دفاع تمامقد سورنا ستاری از محرومان در مقابل بچهپولدارها / نماینده تهران: فولاد گران شد، یکی نباید کنترلش کند!؟
یک فعال اصلاحطلب اخیرا ادعا کرد که مردم تصور میکنند یک "جریان" وجود دارد که اجازه کار کردن خاتمی و تحقق برجام روحانی را نداده است! تناقضات این ادعا را در وبلاگ مشرق بخوانید.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری - تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
دفاع تمامقد سورنا ستاری از محرومان در مقابل بچهپولدارها
دکتر سورنا ستاری، دبیر کمیسیون علم و فناوری دبیرخانه شورای راهبردی روابط خارجی و معاون سابق فناوری ریاستجمهوری اخیراً طی سخنانی در یک نشست در محل فرهنگستان علوم درباره پدر شهیدش گفته است: شهید ستاری در زمان جنگ عراق علیه ایران، در سرنگونی 70 فروند هواپیمای نظامی مشارکت مستقیم داشت.
او میافزاید: در آن زمان عراق با خرید تجهیزات جنگی از شوروی سابق به حدی تقویت شده بود که به محض آنکه رادارهای ما روشن میشد، میزد؛ ولی مرحوم پدرم با نوآوری که ارائه کرد و در آن زمان نیز مخالفتهای زیادی با ایده وی ارائه شد، توانست کشور را در برابر ارتش عراق تقویت کند.
به گزارش ایسنا، ستاری همچنین بیان اینکه بچه پولدارها و بچههایی که بنز سوار میشوند، قادر به خلق ایده نیستند، گفت: نوآوریها همیشه از سوی افراد محروم ارائه میشود. [1]
*اشاره مهم دکتر ستاری به بیشتر بودن نوآوری در میان کسانی که جزو قشرهای مستضعف و یا کمبرخوردار هستند بایستی بیش از همه نصبالعین مسئولان ارشد دولت باشد تا بیش از پیش خود را وامدار و خدمتگزار قشرهای محروم بدانند.
این گزاره از آن رو مورد تأکید است که برخی محافل تحلیلی معتقدند سیاستهایی مثل نظارت نکردن بر بازار، اجرا نکردن قانون اخذ مالیات از خانههای خالی و رها کردن قیمت مسکن... عملا خدمت به قشر ثروتمند است و برخی مسئولان از آنرو که خود را نیازمند رأی قشر متوسط میدانند و معتقدند این قشر در ایران اکثریت است؛ ترجیح میدهند کاری بر خلاف رضای آنها نکنند!
دقت شود که متوسط یا مرفه بودن گناه نیست و بلکه تلاش برای رسیدن به این سطح از درآمد و زندگی یک تأکید اسلامی نیز هست. گزاره ذهنی اکثریت بودن قشر متوسط هم یک گزاره صحیح است. لکن مسئله از آنجا آغاز میشود که قاطبه مسئولان در اولویتگذاریهای خود دقت کنند که قشر ضعیف و محروم باید همیشه در کانون توجه آنها باشند تا نه امیدی سرد شود، نه استعدادی ناکام بماند و نه کسی بواسطه نداری از حقوق اسلامی خود محروم بماند.
و این هشدارها جز در حالتی که مستضعفان در صدر توجه مسئولان نباشند ممکن نخواهد بود.
یک مثال ساده در این زمینه که حتی در مراتب پایینتر امید و استعداد نیز ارزیابی میشود بحث مسکن است که شاهدیم قیمت بالای اجاره و مسکن چگونه موجب آزار مردم (و حتی متوسطها) شده و اجازه نمیدهد که افراد درگیر مسئله به سمت شکوفایی بیشتر میل کنند. مسئولان دولتی بدانند که آسیب این مسئله در میان قشر مستضعف از همه بیشتر است.
***
نماینده تهران: فولاد گران شد، یکی نباید کنترلش کند!؟
اقبال شاکری، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفته است:
"هفته گذشته فولاد یک مقدار دوباره قیمتش بالا رفت، نباید یکی کنترلش کند؟ آن هم قلبش، نه اینکه اتفاقی بیفتد و یک عده پولی بزنند بعد به فکر راه چاره باشیم! به طور مثال امروز مشاهده میکنیم قیمت بلیط هواپیما تحت چارتر در حال گران شدن است؛ ما مایلیم وزارتخانهها نظارتها را پیش بگیرند و ما هم از ابزارهایمان هر زمان لازم باشد استفاده میکنیم."
او همچنین درباره قانون مهجور مانده ارائه کالابرگ به مردم نیز تصریح میکند: ما در قانون کالابرگ که چیز خیلی پیچیدهای هم نبود - تصویب کرده بودیم - کالا به قیمت شهریور 1400 در اختیار مردم قرار بگیرد. در پی آن هستیم که توضیحات در خصوص کالابرگ در جمع کثیری از نمایندگان داده شود و این از آن کارهایی است که مجلس باید پای کارش بایستد زیرا بقیه کارها جواب نداد.[2]
*ما قضاوت درباره صحبتهای آقای شاکری را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم.
نبود نظارت دولتی بر بازار و اجرا نشدن قوانین اقتصادی مهمی مثل اخذ مالیات از خانههای خالی و یا ارائه کالابرگ به مردم موجب "گرانی بیقاعده" و تلاطم در سبد معیشتی خانوارها شده است.
برخی محافل تحلیلی معتقدند گرانی بیقاعده میتواند از عوامل ایجاد "فتنه اقتصادی" باشد و لازم است تا مسئولان هرچه سریعتر راهحلهای سادهی این معضل را در دستور کار خود قرار دهند.
***
حرفهای عجیب مجید انصاری در 70 سالگی
مجید انصاری، از فعالان اصلاحطلب به تازگی در قسمتی از یک مصاحبه که سایت جماران آنرا منتشر کرد در اشاره به انتخابات دوم خرداد 76 و ماجرای برجام روحانی گفته است:
"وقتی مردم دیدند که با آن شور و نشاط دست به انتخاب سیدمحمد خاتمی زدند و سپس هر 9 روز یک بحران پیشروی دولت آمد، درواقع در صداقت خاتمی شک نکردند، بلکه در پایان دولت این شک در میان جامعه وجود داشت که اینها میخواهند کار کنند ولی اجازه نمیدهند. همین ماجرا تا حدی در قضیه دولت روحانی و برجام نیز تکرار شد. بههرحال، مردم دوست داشتند برجام به نتیجه رسیده و دعوا با دنیا تمام شود؛ اما جریانی بلافاصله دستبهکار شده و هماهنگ با خارج، آمریکا، اسرائیل و دیگران، این پدیده مبارک در زندگی مردم را از بین بردند! "[3]
*ما با اجازه از مردم و مخاطبان محترم به آقای انصاری عرض میکنیم که اگر شما میدانید چه کسی به خاتمی اجازه کار کردن نداد و یا چه کسانی جلوی دستاوردهای برجام روحانی را گرفتهاند و البته او یا آنها را به مردم معرفی نمیکنید؛ پس صلاحیت حضور در سمتهای نظام اسلامی و دولتی را ندارید!
و یا احیانا از شجاعت و درایت لازم برخوردار نیستید که البته سیاستورزی اصولی جای انسانهای بیشجاعت و بیدرایت هم نیست.
دقت شود اینکه مجید انصاری نام هیچ شخص یا نهادی را در این زمینه نمیبرد به دلیل مرموز بودن قضیه و یا بزرگ بودن حقیقت پشت ماجرا نیست بلکه صرفا به این دلیل است که هیچ چیزی در پس زبان و ذهن انصاری وجود ندارد که قرار باشد نامش بعنوان آن "جلوگیرنده" مطرح شود.
و باز هم دقت شود که مردم عزیز ایران باید بدانند در سیاستورزی ایرانی هیچ گزینه ناپیدایی وجود ندارد و همه حقایق لازم را به راحتی میتوان در افواه و اتفاقات و تحلیلهای صحیح دید و شنید.
در بحث اصلاحطلبان و حیای امثال انصاری از بیان نام آن "جلوگیرنده" هم لازم به اشاره است که ما در حال صحبت از جریانی هستیم که برخی رجالش صراحتا ابراز میکنند ولایت فقیه دیکتاتوری مؤمنین است، قانون اساسی را قبول نداریم و انتخابات هم باید تحریم شود!
اکنون آیا از جریانی چنین وقیح و شکننده مرزهای سیاست، پذیرفتنی است که "ژست مگو" بگیرد و مدعی شود چیزی در پشت پرده هست که ما نمیتوانیم به مردم بگوییم!؟
از استنتاجات عقلانی ماجرا بگذریم.
تاریخ و رخدادهای سیاست نیز اثبات میکند که حرفهای انصاری هرگز صحیح نیست.
ماجرای کارآمدی یا ناکارآمدی دولت خاتمی را باید از آنجا فهمید که دولت اصلاحات به حدی از ناکارآمدی و سیاستبازی مشهور بود که همه میدانستند گزینه اول دولت سیاستبازی است نه خدمتگزاری.
و از همین رو بود که پس از 8 سال خاتمی، مردم نه تنها به گزینههای نزدیکی مثل مرحوم هاشمی رأی ندادند بلکه به منتهیالیه نقطه مقابل خاتمی یعنی "محمود احمدینژاد" رأی دادند تا طعم خدمتگزاری و دوری از تفرعن دولتی را بچشند.
جالب است که حتی خوانش تیتر رخدادهای آن دوره از قبیل استعفای نمایندگان مجلس ششم، استعفای نمایندگان اصلاحطلب شورای شهر، لوایح دوقلوی خاتمی، دوچرخهسواری زنان و... همگی نشان میدهد که مسئله دولت متبوع آقای انصاری کارآمدی بوده است یا سیاستبازی!؟
و اما "برجام روحانی" که انصاری آنرا پدیدهای مبارک میخواند و معتقد است جریانی بلافاصله دست به کار شده و اجازه نداده که مردم دستاوردهای برجام را بچشند...
ما این قضاوت را بر عهده مردم عزیز ایران میگذاریم که چرا آمریکا در صبح روز امضای برجام؛ ایران اسلامی را تحریم کرد!؟
پاسخ این چرا در فرض انصاری تنها با یک حالت ممکن است و آن اینکه آن جریان مخوف به محض امضای برجام به اتاق خواب باراک اوباما (رئیسجمهور وقت آمریکا) رفته و از او خواسته نگذارد مردم دستاوردهای برجام را بچشند.
ابلهانه است ولی باید پذیرفت که تنها نتیجه فرض انصاری همین است.
و اما تناقضی که "فدائیان دولت روحانی" از قبیل انصاری به آن مبتلی هستند...
روحانی چطور توانست بر خلاف نظر این گروه خیالی برجامش را به امضا برساند اما نتوانست بر خلاف نظر همین گروه خیالی حتی یک دستاورد را روی میز مردم بگذارد!؟
چگونه ممکن است که این گروه خیالی تا هنگام امضای برجام در ضعیفترین حالت ممکن بوده اما پس از امضای برجام (که طبعا موجب تقویت جبهه روحانی شده) به ناگاه و مثل لوبیای سحرآمیز قویپنجه و بنیادبرانداز شده است!؟
اینکه رهبر معظم انقلاب بر گزینه "جهاد تبیین" تأکید دارند و یا اصرار بر ترویج "تحلیل صحیح" را حجت الهی میدانند از همین روست که تحلیل صحیح و جهاد تبیین میتواند پرده از حقیقت تمام گفتهها بردارد، دوست و دشمن را به مردم بازشناساند و البته جامعه را از خطر فتنه برهاند.
***
1_ isna.ir/xdNxbV
2_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1338229
3_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1588179