روایتی از خاطرات رنگارنگ انقلاب در مدارس
این روزها فرصت مغتنمی است تا از خاطرات نوستالژیک مدرسه در ایام الله دهه فجر انقلاب اسلامی بگوییم، باید از لحظههای شادی نوشت که در ذهن فرزندان این مرز و بوم به یادگار مانده است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از خاورستان، سالروز پیروزی انقلاب اسلامی برای کسانی که آن روزها را از نزدیک دیده و با تمام وجود لمس کرده اند ولو در آن زمان در سنین نوجوانی یا کودکی بوده باشند مالامال از خاطره هاست. همان ایامی که شیرین ترین خاطرات دانش آموزان دهه شصت و زیباترین خاطره های کودکی و نوجوانی، سن شور و نشاط و هیجان را برای ما رقم زد.
برپایی جشنهای انقلاب در مدارس شور و نشاط وصفناپذیری داشت، یادش به خیر... اون موقعا که دبستانی و راهنمایی بودیم، دهه فجر که می رسید چقدر خوشحال میشدیم. آوای سرودهای انقلابی، برگزاری مسابقات فرهنگی، هنری و ورزشی، درست کردن کاغذ دیواری و رقابت برسر آذین بندی کلاس ها و مدرسه بر شدت این هیجان ها می افزود.
کلاسهای رنگی
یکی از دانش آموزان دهه شصتی که حالا مادری خانهدار است، می گوید: آن سالها انگار بیشتر از هر کسی ما دانشآموزها منتظر رسیدن بهمن ماه بودیم. فرقی نداشت ساکن کدام شهر یا روستا باشیم؛ دهه فجر برای همه ما پر بود از خاطرات رنگارنگ. هیچ کدام از ما، روزهای انقلاب را به چشم ندیده بودیم و چندان در جریان اتفاقهای سیاسی بهمن 1357 نبودیم، اما بس که از همان دو کانال تلویزیونهای سیاه و سفید صحنههای انقلاب را دیده و سرودهای انقلابی را شنیده بودیم که چشم و گوشمان با انقلاب آشنا بود و برای حال خوشی که با آغاز دهه فجر انتظارمان را میکشید سر و دست میشکستیم.
وی که در دبستان سمیه در شهر بیرجند تحصیل می کرده است، ادامه می دهد: آن سالها بهمن که از راه میرسید بیشتر از هر زمان دیگری آزادی عمل پیدا میکردیم. اجازه داشتیم هر کاری که به برگزاری باشکوهتر برنامههای دهه فجر کمک میکرد انجام دهیم. گذشته از این در آن سالها امکانات زیادی نبود، اطلاعات چندانی از دنیای اطرافمان نداشتیم و سادگی اصل اساسی زندگیها بود، برای همین بشدت از تغییر و تنوع استقبال میکردیم.
در دهه شصت، جشن های دهه فجر در بیرجند نه فقط در مدرسه ها بلکه همه جا بود، تو کوچه و خیابون، تو مسجد، تو مغازه ها و حتی توی خونه ها. یادمه من و دوستام این ایام ریسه های مثلثی با پرچم ایران و تصویر امام توی کلاسای مدرسمون می بستیم. بادکنک های رنگارنگ باد می کردیم و با نخ آویزون می کردیم.
«بوی گل سوسن و یاسمن آید / عطر بهاران کنون از وطن آید»
یکی دیگر از دانشآموزان سالهای ابتدای پیروزی انقلاب هم این طور می گوید: زنگهای تفریح از هرجای مدرسه صدای موسیقی و سرودهای انقلابی بهگوش میرسید. یکی از سرودهای انقلابی که من خیلی به اون علاقه داشتم سرود «بوی گل سوسن و یاسمن آید / عطر بهاران کنون از وطن آید / رهبر محبوب خلق از سفر آمد / دیو چو بیرون رود فرشته در آید...» بود. واقعا یادش بخیر. دهه فجر توی همه مدرسه های گروه های سرود داشتند که بیشتر هم همون سرودهای انقلابی رو که از صدا و سیما پخش می شد همخونی می کردند. سرودهای «بهمن خونین جاویدان»، «به لاله در خون خفته»، «بهاران خجسته باد»، «بانگ آزادی»، «ایران ایران ایران رگبار مسلسلها، «الله الله» و...
وی بیان می کند: امروز با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی، همچنان این سرودهای انقلابی هستند که بیش از هر چیزی یاد انقلاب را زنده نگه میدارند و مخاطبان را متوجه انقلاب میکنند. تاثیری که این سرودها در مدارس به روی دانشآموزان میگذارند، شگرف و انکار ناپذیری است. خیلی از دانشآموزان اولین تصاویری که از انقلاب در ذهنشان پدید میآید از همین سرودهای انقلابی است و با همین سرودهاست که یاد میگیرند چطور امام راحل را دوست داشته باشند.
او ادامه می دهد: «شرشره» آن روزها مد بود. دستاندرکاران مدرسه به هر کدام از کلاسها، از آن کاغذهای رنگی و ادوات زرقی برقی میدادند تا کلاسها تزئین شود. حتی بچههای کلاس برای بر پا کردن بهتر جشن و تزئینات بیشتر کلاس، پولهای توجیبیشان را روی هم میگذاشتند تا در بر پا کردن جشن، سری میان سرها داشته باشند.
طراحی روزنامه دیواری خواندنی
و اما یکی دیگر از برنامههای ثابت دهه فجر در مدارس، تهیه روزنامه دیواری بود. از هر کلاس یک یا دو نفره و یا گروهی دور هم جمع میشدند و با ذوق و سلیقه خود اخبار و مطالب مختلف رو روی مقوایی بزرگ طراحی میکردند. لطیفه، شعر، داستان کوتاه، مطالب کوتاه علمی، سخنان بزرگان، احادیث و روایات و بریده های عکس های جالب از روزنامه ها و مجلات و عکس امام و شهدا معمولا جزء جدائی ناپذیر بیشتر این روزنامه دیواری ها بود.
یکی دیگر از دانش آموزان آن روزها با اشاره به این که یک هفته مانده به ایام الله دهه فجر برنامه ریزی های زیادی برای برگزاری باشکوه جشن های دهه فجر بین دانش آموزان انجام می شد، می گوید: دهه فجر برای ما مساوی با شادمانی بود. توی هر کلاس دانشآموزها به گروههای چندنفره تقسیم میشدیم و رقابت عجیبی بر سر روزنامهدیواری درمیگرفت.
وی در ادامه توضیح می دهد که برای تهیه روزنامه دیواری یکی چیستان طرح میکرد، آن یکی برای جدول سؤالهای سخت انتخاب میکرد و یکی مسئول لطیفه بود و کسی هم که خط زیباتری از بقیه داشت مسئولیت نوشتن مطالب روزنامه دیواری با او بود. خیلی وقتها بعد از مدرسه در خانه یکی از بچهها جمع میشدیم و کارهای نهایی روزنامهدیواری را انجام میدادیم. آخرسر هم نوبت به تزئین روزنامهدیواری میرسید و تمیزکاریهای نهایی. از آنجاکه کاغذ دفترهایمان کاهی بود و به مقواهای روغنی عادت نداشتیم، اول مطالب را با مداد مینوشتیم و بعد با خودکار، پررنگشان میکردیم. برای همین گاهی جوهر پخش میشد یا رد مداد باقی میماند که در مراحل پایانی باید آنها را تمیز میکردیم.
او که دانش آموز در مدرسه شهید قرنی در بیرجند بوده است، می افزاید: تیتر «امام آمد» را وسط مقوا مینوشتیم و بریده روزنامه یا حتی بریده عکس امام را از کتاب درسیمان کش میرفتیم و میچسباندیم وسط روزنامه دیواری. بعد با نوار چسبهای رنگی برای روزنامه دیواریمان حاشیه درست میکردیم و آخر سر هم با گواش و مسواک میافتادیم به جان مقوا و مثلاً پرتوافشانیاش میکردیم. خلاصه هرکسی هر کاری از دستش بر میآمد انجام میداد تا روزنامه دیواریمان برگزیده شود.
شادمانی دهه فجر در شبکه شاد
آن سالهای پرخاطره با همه سادگی اش گذشت و رسید به این سالها. نمی دانم بچه های امروز با شنیدن عنوان «دهه فجر» چه تصاویر و تصوراتی به ذهنشان می آید. حتی این را هم نمی دانم که بچه ها از انقلاب و امام چه می دانند و چه ها نمی دانند!؟
اگر چه امسال در چهل و سومین بهار انقلاب دانشآموزان خراسان جنوبی پشت میز نیستند و کرونا نگذاشته است جشن انقلاب را در مدارس برپا کنند اما مطمئناً شادمانی دهه فجر را هر چند کمرنگتر اما از طریق مجازی و شبکه شاد تجربه می کنند.
انتهای پیام /