شنبه 20 بهمن 1403

رد صلاحیت‌ها وحدت ملی را مخدوش کرد

خبرگزاری ایرنا مشاهده در مرجع
رد صلاحیت‌ها وحدت ملی را مخدوش کرد

تهران - ایرنا - سعید شریعتی فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملی می‌گوید: متاسفانه 3‌هزار نفر از نخبگان و فعالان سیاسی که خود را در حد و اندازه نمایندگی مجلس دیدند و برای ثبت نام حاضر شدند، رد صلاحیت شده و عملا آرایش مجلس آینده را از قبل تعیین نمود. با این المان‌ها به هیچ‌عنوان نمی‌توان دنبال عزم و اراده‌ای برای قوام و دوام بخشیدن وحدت و انسجام بود.

در گزیده ای از گفت وگوی روزنامه آرمان ملی با سعید شریعتی فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملی می خوانیم: به جرأت می‌توان گفت که دی‌ماه 98 یکی از پرحادثه و پر اتفاق‌ترین ماه‌هایی است که در طول سالیان گذشته شاهد و ناظرش بودیم. ترور ناجوانمردانه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، تشییع‌میلیونی پیکر این شهید، جان باختن عده‌ای از تشییع‌کنندگان در کرمان، حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی‌ها در عراق و حادثه سرنگونی هواپیمای اوکراینی به‌دلیل خطای محاسباتی انسانی همه مسائلی بود که از میانه‌های دی‌ماه تا کنون بر سر جامعه ایرانی آمده است. این در حالی است که مردم همواره و در هر موضوعی وحدت و انسجام را در دستور کار قرار دادند. چه در مراسم تشییع پیکر سردار سلیمانی و چه در مساله همدردی با خانواده جانباختگان و تشییع پیکر آنها در اقصی نقاط کشور؛ اما شاید برگزاری انتخاباتی رقابتی و پرشور می‌توانست مقداری از این تلخی‌ها بزداید که از قضا رد صلاحیت‌های گسترده شورای نگهبان از طیف سیاسی اصلاح‌طلب، مستقلین و یک سوم نمایندگان مجلس این امید را نیز تا حدی از بین برد تا به قرائت بسیاری از فعالان سیاسی، شاهد انتخاباتی رقابتی نباشیم. با این حال هنوز هستند کسانی که معتقدند شورای نگهبان با تجدید نظر در رویکردهای خود در رد صلاحیت‌ها و بازگرداندن رد صلاحیت شدگان می‌تواند فضای انتخابات و رقابت را در جامعه ایجاد کند. هر چند نباید این مساله را نیز از یاد برد که برای حضور مردم در انتخابات باید به اقناع افکار عمومی پرداخت. برای بررسی شرایط جامعه، لزوم وحدت و انسجام ملی، عملکرد شورای نگهبان در رد صلاحیت‌ها، رویکرد اصلاح‌طلبان در انتخابات و آنچه در سپهر سیاست کشور می‌گذرد «آرمان ملی» با سعید شریعتی فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت به گفت‌وگو پرداخته است که می‌خوانید.

اتفاقات اخیر در جامعه به‌خصوص ترور ناجوانمردانه شهید سردار سلیمانی باعث ایجاد نوعی وحدت و انسجام میان تمام جریانات و گروه‌های جامعه شد؛ اساسا باید چه رویکردهایی اتخاذ شود که این وحدت تداوم یابد؟

وحدت مساله‌ای نیست که یک شبه از هم گسیخته باشد و با یک یا دو اتفاق آن را تمام شده فرض کنید. به هر حال این کشور هشتادمیلیونی با گرایش‌های مختلف، متکثر و متنوع در سالیان دور با وحدت، انسجام و تشکیل یک ملت بزرگ سر پا بوده و پس از این نیز شرط بقای این ملت وجود این وحدت و انسجام است. اگر خدای ناکرده این وحدت و انسجام به هر دلیلی آسیب ببیند چندپارگی و ازهم‌گسیختگی ملت ایران مثل نمونه‌های دیگری که در سال‌های دور و نزدیک در سطح منطقه و جهان شاهد بودیم امر ناممکن و نامحتملی نیست. ما تجاربی از چند پاره شدن ملت‌ها در تاریخ و دوران معاصر از اتحاد جماهیر شوروی گرفته تا کشورهای حوزه بالکان وکشورهایی که در بهار عربی در شمال آفریقا و خاورمیانه با آن مواجه بودیم با خشن‌ترین و مصیبت بارترین شکل و صورتی پیش رو داریم. لذا مساله وحدت و انسجام مساله‌ای است که ضرورت حفظ و بقای ملت ایران است.

ما به‌عنوان اصلاح‌طلبان حداقل ده سال است بر این معنا تکیه جدی می‌کنیم که رفتارها در برابر جامعه باید وحدت آفرین باشد نه انشقاق آفرین، تکیه بر رفتار فرقه‌ای ایدئولوژیک، تبدیل مردم به خودی و غیرخودی، شهروند درجه یک و درجه 2 و تسلط بخشیدن به یک اقلیت و... بارها اعلام کردیم که نیاز امروز کشور ما آشتی ملی و گفت‌وگوی ملی است. گفت‌وگوی ملی که منجر به آشتی ملی شود. آشتی ملی همان وحدت و انسجام ملت است که ضرورت دیروز، امروز و فردای ما است. من فکر می‌کنم در 2 سال گذشته از دی‌ماه 96 تا آبان‌ماه 98 شرایط و اتفاقاتی در کشور رخ داد که حتی همان‌ها که خود را به نشنیدن، خوابیدن و چشم پوشیدن بر این خطر زده بودند به این نتیجه رسیدند که به هر حال جامعه نیازمند نوعی آرامش، طمانینه و آشتی است. از این جهت در حوادثی که در چند هفته اخیر اتفاق افتاد ما نمادهایی از ظرفیت‌های این جامعه برای رفتن به سمت وحدت یا انشقاق را مشاهده کردیم. من برخلاف مضمون سوال شما معتقد نیستم که وحدتی که زیر پیکر سردار شهید سلیمانی به لحاظ احترام یک ملت به سرباز فداکار خودش به‌طور نمادین شکل گرفت و در واقع محوریت یافتن ایران در برابر ضد ایران در مراسم تشییع و بزرگداشت سردار سلیمانی، اتفاقی نمادین بود که حتی آنهایی که خود را به خواب غفلت زده بودند بیدار کند که چقدر این وحدت و انسجام ضروری است و چقدر این ملت آماده‌اند که این وحدت و انسجام را بدون هیچ‌چشمداشت و دریافتی از این ماجرا به نمایش بگذارند. تا حدی که یکی از مهم‌ترین جملاتی که مقام معظم رهبری پس از آن تشییع پیکر فرمودند این بود که این وحدت باید حفظ شود.

اصلاح‌طلبان معتقد بودند که می‌توان با ارائه برنامه‌های مدون و آینده‌ای روشن اعتماد عمومی مردم را برای حضور در انتخابات افزایش داد؛ رویکرد اخیر شورای نگهبان چه میزان اصلاح‌طلبان را از جهت حضور خود و دعوت مردم به انتخابات در مضیقه قرار داده است؟

اصلاح‌طلبان بر اساس رسالت سیاسی خود اعلام کردند که اصل ما شرکت در انتخابات است. انتخابات بهار سیاست در کشور است و یک نیروی سیاسی نمی‌تواند در این بهار سیاسی غیبت داشته باشد. به هر حال ما اعلام کرده بودیم هر جا که معنا و مفهوم انتخابات شکل بگیرد در آن شرکت خواهیم کرد حتی اگر بازنده آن حوزه یا کرسی باشیم. یک نیروی سیاسی نباید از باختن در برابر رای مردم پرهیز داشته باشد و فرار کند. ما می‌دانیم که جامعه نسبت به همه جریانات سیاسی از جمله اصلاح‌طلبان انتقاداتی دارد و در حوزه‌های مختلف ممکن است اصلاح‌طلبان و نمایندگان منتسب به آنها براساس عملکردی که در قبل داشتند رای هم ندهند، اما این مساله بدین معنی نیست که اگر بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم و از رقابت که اصل و پایه انتخابات است فرار کنیم.

ما اعلام کردیم که هر جا معنا و مفهوم انتخابات شکل بگیرد ما فعالانه شرکت می‌کنیم، اما نتایجی که تا اینجا از عملکرد هیات‌های نظارت شورای نگهبان مشخص شده به‌گونه‌ای است که رئیس‌جمهور به‌عنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی، مجری انتخابات و کسی که از شکل و شیوه اجرا و نظارت در انتخابات آگاه است اعلام می‌کند که انتخابات بی‌معنا شده است. انتخاباتی که در آن مغازه‌ای درست کنیم و از یک جنسی 2‌هزار نمونه قرار دهیم و بگوییم که مردم شما مجازید که از این 2‌هزار تا انتخاب کنید این دیگر انتخابات نیست. وقتی آقای روحانی به‌عنوان مجری قانون اساسی می‌گوید که این نوع انتخابات معنا ندارد، طبیعی است که عملا نقشه و اطلس انتخابات با مهره چینی از پیش تعیین شده است. از این رو انتخابات با این شکل و شیوه نمی‌تواند موجب وحدت و انسجام ملی بوده و معنایی برای مشارکت داشته باشد. ما هنوز هم امیدواریم که تا زمان باقی است شورای نگهبان تجدید نظر کند و با برگرداندن کاندیداهای رد صلاحیت شده و اصلاح نظر هیات‌های نظارت، زمینه برگزاری انتخاباتی رقابتی را فراهم آورند.

سخنگوی شورای نگهبان اخیرا گفته 90 نفر از نمایندگان به‌دلیل مسائل مالی رد صلاحیت شدند؛ اساسا این نحوه رویکرد هیات‌های نظارت نسبت به نمایندگانی که توسط همین شورای نگهبان تایید شده‌اند، قابل قبول است؟

آقای کدخدایی به‌عنوان سخنگوی شورای نگهبان ادعایی کرده که به‌نظر من نظام قضائی باید در این زمینه ورود کند. آقای کدخدایی گفته 90 نفر از نمایندگان فعلی به‌دلیل مسائل مالی رد صلاحیت شدند. پرسش این است؛ اولا دستگاه قضا کجا بوده که این 90 نفر فساد مالی انجام دادند و دستگاه قضائی ورود نکرده و کسی را محاکمه نکرده و تشکیل پرونده نداده است؟ این عدد کمی نیست که یک سوم نمایندگان مجلس فساد مالی کردند و هیچ‌کس خبر نداشته و اکنون پس از 4 سال این مسائل آشکار شده است. خاطرمان است که در برخی از پرونده‌های فساد مالی مثل بحث خودروسازان 2 نماینده مجلس چند شبی بازداشت بودند، آزاد شدند و گفتند که توضیحاتی ارائه دادند. اما هیچ نشنیده‌ایم که در جریان پرهیاهو و پرسروصدای مقابله بافساد اقتصادی و مالی مسئولان که دادگاه‌های علنی برگزار می‌کردند اسمی از نمایندگان مجلس آمده باشد.

اگر بدون برگزاری دادگاه و رسیدگی به مسائل مالی چنین سخنی گفته شود، تهمت آشکار به منتخبان مردم خواهد بود؛ به این دلیل ساده که اگر اینها دچار فساد شده بودند، باید پیش از این به فسادشان در دستگاه قضائی رسیدگی می‌شد، اما اگر دادگاهی برگزار نشده، اگر به ابهامات فرضی رسیدگی نشده باشد، هیات‌های بررسی‌کننده چگونه در فرصتی کوتاه توانسته‌اند موارد فساد را کشف و براساس آن حکم صادر کنند و آنها را از امکان نامزدی در انتخابات محروم کنند؟ به‌نظرم اینها مسائلی است که باید پاسخ داده شود. اضافه بر این بسیاری از افرادی که در همین مجلس نماینده‌اند به دلایل دیگر رد صلاحیت شدند. آقای مطهری التزامش به جمهوری اسلامی احراز نشده است! چطور می‌شود آقای علی مطهری را که رئیس بنیاد و موسسه شهید مرتضی مطهری به‌عنوان تئوریسین اصلی نظام جمهوری اسلامی است و آثار و مکتوبات پدرش را در کشور نشر می‌دهد و سابقه‌اش در چند دوره‌ای که نماینده بوده، جز دفاع از اصل و اساس جمهوری اسلامی چیز دیگری نبوده، بر اساس مخالفت با جمهوری اسلامی رد صلاحیت می‌کنند؟

نمایندگان فعلی مجلس تا خردادماه سال آینده در مجلس حضور خواهند داشت؛ رد صلاحیت یک سوم نمایندگان نوعی ایجاد تناقض به حساب نمی‌آید که اگر صلاحیت ندارند چرا همچنان نماینده هستند؟

به هر حال این نمایندگان 6 ماه دیگر نماینده‌اند و 150 نفری که فساد مالی، اخلاقی و به قول برخی سیاسی دارند از هم‌اکنون 6 ماه دیگر بر مقدرات کشور حاکم‌اند و می‌توانند هر قانونی تصویب کنند و هر اتفاقی را رقم بزنند. سوال اینجا است که وقتی 4 سال پیش صلاحیت این افراد را تایید کردند چگونه در این 4سال که نماینده بودند و تحت نظر همه دستگاه‌های ناظر رسمی و غیررسمی، رسانه‌ها و مطبوعات قرار داشتند نتوانستند به فساد این افراد پی ببرند؟

چند سال پیش آقای مطهری گفت که در دفتر کار من شنود کار گذاشتند، چگونه در این سطح از مراقبت نمایندگان توانستند چنین فسادهایی را انجام دهند که کسانی که مورد تایید همین شورای نگهبان بودند تبدیل به مفسدین مالی و اقتصادی شوند؟ این ملت باید به چه کسی اعتماد کند؟ در حال حاضر شورای نگهبان عده‌ای را تایید کرده، اما چه تضمینی وجود دارد که از بین اینها تعدادی مفاسد مالی و سیاسی پیدا نشود؟ با این رفتارها به هیچ‌وجه انسجام، اتحاد و وحدتی که مسئولان انتظار دارند شکل نخواهد گرفت.

با توجه به شرایط اقتصادی، معیشتی و اجتماعی حال حاضر جامعه و بی‌اعتمادی که به‌وجود آمده اگر حتی شورای نگهبان رد شده را احراز صلاحیت کند بازهم امکان حضور مردم در انتخابات وجود خواهد داشت؟

انتخابات 2رکن دارد رقابت و مشارکت. نیروهای سیاسی موظفند اگر رقابت در انتخابات سالم و رقابتی برگزار شود فارغ از حضور یا عدم حضور مردم در انتخابات شرکت کنند. نمی‌شود گفت که چون هوا سرد است و تماشاچیان به دیدن بازی در استادیوم نمی‌آیند بازی هم برگزار نشود. خیر؛ فوتبال در شرایطی که رقابت سالم باشد باید برگزار شود حال طرفداران اگر دوست داشتند می‌آیند و اگر نخواستند نمی‌آیند. اما اگر رقابت نباشد، در باب مشارکت چون و چرای بسیار وجود خواهد داشت. اگر انتخابات رقابتی باشد شرکت می‌کنیم و مردم اگر دوست داشتند به ما رای می‌دهند و اگر نخواستند کسی نمی‌تواند بر آنها جبر کند. با این حال اگر این رقابت شکل بگیرد فضای انتخابات گرم‌تر خواهد شد.

*س_برچسب‌ها_س*