان نیز همین شرایط رخ داد. در واقع آنالیز ما به سمت یک بازیکن میرفت و شاید آنالیزمان اشتباه بود. ما این طرح را داشتیم که بهترین بازیکن حریف را مهار کنیم. البته گاهی اوقات هم برعکس رخ میدهد. ضمن اینکه کمی مشکل روحی و روانی با برخی تیمها مثل استرالیا و ژاپن داریم و این مسئله روی ذهنیت بازیکنان تاثیر میگذارد.
ضمن اینکه گاهی اوقات سوت داور هم تاثیر منفی میگذارد. برای مثال در دیدار مقابل آلمان یک خطای غیر ورزشی گرفته شد و روند مسابقه پس از آن تغییر کرد، در حالی که همان حرکت در لیگ ما خطا گرفته نمیشود.
در نهایت میتوانم بگویم که استرس بچهها، کوارتر سوم و استراحت قبل از آن، مصدومیت، غیبت هادی اظهر و... مهمترین عوامل در کسب این نتایج بودند.
* اینکه به عنوان مشاور رئیس فدراسیون انتخاب شدید، شاید بخشی از انرژی و تمرکز شما را صرف میکرد. آیا این موضوع را قبول دارید؟
به نظرم این انتصاب تاثیر مثبت داشت. من به رئیس فدراسیون و جلسات عمومی فدراسیون نزدیکتر شدم و توانستم برخی مشکلات بچهها را به گوش همه برسانم. شاید اگر دور بودم، نهایتاً میتوانستم مشکلات را به گوش رئیس انجمن برسانم.
من تنها کسی هستم که در بخش فنی هر سه فدراسیون نابینایان، معلولان و ناشنوایان حضور داشته و با همه رشتهها کار کردهام. این انتصاب نیز هم فقط در حد یک مشاوره و نظارت بوده و هرگز وارد کار اجرایی نشدم.
پس از کسب عنوان سومی در رقابتهای جهانی امارات، اسبقیان رئیس فدراسیون یک نگرش تازهای به رشته ما پیدا کرد و به ما نزدیکتر شد. من هم با حکم مشاور رئیس به راس هرم نزدیک شدم و توانستم مسائلی از قبیل ایاب و ذهاب، هزینه دلاری بازیکنان برای حضور در ایران و... را مطرح کنم. همچنین موضوع تعویض کفپوش سالن طبقه دوم به عنوان محل برگزاری تمرینات تیم ما نیز در همین دوران انجام شد. در مجموع آن نگاهی که گفته میشود مشاور ریاست برایم وقتگیر است، اینگونه نبود. من هیچ تداخلی با حوزه فنی نیز فدراسیون نداشتم و اگر چیزی میدیدم، در جلسه مدیران و یا فقط مستقیم به دبیر و رئیس فدراسیون میگفتم.
* همانطور که عنوان کردید، مسئولیت حوزه فنی در فدراسیون را نیز بر عهده داشتید. دلیل جداییتان چه بود؟
رفتن من از بخش فنی فدراسیون با اتفاقاتی مواجه شده بود که در آستانه پارالمپیک رقم خورد. من در زمان ریاست حمید علیصمیمی معاون فنی فدراسیون بودم و جامعه بسکتبال با ویلچر از من توقع داشت که به عنوان معاون فنی جلوی تصمیم غلط قرار بگیرم و از حق این رشته دفاع کنم. به من گفته برای آنکه خودم به پارالمپیک بروم، برای پارالمپیکی شدن بسکتبال با ویلچر اصرار میکنم. این در حالی بود که اگر ساکت مینشستم تا با اعزام ایران موافقت نشود، تیم تایلند که خودم سرمربیاش بودم، جایگزین میشد و من با تیمم به توکیو اعزام میشدیم. جالب اینکه تایلندیها هم فشار میآوردند که چیزی نگویم تا تیمشان اعزام شود. در نهایت کار به جایی رسید که خسرویوفا گفت تیم ملی ایران اعزام میرود، اما بدون سرمربیگری و حضور من.
البته آن اتفاقات را از چشم خسرویوفا نمیبینم، چون او خیلی به من محبت کرده است. به نظرم هیئت اجرایی کمیته پارالمپیک یک غیر کارشناسی گرفته بود. من به خسرویوفا هم گفتم که همه را با متر و معیار والیبال نشسته میسنجند، در حالی که معیار رشتهها فرق دارد.
این اشتباه درباره فوتبال نابینایان هم رخ داد، در حالی که این تیم نایب قهرمان پارالمپیک 2016 ریو بود. البته مهرداد آگین رئیس وقت انجمن بسکتبال با ویلچر نزد وزیر سلطانیفر وزیر پیشین ورزش رفت و او نیز از خسرویوفا درخواست کرد تا تیم ملی اعزام شود و بالاخره انجام هم شد.
باید با این نکته هم اشاره کنم که اسبقیان شناختی از من نداشت. ضمن اینکه از طرف کمیته پارالمپیک گفتند که سه چهار نفر مخل آسایش هستند که اشاره به من، آگین و محمد حسینپور بود خواستند که اسبقیان از ما فاصله بگیرد. با این وجود اسبقیان کم کم به خصوصیات و سوابق من آشنا شد و شاید به همین دلیل بود که خواست بعد از رفتن حمیدی از پست دبیری فدراسیون، به حسینپور در مباحث فنی کمک شود؛ آن هم در شرایطی که اکثر انجمن ها در تنش بودند.
* با توجه به اینکه حداقل تا چند ماه آینده رویداد بینالمللی برای تیم ملی وجود ندارد، برنامهتان برای آینده چیست؟
اگر کوهپایهزاده رئیس فدراسیون قرار باشد برای این رشته تصمیم بگیرد، باید یک تصمیم سفت و سخت بگیرد. او خودش اذعان داشت که در بسکتبال با ویلچر نیاز به یک تفکر جدید داریم. من مدیریت عباس آقاکوچکی در انجمن و نه تیم ملی را میپسندم، چون زمانی که او در راس انجمن حضور داشت، سه دسته اول و دوم سوم داشتیم و هر کدام مسئول و تیمهای خودش را داشت، اما بعد از آن روی کارها همگی بر عهده یک نفر قرار گرفت و نشد. به نظرم انجمن باید ساختارمند شود. شاید سالهاست در بحث مربیگری و داوری عقب افتادهایم و این مسئله در آینده ضربه وارد میکند. الان تعداد تیمها آنقدر کاهش پیدا کرده که فقط هفت تیم در لیگ برتر هستند که از بین آنها 2 تیم کنار کشیدند و 3 تیم بیبضاعت هستند. فقط 2 تیم شهروند آمل و دانشگاه آزاد ارومیه کار جدی و با هزینه میکنند. در مجموع اگر کمی ساختار به انجمن بدهند، شرایط بهتر میشود.
من به شخصه این بچهها را خیلی دوست دارم. زمانی که در تایلند بودم، مشکلات بازیکنان ایرانی را حل میکردم. من در تایلند حقوق دلاری خوبی میگرفتم و تایلندیها احترام خیلی خوبی برایم قائل هستند و کمکهای زیادی هم کردند. من حقوق دلاری آنجا را رها کردم، به امید اینکه سر و سامانی به بسکتبال خودمان بدهم. زمانی که به تیم ملی برگشتم، مرتضی عابدی، امید هادی اظهر و محمدحسن سیاری نمیخواستند برای ایران بازی کنند، اما اسبقیان گفت که نباید خروجی بدهیم. من حتی برای بازگرداندن عابدی به اراک رفتم و با خانوادهاش صحبت کردم. در حالی که او یک پیشنهاد 100 هزار دلاری هم از ترکیه داشت.
* شما هنوز فرصت مربیگری در پارالمپیک را پیدا نکردهاید و به نظر میرسید این موضوع تبدیل به یک حسرت شده است.
چرا حسرت نباشد؟ آرزوی هر فرد و مربی است که در پارالمپیک حضور داشته باشد. این حسرت برای برخی از بازیکنان هم وجود دارد. آرزو داشتم که حکیم منصوری با یک اتفاق خوب خداحافظی کند، اما نشد. این مسابقه رپه شارژ همان سربالایی و پیچ تندی بود که در آن قرار داشتیم. اگر آن را رد میکردیم، حتماً روی سکوی پارالمپیک میرفتیم. من به غیر از خودم، بیشتر به فکر بچهها بودم که میتوانند این تجربه بزرگ را کسب کنند. اگر سهمیه میگرفتیم، قول گرفته بودیم که ماشین شوت برای بسکتبال بخریم، اما پیچ تندی بود و نتوانستم تیم را هدایت کنم که از این پیچ رد شود.
* شما تیم ملی را در بازیهای پاراآسیایی 2018 جاکارتا قهرمان کردید، ولی تیم بدون شما به پارالمپیک رفت. بعد از نتایج ضعیف در پارالمپیک، تیم باز هم در اختیار شما قرار گرفت و با عنوان سومی در رقابتهای جهانی امارات تاریخسازی کرد. این موضوع که همیشه در رفت و آمد هستید، ذهن شما را اذیت نمیکند؟
موفقیت بچهها برایم ارزشمندتر از آن است که خودم باشم یا نباشم. من دوستان خوبی خارج از کشور دارم و باید بگویند که میخواهند بمانم یا بروم. باید شرایطم مشخص شود.
من در تایلند امپراتوری داشتم و همه برنامهها را مرتب میکردم و به لحاظ مالی هم تامین بودم. حتی ارز وارد ایران میکردم و همه چیز در زندگیام با آنها بود. به هر حال منتظر تصمیم مسئولان هستم.
* پیشنهاد خارجی هم دارید؟
دارم، اما هنوز تصمیمگیری نشده است. باید ببینم فدراسیون مایل است بمانم یا نه. رئیس فدراسیون تایلندی از هانگژو به بعد چند بار گفته است که به آنجا بروم و تیم را آماده کنم، اما قبول نکردهام.