جمعه 9 آذر 1403

رشد اقتصادی بدون تعامل؟

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
رشد اقتصادی بدون تعامل؟

سعید جلیلی زمانی در یک سخنرانی ادعا کرد کشورمان بدون تلاش برای حل مشکلاتش با جهان خارج می‌تواند صادرات خود را به 200 میلیارد دلار برساند، او هم کاری با این واقعیت نداشت و ندارد که وقتی نمی‌توانید فلان کشور منطقه را وادار کنید که پول برق صادراتی را بدهد، افزایش صادرات چگونه ممکن خواهد بود و حتی اگر تحقق بیابد، درآمد ناشی از آن چگونه به داخل کشور منتقل خواهد شد.

ناصر ذاکری - پژوهشگر در شرق نوشت: پنجشنبه، رئیس‌جمهوری، در پنجاه‌ونهمین مجمع عمومی بانک مرکزی مطالب قابل‌تأملی در باب ضرورت اصلاح روابط خارجی بیان کرد. او گفت: نمی‌توانیم کشورمان را از بقیه دنیا جدا کنیم و بی‌اعتنا به جهان به فکر حل مشکلات اقتصاد کشور باشیم. او همچنین با طعنه‌ای ظریف به مخالفانش گفت: اگر اقتصاددانی بلد است در شرایطی که تمام روابط خارجی کشور خراب باشد، سیاستی به‌کار بگیرد که هیچ لطمه‌ای به اقتصاد کشور وارد نشود، آن شیوه سیاست‌گذاری را به دولت هم بیاموزد.

سال‌هاست بحث و مجادله‌ای جدی درباره ضرورت داشتن یا نداشتن تعامل با دنیای خارج برای رسیدن به رونق اقتصادی بین دو گروه در جریان است؛ گروه اول معتقدند برای ایجاد رونق و شکوفایی در اقتصاد کشور و رسیدن به بالاترین نرخ رشد اقتصادی باید ابتدا روابطمان با جهان خارج را بهبود ببخشیم و از تشدید تنش‌ها بپرهیزیم، اما گروه دوم باوری به ضرورت این تعامل ندارند. آنان گاه می‌گویند رونق اقتصادی فقط در گرو مدیریت «بهتر» اقتصاد داخل است و ربطی به خارج ندارد، گاه با پذیرش ضمنی اثر منفی تنش‌ها بر اقتصاد داخل، ادعا می‌کنند هزینه ناشی از این اثر منفی به‌حدی کوچک و کم‌اهمیت است که برای اهداف والای سیاسی و فرهنگی می‌توان آن را تحمل کرد و نادیده انگاشت. البته گاهی هم ادعا می‌کنند اساسا رشد اقتصادی و رسیدن به رونق در گرو کاهش ارتباط با اقتصاد جهانی است.

گروه اول برای اثبات ادعای خود به تجربه کشور‌های در حال توسعه استناد می‌کنند و اینکه هیچ کشوری بدون تلاش برای ایجاد و گسترش تعامل مثبت با جهان به رشد اقتصادی باثبات دست نیافته است. رشد اقتصادی خیره‌کننده کشور‌هایی نظیر ویتنام، تایلند، مالزی، سنگاپور و حتی چین در گروه همین تعامل مثبت بوده است. در همین چند روز گذشته چین به‌عنوان قدرت دوم اقتصادی جهان برای خاتمه‌دادن به جنگ تجاری با آمریکا پذیرفت که در مسیر کاهش مازاد تجاری خود با این کشور گام بردارد و برای خرید 200 میلیارد دلاری از این کشور در سال‌های آتی برنامه‌ریزی کند. به‌دنبال این توافق مهم، ترامپ با خوشحالی به کشاورزان آمریکایی توصیه کرد که تراکتور‌های بزرگ‌تر بخرند و تولیدشان را با امیدواری به رونق آینده افزایش بدهند. همچنین سخنان چندماه پیش آقای مهاتیر محمد، نخست‌وزیر مالزی، درباره «سخت‌گرفتن بر ایرانی‌ها» باوجود میل باطنی نیز دقیقا اشاره بر این نکته دارد که این کشور تداوم رشد اقتصادی خود را در گرو فاصله‌گرفتن از تشنجات می‌داند، حتی اگر ناگزیر از انجام یک عمل غیراخلاقی شود.

اما گروه دوم کاری به شواهد و تجربیات عالم واقع ندارند. آنان بر این باورند (یا فقط ادعا می‌کنند) که برخلاف تجربه تمام کشور‌های موفق دنیا و برخلاف نظر تمام اقتصاددانان و سیاست‌مداران کارآزموده جهان، می‌توان بدون تلاش در مسیر رفع تنش و بحران در عرصه سیاست خارجی، اقتصاد کشور را وارد مرحله رونق کرد. محمود احمدی‌نژاد قطع‌نامه‌های ظالمانه شورای امنیت علیه ملت ایران را کاغذپاره‌های بی‌خاصیت می‌نامید و کاری به این واقعیت نداشت که همین کاغذپاره‌ها عرصه را بر ملت ایران تنگ کرده‌اند و مانع گسترش تجارت خارجی و رونق اقتصاد ملی هستند.

سعید جلیلی زمانی در یک سخنرانی ادعا کرد کشورمان بدون تلاش برای حل مشکلاتش با جهان خارج می‌تواند صادرات خود را به 200 میلیارد دلار برساند، او هم کاری با این واقعیت نداشت و ندارد که وقتی نمی‌توانید فلان کشور منطقه را وادار کنید که پول برق صادراتی را بدهد، افزایش صادرات چگونه ممکن خواهد بود و حتی اگر تحقق بیابد، درآمد ناشی از آن چگونه به داخل کشور منتقل خواهد شد.

همچنین مصطفی میرسلیم در مناظره‌های انتخاباتی خرداد 96 ادعا می‌کرد دولت به جای تلاش برای بهره‌برداری بیشتر از میدان‌های نفتی مشترک، باید با همسایگان وارد مذاکره شود و آن‌ها را ترغیب کند که به بهره‌برداری صیانتی روی بیاورند تا ثروت مشترک دو کشور تاراج نشود. او هم البته پاسخی به این پرسش نداشت که چه تضمینی برای پذیرش این‌گونه پیشنهاد‌ها از طرف همسایگان وجود دارد؟. این بود که اسحاق جهانگیری نامزد انتخابات آن سال در همان مناظره، تصمیم ملت ایران در انتخابات خرداد 96 را نه انتخاب بین دو راه متفاوت، بلکه «انتخاب بین راه و بیراهه» نام نهاد.

سعید جلیلی همچنین با اشاره به پالایشگاه ستاره خلیج‌فارس می‌گوید که باید به جای یک پالایشگاه، 10 پالایشگاه بسازیم و به جای صادرات نفت خام تمام نفت صادراتی منطقه خلیج‌فارس را بخریم. اما او هرگز به این پرسش پاسخ نمی‌دهد که با فرض موفقیت در میدان خرید کل نفت منطقه و تبدیل آن به مواد پتروشیمی با ارزش افزوده بالا، چه تضمینی وجود دارد که بدون حل مشکلات سیاسی خودمان، موفق به فروش این محصول در بازار جهانی شویم و تازه درآمد ارزی ناشی از آن را به کشور منتقل کنیم؟

او همچنین در سخنرانی دیگری از نعمت‌ها و ثروت عظیم ایران سخن می‌گوید که کشورمان در جنوب و شمالش دریا دارد، اما هرگز به این حقیقت توجه نمی‌کند که چندی پیش کشتی ایرانی به دلیل عدم موفقیت در خرید سوخت در یکی از بنادر برزیل گیر افتاده بود و کم مانده بود ناچار از اعزام یک کشتی با محموله سوخت برای بازگرداندن آن شویم. طبعا در چنین شرایطی حتی اگر به‌جای دو طرف، هر چهار طرف کشورمان دریا داشته باشیم، باز ناگزیر خواهیم بود از پرچم دیگر کشور‌ها برای کشتی‌هایمان استفاده کنیم.

رئیس‌جمهوری بر نکته درستی پا می‌فشارد؛ ایجاد رونق در اقتصاد داخلی در گرو حل مشکلات با جهان خارج و دور‌شدن از تنش‌ها و تشنجات در عرصه سیاست خارجی است. این سخن نه به‌معنی «وا‌دادن» است و نه می‌توان از آن تمایل به وابستگی و از‌دست‌دادن استقلال کشور یا نداشتن حمایت ملی را برداشت کرد. مخالفان دولت اگر واقعا باور دارند که بدون تعامل مثبت با جهان می‌توان مشکلات اقتصاد داخل را حل کرد، بهتر است تا زمان انتخابات ریاست‌جمهوری آتی و با امید تکیه‌زدن بر کرسی ریاست صبر نکنند و با آموختن شیوه‌های بدیع کشورداری به دولت فعلی، وظیفه ملی خود را انجام بدهند، تا دولت بتواند درعین تشدید تنش با جهان خارج، به اقتصاد ملی هم رونق ببخشد؛ همان کاری که رئیس‌جمهور اعلام کرد نه‌تن‌ها دولتش چنین کاری را بلد نیست، بلکه هیچ اقتصاددانی هم چنین دانش غریبی در اختیار ندارد!