دوست نداشتم به جایی برسم که بیرون بمانم؛ / گردان: درکی از دنیای بدون فوتبال ندارم!

به گزارش "ورزش‌سه"، انتشار شایعاتی درباره خداحافظی شهاب گردان سنگربان باتجربه و نام‌آشنای فوتبال ایران که حالا نزدیک به دو دهه است که در لیگ برتر حضور دارد، سبب شد تا با او تماس بگیریم. در حالی که قصد داشتیم در یک مصاحبه مفصل به مرور زندگی فوتبالی شهاب گردان و تصمیمش برای خداحافظی بپرسیم. او ضمن تکذیب این خبر تاکید کرد همانطور که قبلا گفته تا پایان فصل برای فولاد خوزستان بازی خواهد کرد و سپس دستکش‌هایش را می‌آویزد. پس مسیر گفتگوی ما با گردان عوض شد و مصاحبه طور دیگری شروع شد و به انتها رسید. با سنگربان سابق پرسپولیس و سپاهان درباره به بهانه همین خبر نادرست، درباره موضوعات مختلفی از جمله شرایط روز فوتبال کشور و پیش‌بینی‌اش از عملکرد تیم ملی در قطر صحبت کردیم. اما بخش قابل توجه این مصاحبه جایی است که شهاب گردان در آستانه وارد شدن به پنجمین دهه زندگی خود از بیم و هراس‌هایش پس از خداحافظی از فوتبال حرف زده است.

این گفتگو را در ادامه بخوانید.

پس خبر خداحافظی شما در پایان نیم فصل واقعیت ندارد؟ بله همینطور است. یکی از صفحات مجازی این خبر را بدون اطلاع دقیق زده. من قبلا گفتم پایان این فصل اگر خدا بخواهد قصد خداحافظی دارم. اما در حال حاضر با فولاد خوزستان قرارداد دارم و از شنبه در تمرینات در اهواز خواهم بود و تمام تلاشم را در نیم فصل دوم برای موفقیت تیم به کار خواهم گرفت.

چطور این خبر کذب در شرایطی که تمام توجهات به بازی تیم ملی است، منتشر شده؟! واقعا نمی‌دانم. فقط با همکاران (در ورزش‌سه) شما صحبت کردم و یکی دو بار هم در میکسدزون صحبت کردم. همه هم به صورت مستقیم و نه تلفنی. گفتند شرایط چطور است، گفتم قصدم این است که در پایان فصل خداحافظی کنم. در همین حد. نه بیشتر نه کمتر. حالا یا توجهی به حرف های من نکرده‌اند یا هدف خاصی از انتشار خبر دروغ دارند که به خدا واگذارشان می‌کنم.

پس شما آماده بازگشت به تمرینات فولاد خوزستان هستید؟ بله از شنبه برمی‌گردیم اهواز و تمرینات شروع می‌شود.

شرایط فولاد را چطور می‌بینی؟ متاسفانه نیم فصل اول خوب شروع نکردیم. اما خدا را شکر بد تمام نکردیم. با برد مسابقات را پایان دادیم، ولی همچنان از نظر امتیاز و رتبه پایین هستیم و این جایگاه اصلا شایسته باشگاه بزرگ فولاد نیست. اشتباهات زیادی در نیم فصل اول داشتیم و باید این اشتباهات را کم کنیم تا بتوانیم جایگاه‌مان را بهبود ببخشیم.

آخرین نیم فصل اول از آخرین سال فوتبالی برای شما چطور بود؟ به طور کلی شرایط لیگ برتر را چطور ارزیابی می‌کنید؟ فوتبال نبود که. فقط حاشیه دیدیم. فکر می‌کنم 5 بازی خوب در نیم فصل اول دیدیم. همینطور هم وضعیت ما سال به سال از نظر فنی و کیفیتی بدتر می‌شود. امیدوارم یک تغییر نگرش و تغییر روند و یک اتفاق مثبت در فوتبال بیفتد. خیلی راحت با این روش به زودی به رده های دوم و سوم آسیا نزول می‌کنیم. تیم ملی و بازیکنان خوبی داریم، ولی لیگ ما سال به سال کیفیتش پایین می‌آید. این قوانین عجیب و غریب هم که معلوم نیست با چه حساب و کتابی وارد فوتبال می‌شوند. همینطوری خودمان مشکل داریم. با این قانون‌های جدید مشکلاتی به مشکلات اضافه می‌شود. سقف بودجه و چیزهای عجیب و غریب دیگر.. متاسفانه کلی بازیکن خوب بیرون مانده‌اند.

درباره تیم ملی هم صحبت کنیم. چند ساعت دیگر با فلسطین بازی داریم. آیا می‌توانیم امیدوار به قهرمانی باشیم؟ فکر می‌کنم مثل همیشه چالش اصلی همان مراحل حذفی باشد. به نظرم در مرحله گروهی مشکلی نداریم و خیلی راحت صعود خواهیم کرد. باید کمی خوش شانس باشیم. اگر فوتبال روی خوشش را به ما نشان بدهد، فکر می‌کنم می‌توانیم به فینال برویم. همیشه برای اینکه تیمی به مراحل بالاتر برود و به قهرمانی برسد، شانس هم نیاز است. ایران این قدرت را دارد و امیدوارم در این مسیر سخت شانس هم یار تیم ملی باشد.

به نظر باید باز هم با کره‌جنوبی در مرحله یک چهارم نهایی بازی کنیم؟ سابقه خوبی مقابل کره‌جنوبی داریم ولی در جام ملت‌های آسیا در دوره‌های اخیر اینطور نبوده. در مقدماتی جام جهانی عملکرد خوبی مقابل این تیم داشته‌ایم. یکبار هم آقای قلعه‌نویی این تجربه را دارد و امیدوارم اینبار ما برنده شویم و نوبت پیروزی ما باشد.

سال آخر فوتبال برایت چطور سپری می‌شود؟ تقریبا نزدیک به دو دهه است که در سطح اول فوتبال ایران هستی. خیلی‌ها نمی‌توانند به این جمع بندی برسند ولی تو خیلی زود تصمیم گرفتی و در پایان فصل از فوتبال می‌روی. چطور به این تصمیم رسیدی؟ واقعیت اینکه شرایطم طوری است که فکر می‌کنم هنوز می‌توانم ادامه بدهم ولی دوست ندارم طوری بشود که بیرون بمانم. از طرفی ما سهم‌مان را از فوتبال برداشتیم. باید جا را برای جوان‌ترها خالی کنیم تا آنها هم استفاده کنند و به زندگی خودشان سر و سامان بدهند. من اتفاقاتی که دوست داشتم برایم رخ داد، خدا را شکر اتفاق افتاد؛ هم فوتبالی و هم در زندگی شخصی. بهتر است حالا دیگر بقیه و جوان‌ترها بیایند و بتوانند به خانواده هایشان کمک کنند و افتخار کسب کنند. این‌ها چیزهایی بوده که به آنها فکر کرده‌ام. دیگر کافی است. همین است دیگر. سالیان سال از خانواده دور بوده‌ام و تنها زندگی کرده‌ام و حالا دیگر تحمل این شرایط برایم سخت شده است.

گفته می‌شود خداحافظی با فوتبال مثل مردن است. آیا ترس از آینده بدون فوتبال داری؟ اصلا برنامه‌ای داری؟ بله دقیقا. چون برای آینده برنامه دارم به این نتیجه‌گیری و تصمیم رسیدم. از وقتی یادم، می‌آید فوتبال بازی کردم. تمام فکر و ذکرم همیشه فوتبال بوده است. البته نمی‌دانم. ممکن است هنوز هم در فوتبال باشم و برگردم. شاید بعد از خداحافظی بتوانم مفصل‌تر صحبت کنم، ولی اصلا حس خوبی نیست. اینکه بگویم خوشحالم در حال تمام شدن است یا خوشحالم تمام شده. اصلا اینطور نیست. ولی بالاخره اتفاق می‌افتد و گریزی از آن وجود ندارد. دوست دارم دست خودم و با اراده خودم بروم، تا اینکه بخواهی ادامه بدهی و بعد ببینی جایی نیست که بازی کنی و تو را نمی‌خواهند و جایی برایت باز نمی‌شود. فکر می‌کنم دست خود آدم باشد، به نظرم تحملش آسان‌تر است. گردان سپس برای توصیف حال خود یک مثال زد: «مثل همان مرگ ناگهانی یا مرگ بر اثر یک بیماری است. مسلما مرگ ناگهانی بیشتر آدم را شوکه می‌کند و درد و غم بیشتری دارد. برای همه انسان‌ها همینطور است. چند روز پیش دایی‌ام را از دست دادم. سالم بود و به صورت ناگهانی ایست قبلی کرد. خب این خیلی سخت‌تر از شرایطی است که فردی بیماری دارد. باز هم می‌گویم این اصلا مثال قشنگی نیست ولی به هر حال واقعیتی است که باید با آن کنار آمد.»

*گردان در ادامه با حسی دوگانه از آینده بدون فوتبال صحبت کرد و اینکه هنوز نمی‌تواند آن روزها را درک کند:«البته باز هم نمی‌توانم درک کنم و باید فوتبالم تمام شود، تا به طور کامل حس کنم. حالا من سعی می‌کنم خودم را مشغول کنم تا وقت‌م پر شود. همین حالا نمی‌دانم چقدر از فوتبال دور خواهم شد؛ شاید هم نتوانستم طاقت بیاورم و خیلی زود برگشتم. دوستان زیادی دارم که گفتند دیگر بعد از خداحافظی به فوتبال برنمی‌گردند، اما برگشتند تا به عنوان یک مربی در کنار تیم و فوتبال باشند.

پس شغل آینده‌ات ربطی به فوتبال ندارد؟ دقیقا. الان برنامه‌ام به فوتبال ربطی ندارد و یک کار تولیدی است. واقعا نمی‌دانم چطور برایم پیش می‌رود و باید وقتی شروع شد درباره آن صحبت کنم.