دولت و دستگاه دیپلماسی؛ هوشیار باشند
دولت و دستگاه دیپلماسی کشور هوشیارند، لیکن تذکر هم انجام وظیفه ما در رسانه است و هم مخاطب پیام، سطح هوشیاری خود را افزایش داده و با چشمان بازتر تصمیم و موضع خواهند گرفت.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بلاغ؛ دولت و دستگاه دیپلماسی کشور آنهم در این دوره، که بسیاری از امور کشور نیازمند بازسازی زیرساختها و ترمیم خسارتهاست، شاید برخی امور، که از نظر مردم مهم و دارای اهمیت ویژه است، مورد توجه چندانی از سوی دولت و دستگاه دیپلماتیک قرار نگیرد؛ بدین جهت لازم است دولت در کنار الویتهای خود، هوشیاری بیشتری در رفع دغدغه جامعه بویژه نخبگان کشور با مورد توجه قرار دهد. یکی از مسائل روز، موضوع افغانستان و بهزعم مردم، کم توجهی دولت و دستگاه دیپلماسی کشور به تحولات سریع و سرنوشتساز همسایه ایران، یعنی افغانستان، است. اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه، این ذهنیت را بوجود آورد که انگار نه انگار که در دیوار به دیوار کشور، اتفاقاتی افتاده که میتواند روی امنیت کشور عزیزمان تاثیر مستقیم و اساسی از خود بجای بگذارد. اینکه آمریکائیها با استفاده از مهرههای خود در کشور همسایهمان دست به آغاز بازی جدیدی زده و در رسانهها و محافل دیپلماسی خود بگونه دیگری تبلیغ میکنند که گویی یک جریان ضدآمریکایی در افغانستان به قدرت رسیده و آنها (آمریکائیها) سعی دارند با مذاکره و دیپلماسی این فرقه دستساز خود را کنترل و متمدن کنند، خط فریبی است برای انحراف افکار عمومی کشورهای منطقه بویژه ایران. در این ارتباط، توجه به چند مسئله ضروری است: 1- طالبان، نخستین محصول مشترک آمریکا و سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی کشورهای غربی با عربستان است که نطفه آن از سال 1358 در مدارس دینی پاکستان و افغانستان منعقد شد تا با افکار افراطی ضد شیعی و آنهم با تمرکز بر بزرگترین قومیت افغانستان، یعنی پشتوها، بتواند در آینده بمنظور اجرای سیاستهای میان مدت و بلندمدت آمریکا در افغانستان و پاکستان، مورد استفاده قرار گیرند. 2- این فرقه در سال 1375 با خسته شدن مردم افغانستان از جنگ فرسایشی گروههای جهادی، که پس از اخراج شوروی از افغانستان، در بدست آوردن سهم بیشتر از قدرت به جان هم افتاده بودند، در یک حرکت سریع قدرت را در افغانستان بدست گرفت و تا 1380 آنچه که میتوانست بذر اسلام هراسی را با اعمال خشونتهای جنایتبار در جهان افشاند تا مانع گرایش مردم بویژه غربیها به اسلام شود. 3- در سال 1380 هجری شمسی (2001 میلادی) با روی کار آمدن جرج بوش پسر و تغییر استراتژی شیطان بزرگ برای حضور گستردهتر در منطقه حساس آسیا بهخصوص آسیای جنوب غربی، طرحی شیطانی از سوی صهیونیستهای آمریکائی به اجراء گذارده شد تا ساختمانهای دوقلوی آمریکا در یک عملیات پیچیده مورد اصابت هواپیما قرار گیرد و آمریکا به بهانه این عملیات تروریستی و نسبت دادن آن به القاعده و طالبان، عملیات هوایی تعرض به افغانستان و سپس عراق با بهانه واهی وجود سلاحهای کشتار جمعی مورد تعرض و اشغال خود قرار دهد و حکومت طالبان را سرنگون کرد و حکومت را به جریان لیبرالهای وابسته به خود سپرد. با روی کار آمدن حامد کرزی (سیاستمدار افغانستانی و رئیسجمهور پیشین کشور افغانستان که از زمان سرنگونی حکومت طالبان در سال 2001 به مدت حدود سیزده سال زمام امور این کشور را برعهده داشتهاست) و محمداشرف غنی احمدزی (سیاستمدار و اقتصاددان افغانستانی و رئیسجمهور پیشین افغانستان، که در انتخابات 20 سپتامبر 2014 و 28 سپتامبر 2019 به عنوان رئیسجمهور افغانستان انتخاب شد. او از 29 سپتامبر 2014 تا زمان فرار از افغانستان در روز 15 اوت 2021 چهاردهمین رئیسجمهور افغانستان بود)، آمریکا توسط این جریان وابسته به خود به مدت 20 سال با هزینه چند تریلیون دلار، که از جیب عربستان، امارات و...، به جیب زد، ارتشی افغانستان را سازماندهی کرد و با اعتبار 88 میلیارد دلار، آنهم از کیسه حامیان بازسازی افغانستان، این ارتش را به انواع سلاحها مجهز کرد. 4- با اتمام دوره این جریان و روشدن وابستگی آنها به آمریکا و تنفر عمومی از آمریکا، سیاست اشغالگر با روی کارآمدن دموکراتها، تغییر کرد و تصمیم پشت صحنه به استفاده مجدد از جریان طالبان، که طی بیست سال بصورت آرام و خزنده به سازماندهی مردمی خود در استانها و ایالتهای افغانستان پرداخته بود، تغییر ریل داد. اشرف غنی، آخرین رئیسجمهور افغانی دستنشانده آمریکا، میگوید که آمریکائیها مرا از تصمصم خود برای به قدرت رساندن مجدد طالبان مطلع کردند و من نیز موافقت کردم تا این فرقه را در افغانستان برای بار دیگر به قدرت برسانم، اما نمیدانم چرا آمریکاییها تصمیم گرفتند کار خود را از راه دیگر به سرانجام برسانند؟!. 5- طالبان دیروز و امروز تنها فرقی که کردهاند، تجربه و پختگی امروز نسبت به سالهای 1375 تا 1380 است. این بار این فرقه تجربه همه گروههای تکفیری را دارد و دنیایی از تسلیحات آمریکایی که دولتهای حامد کرزی و اشرف غنی برای این فرقه در افغانستان بجا گذاردند بگونهای که حتی تخصص لازم برای استفاده از این سلاحهای پیشرفته حتی موشکی را ندارند. این فرقه این بار آمده تا برای مدتها در افغانستان بماند و معادلات قدرت را به نفع غرب و آمریکا در این منطقه حساس تغییر دهد. طالبان با فلسفه مقابله با شیعه و اندیشه تشیع متولد شد و در دوره جدید بصورت جدی مترصد انجام ماموریت قدیمی خویش است. برای این دوره و به اقتضاء این شرائط، طالبان ناچار است ژست جدید همزیستی مسالمتآمیز به خود بگیرد تا به اتفاق خالقان و شرکای دیگر منطقه بتواند خود را تثبیت کند. بدین جهت، طالبان به عنوان یک جریان کاملا انحرافی و استثماری، دارای ماهیت مشخص با کارویژههای معین است و نباید به طالبان: خوب، بد و متوسط و معتدل اعتقاد داشت که در این صورت، بشدت دچار آسیب خواهیم شد. 6- طالبان، مدل اولیه شکلگیری گروههای تکفیری با اندیشه وهابیت و تنفر از همه مذاهب اسلامی بهخصوص شیعه و تشیع است. گذاردن فرق و اختلاف مبنایی طالبان با داعش و هر گروه تکفیری دیگر، خطای راهبردی است. منشاء و خاستگاه فکری همه گروههای تکفیری، وهابیت با سرم دلارهای نفتی عربستان و امارات است. نباید روی گروههایی از تکفیریها ریسک کرد. اختلاف این گروهها روی روشها و قدرتطلبیهایشان است و سرانجام آن بازیساز اصلی سر همهشان را روی یک آخور گرد میآورد و با این تیشه، ریشه خوشباوران را در میآورد. چند دستگی بین طالبان، عدهای را میفریبد که آنها هم معتدل و تندرو هستند. شاید افراد و رهبرانشان دارای خصلتهای فردی در اتخاذ روشهای تند و کند باشند، اما این جبههبندیها تا اندازهای توسط طراحان اصلی این فرقهسازی، اداره میشود و هم، راهی برای فریب دیگران است. آنچه که واضح و مبتنی بر تجربه است، یکسانی اهداف و آرمانهای شیطانی این فرقه و سایر گروههای تکفیری است که نباید مورد اعتماد قرار گیرند؛ چراکه آنها متولد شدند تا امنیت را به نیابت از رژیم اشغالگر قدس از کشورهای حامی مقاومت و در رأس آنها از ایران اسلامی بگیرند و بلایی مشابه عراق و سوریه را بر سر ایران بیاورند. 7- بازی جدیدی را که الکاظمی، نخستوزیر عراق پس از بازگشت از آمریکا و مذاکرات متعدد با سران آمریکا و از جمله با بایدن، برای دور هم آوردن سران برخی کشورهای منطقه و از جمله: ایران، سوریه، اردن، عربستان؛ افغانستان، ترکیه و...، آغاز کرده و دقیقا پس از دوپینگی را که طالبان انجام داد و قدرت را بصورت لرزان در کابل بدست آورد، درخور تأمل جدی است که دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرائط گذار از دولتی به دولت آقای رئیسی باید فوقالعاده روی طرح جدید منطقهای آمریکا با محوریت بظاهر عراق ولی در واقع عربستان و طالبان و با حمایت سایر کشورهای عضو، قرار است در منطقه حساس ما به مورد اجراء بگذارند، هوشیار باشند تا وارد دام جدیدی که توسط شیطان بزرگ و صهیونیستها پیش رویمان گذارده شده، بیافتند. بدون تردید، پشت همه این تحرکات، رژیم اشغالگر قدس قرار دارد که براساس اظهارات اخیر نخست وزیر جدید این رژیم جعلی، بسیار به گزینه جاری که توسط الکاظمی در دست اجراء است، دل بستهاند و ما نباید تحت تاثیر پروپگاندای رسانهای آنها قرار بگیریم که در حال تبلیغ برای نزدیکی قریبالوقوع ایران با عربستان برای آرامسازی منطقه هستند. نکته درخور تامل جدی و واقعیت انکارناپذیرف پیچیدگی فوقالعاده شدید طرحها و پروژههای سیاسی است که بشدت با امنیت پایدار منطقه ارتباط مستقیم دارد. در هر صورت، دولت و دستگاه دیپلماسی کشور، بهوش باشد.
محمدعلی شیخ؛ کارشناس مسائل سیاسی
انتهای پیام /