روایت جمع ارزشمند «روایت پیشرفت»
اختتامیه دومین جایزه کتاب روایت پیشرفت با معرفی آثار برگزیده اش به ایستگاه آخر رسید. ولی این جایزه همان قدر که موضوعش متفاوت است، یک اختتامیه غیرمرسوم و متفاوت داشت.
اختتامیه دومین جایزه کتاب روایت پیشرفت با معرفی آثار برگزیده اش به ایستگاه آخر رسید. ولی این جایزه همان قدر که موضوعش متفاوت است، یک اختتامیه غیرمرسوم و متفاوت داشت.
به گزارش خبرنگار مهر، اختتامیه دومین جایزه کتاب روایت پیشرفت با معرفی آثار برگزیده اش به ایستگاه آخر رسید. ولی این جایزه همان قدر که موضوعش متفاوت است، یک اختتامیه غیرمرسوم و متفاوت داشت. لااقل من انتظار داشتم به یک سالن شیک و مرتبط در یک ارگان رسمی یا فرهنگی دعوت بشوم و پس از سخنرانیهای چند مسئول کشوری و فرهنگی در باب ضرورت و اهمیت روایت کردن دستاوردهای چهل ساله به مقابله با جنگ ترکیبی دشمن، با صف اهداکننده گان جوایز از چند نویسنده تقدیر شود. ولی وارد شدن به یک فضای صمیمی با میز و صندلیهای جورواجور همه تصورات و انتظاراتم را بهم ریخت.
آقای مجری؛ آقای نویسنده
مجری برنامه میلاد حبیبی بود. کتاب «آرزوهای دست ساز» ش را - که روایت نوآوری و ساخت دوربینهای کنترل سرعت است - خوانده بودم، و حالا به عنوان مجری اختتامیه دومین جایزه کتاب روایت پیشرفت تعجب و احساس متفاوت بودن را بیشتر کرد. این برنامه که انگار قرار بود یک هم اندیشی باشد با بیان تفاوت این جایزه با جایزههای ادبی از زبان مجری شروع شد: «آنچه در جایزه کتاب روایت پیشرفت مدنظر قرار گرفته است یک زمینه سازی فکری و نظری در حوزه روایت پیشرفت است.»
لابد بعد از این مقدمه نوبت دبیر جایزه است که گزارشی از فعالیت خودشان ارائه کند. ولی انگار قطار تفاوت و تمایز قصد ایستادن ندارد. مجری میگوید: «دبیر جایزه آبله مرغان گرفته است و در جلسه حضور ندارد!» مگر میشود؟! وقتی میشود اختتامیه جایزه به جای سالن همایش در یک جای دنجی مثل اینجا برگزار شود، دبیر جایزه هم که عاقله مردی است میتواند آبله مرغان بگیرد!
خانم دکتر ابوالحسنی به جای دبیر جایزه از نحوه شکل گیری جایزه و اهدافش میگوید، احساس میکنم در یک برنامه مردمی و خودجوش نشسته ام! چند نفر آدم تحصیل کرده دغدغه مند که دل شأن برای مملکت و مردم شأن می تپد دور هم جمع شده اند تا یک نقطه مغفول را از غربت درآورند.
روایت پیشرفت و «امیدِ صادق»
نحوه ورود ما به موضوع روایت پیشرفت به عنوان یک ظرفیت تمدنی مغفول مانده بود. در سال 96 مجموعههای اندک در این زمینه، اغلب در حوزه علم و فناوری و بیشتر با حمایت ستادنانو فعالیت میکردند. این دغدغه همزمان شد با مطرح شدن الگوی ایرانی - اسلامی پیشرفت و ما احساس کردیم «روایت پیشرفت» یک ظرفیت فوق العاده تری دارد. ما احساس کردیم روایت پیشرفت میتواند به عنوان یک «امید صادق» در مسیر حرکت به تمدن اسلامی، ابزاری برای افزایش باور به پیشرفت و اعتماد به نفس ملی باشد. علاوه بر اینکه ابزاری برای شناخت الگوهای بومی موفق خودمان در لایههای حکمرانی و هم در لایه نخبگانی و دانشگاهی است. با این ملاحظه که ما مطالعه شکستها را قسمتی از روایت پیشرفت میدانیم.
در خلال این بحثها جایزه کتاب به عنوان ابزاری برای رصد و ارزیابی، جهت دهی و ارتقا سطح آثار و همچنین ایجاد بستر ارتباط گیری با مجموعههای مختلف برای تکثر و حمایت از آثار مطرح شد. در کنار این اهداف تکمیل زنجیره ارزش فرهنگی و آموزشی هم مدنظر داشتیم. کتاب هم به عنوان یک قالب پایهای برای دیگر محصولات انتخاب شد. کتاب خوب میتواند مناسب آموزش یا بهانه ساخت فیلم و... شود.
چه چیز «روایت پیشرفت» است؟
ما با هدف بالندگی روایت پیشرفت دو معیار مهم قرار دادیم که بین گزارشهای سازمانی و روایت پیشرفت تمایز ایجاد کنیم. این معیار هم در انتخاب مصادیق و هم در نحوه روایت باید در نظر گرفته شود. روایت باید برگرفته از نگاه نظری بومی انقلاب اسلامی باشد و این نوع نگاه در مشاهده و پرداختن به جزئیات تعیین کننده میشود. این نگاه است که به شما میگوید که مهمترین زمینه روایت پیشرفت علم و فناوری نیست. گرچه نسبت به دیگر زمینهها بیشتر به آن پرداخته شده است. پرداختن به عرصههای نرم از خلأهای روایت پیشرفت است. نکته دیگر هم این است که روایتها به شکلی باشد که بتوانند ارائه دهنده الگوهای موفق در آن زمینه باشند و امکان استفاده از آنها را داشته باشیم.
در مرحله بعد از روایتهای موردی، ساخت روایتهای جامع یا کلان روایتها از جمهوری اسلامی از اهداف و ضرورتهای روایت پیشرفت است. تا بتوانیم با استفاده از خرده روایتها یک تصویر کلی در ذهن مخاطب ایجاد کنیم و ذیل آن کلان روایت، روایتها و موضوعات جایابی و معنا بشوند.
[خانم دکتر زهرا ابوالحسنی | عضو انجمن روایت پیشرفت و رئیس گروه جامعه و پیشرفت پژوهشکده مطالعات فناوری ایران]
جمع ارزشمند فعالان «روایت پیشرفت»
بعد از صحبتهای خانم ابوالحسنی نوبت حاضرین جلسه بود. آشنایی با همه حاضران چنین جلسهای اتفاق جالبی بود. اینکه مجموعههای فعال و دغدغه مند نسبت به موضوع روایت پیشرفت این قدر متعدد و متنوع هستند مایه تعجب و خوشحالی بود. شاید تفسیر و نظر درباره آن نیازمند بررسی فعالیتهای هر مجموعه باشد، ولی به نظرم این جمع که بخشی از مجموعههای فعال در این زمینه بودند نشان از یک همت جمعی و جریان بالنده است.
نوع نگاههای متفاوت و مختلف افراد و مجموعههای مختلف به «روایت پیشرفت» میتواند نویدی بر رشد و گفتمان سازی روایت پیشرفت و پرداختن به جنبههای مختلف آن باشد. در ادامه این گزارش برخی از این نظرات اشاره میکنم.
ژورنالیسم روایت پیشرفت پژمان عرب | سردبیر مجله دانشمند
پیش از این در مجموعه راه به همراه یک گروه 15-20 نفره متمرکز در حوزه روایت پیشرفت نزدیک به 60 پروژه با موضوع روایت پیشرفت انجام دادیم. برخی از اینها به کتاب تبدیل شده اند مانند امواج ارادهها، جولان جوانمرد و برخی در مراحل مختلف تحقیق و تدوین هستند.
در مجموعه خانه هنر ور سانه پیشرفت در حال تجربه نگاری مدیران هستیم و در دوره جدید نشریه دانشمند به عنوان رسانه و ژورنالیسم روایت پیشرفت به دستاوردهای داخلی و علمی میپردازیم.
*در ذهنم ناخودآگاه نوستالژی و خاطرات کودکی ام درباره نشریه دانشمند با عکسهای جذاب ماشینها و هواپیما هم ورق میخورد و فاتحهای نثار روح آقای سردبیر نثار میکنم که چگونه آن همه خاطرات را دود کرده است ولی به این فکر میکنم که اگر به جای آن زرق و برق صفحههای براق و رنگی از پیشرفتهای خارجی تصویر پیشرفتهای خودمان را میدیدم الان چه حسی داشتم؟! و فاصله این دو نگاه را به فاصله زمین و زمین تصور میکنم.
تلاشی برای تجربه نگاریهای فناورانه! مجیدصاحبی نژاد | از ستاد نانو
تجربه نگاری فعالیتهای مرتبط با نانو را با همکاری مجموعههای مختلف سالهای از سال 87 شروع کردیم. و تلاش کردیم به با ثبت تجربههای موفق ستادنانو آنها را در اکوسیستم فناوری بازتولید کنید و به بررسی عوامل شکست و پیروزی بپردازیم. این تجربه نگاریها در حوزههای فعالیتهای تجاری نانو و همین طور برنامههای کارکردی انجام دادیم و تلاش کردیم زیست بودم روایت پیشرفت را تقویت کنیم. *کتاب همه فن حریف و سطح عمیق جلوی چشمانم میاد. کتابهایی که انگار در دستاوردهایشان شریک شدم و با موفقیتهایشان احساس غرور کردم. شاید همین روایتها این تصور و ذهنیت را برایم ساخته که نانو در کشور ما یک تافته جدابافته بوده است.
تبدیل تجربه به دانش حکمرانی حسین زاهدی مطلق | از اندیشگاه سیاست نگاری ایران (سنا)
محور و تمرکز فعالیت ما مدون کردن تجارب حکمرانی بومی کشور و تبدیل این تجارب به یک الگوی تصمیم گیری و دانش است. نوع و نگاه مستندنگاری ما این است که تفکراتی که موجد رخدادها و تصمیمها بوده است مدون کنیم. تدوین تجارب تصمیم گیری در ستاد نانو، حوزه علم و فناوری و کسب وکارها بخشی از فعالیتها بوده است.
*انگار روایت پیشرفت درختی است که از شاخه اش یک میوه رشد میکند و بذری است که در هر خاکی یک محصول و درخت میدهد.
جشن روایت و یک جمع ارزشمند
مازیار عطاری | بنیاد توسعه فردا
حضور در این جشن ارزشمند است. وجود چنین جمع و رسیدن به چنین فضایی و تلاشی که باید ادامه داشته باشد را باید جشن بگیریم. صحبت کردن درباره رسیدن به آرمانها ی جمهوری و انقلاب اسلامی بدون پرداختن به روایت و داستانهای خودمان امکان پذیر نیست. اینکه در چنین موقفی به صورت خودآگاه این مسئله برایمان مهم شده است و به آن نگاه میکنیم باعث خوشحالی و افتخار است.
*احساس میکنم هر یک از این آدم یک دنیا حرف درباره روایت پیشرفت از جانب خودشان و تجربیاتشان دارند. چقدر این گفتنها مفید است و چقدر ما نیازمند روایت «روایت پیشرفت» و گفت و گو در این باره هستیم.
نقش خانمها در «روایت پیشرفت» جدی است
مریم خادمی | پزوهشگر در حوزه زنان و نویسنده کتاب سخت شیرین نگاه ما در کتاب سخت شیرین ایجاد زیرساخت پشتیبان برای زنانی است که میخواهند به صورت ویژه مؤثر اجتماعی باشند. *دخترک با لباس و روپوش مدرسه به همراه مادر که حالا میفهمم نویسنده کتاب «سخت شیرین» است، کوچکترین عضو این جلسه است و با دلخوری روی صندلی اش نشسته و انگار از هیچ چیز راضی نیست ولی دم نمیآورد. یاد دخترک خودم میافتد و تصور میکنم اگر اینجا بود زمین و زمان را بهم میدوخت و لابد داشت در حیات مصفای خانه اندیشه ورزان بازی میکرد.
ما هنوز قدم اول را برنداشته ایم! فائضه غفارحدادی | نویسنده کتاب خط مقدم
شاید آن زمان که کتاب خط مقدم را مینوشتم هنوز «روایت پیشرفت» به این صورت وجود نداشت و این کتاب هم در اولین جایزه کتاب روایت پیشرفت در حوزه دفاعی برگزیده شد. کتاب «برای میل گردها سعدی بخوان» که روایت حضور چند خانم در یک معدن است به تازگی منتشر شده است که به بهانه راهیان پیشرفت ما با این موضوع آشنا شدیم. اتفاقی که سالیان زیادی در جریان است ولی کسی به آن نپرداخته است و ما اولین راویانی بودیم که به این مجموعه وارد شدیم. من نظر دوستان درباره ضرورت روایت شکستها و پرداختن به مشکلات و نگاه واقعی به شرایط را قبول دارم، ولی ما هنوز قدم اول وبدیهی روایت پیشرفت که روایت موفقیتها است را برنداشتیم. هنوز خیلی روایتهای ناگفته داریم تا نوبت پرداختن به شکستها بشود.
*تقابل و تضارب نظرها در موضوع روایت پیشرفت هم خوب است و به ساخت یک گفتمان جامعتر کمک میکند. کتاب «خط مقدم» و خرده روایتهای جذاب و بخشهای حرص دارش برایم تداعی میشود. اصلاً چرا این کتاب جلد دوم ندارد؟!
«جوجه اردک زشت» روایت پیشرفت مهدی قزلی | نویسنده شریان مکران
کتاب شریان مکران که بهانه حضور من در این مراسم است، در اصل روایت شکست من است. من جوجه اردک زشتم! نزدیک دو سه سال دنبال روزنهای میگشتم برای اینکه کرانه مکران را حدود هزار کلیومتر پهنه آبهای آزاد و بی نظیر ایران است را از نگاه توسعه «تک نگاری» کنم. ولی به هر دری زدم کسی به من محل نگذاشت. با اینکه مکران دبیرخانه مفصلی دارد به نام دبیرخانه ستاد توسعه سواحل مکران! این طرح و آرزوی من شکست خورد. در همین تلاشها به واسطهی کسی که الان از دوستان جانی من است، خواستم از جاسک شروع کنم. که با پروژه خط لوله گوره به جاسک وارد موضوع شدم و منجر به کتاب شریان مکران شد در اصل نبض توسعه آن ناحیه را رقم میزند و در مقدمه کتاب گفته ام.
در موضوع روایت پیشرفت بیش از اینکه مجموعهها مهم باشند، آدمهای عاقل در مجموعههای کاری مهم هستند، که اهمیت روایت اتفاقات را بفهمند. آن دوست من که پیشنهاد روایت نگاری آن پروژه را به من داد، مهمترین آدم آن پروژه است. بعدها فهمیدم این پروژهها در کشور کم نیستند. خیلی از کارها که بخشی به پیروزی منجر میشود و برخی به شکست هیچ وقت روایت نمیشوند. کسی به روایت آنها فکر نمیکند. پیش از آنکه به روایت پیشرفت فکر کنیم به موضوع روایت هر آنچه که پیرامون ما اتفاق میافتد فکر کنیم. ما از ماجراهای 78 روایتی نداریم. روایت اتفاقات 98 و اخیر را نداریم. روایتهایی که میتوانست اتفاقات را برای هر دو طرف طور دیگری رقم بزند.
ما را دیگران روایت میکنند!
ضعفِ فهمِ اهمیت روایت در کشور بیداد میکند! حالا هر چه میخواهید بعدش بگذارید، روایت پیشرفت، روایت جنگ، روایت انقلاب و.... ما بالاتر از ضعف، دچار فقدان روایت هستیم، در ماجرای سوریه، عراق، یمن و... هیچ روایت معتبری نداریم! وقتی ما روایت نکنیم، ما را روایت میکنند و آن وقت همه تلاشهای ما هدر میرود! و دیگران بهره برداری میکنند.
روایت فعال یا منفعل؟!
دو گونه روایت داریم. روایت گری فعال و منفعل. روایت پیشرفت از جنس فعال است، برای روایت پیشرفت باید در میدان بود. نه اینکه آنچه رخداد است را با واسطه و پس از آن بخواهید با گزارش و مصاحبه و تدوین کنید. هر چند ما چارهای نداریم برای موضوعاتی روایت منفعل تهیه کنیم. مثل موضوع مهندسی جنگ جهاد، که از بی نظیر ترین اتفاقات هویت ساز علمی عملیاتی ما است. چون اصلاً زمان و فرصت و عرصه روایت آن را نداشتیم.
هر فعالیتی باید گروه ثبت روایت داشته باشد هر اتفاقی باید روایت فعال داشته باشد. هر پروژه باید گروه ثبت روایت داشته باشد، آیا این ایده در ذهن مدیران پروژهها وجود دارد؟ قطعاً وجود ندارد. چون بسیاری از پروژهها اصلاً قرار نیست انجام بوند و به ثمر برسند. برای همین کسی به دنبال روایت آن هم نمیرود.
*سبکهای متفاوت روایت پیشرفت از دل همین تفاوت نگاهها به موضوع روایت پیشرفت درمی آید. یک گروه میرود و تیم تحقیقاتی و پژوهش و مصاحبه تشکیل میدهد، یک نفر هم پاشنه کفش اش را بالا میکشد و متر به متر را افراد درگیر پروژه گز میکند. نمی دانم کدام بهتر است ولی می دانم هر دو لازم هستند و به درد بخور! آقای قزلی چه خوب شد که آمدی!
مهدی باقری | مسول راهیان پیشرفت معاونت پژوهش و فناوری بسیج دانشجویی کشور *وقتی باقری خودش را معرفی میکند، آقای قزلی با آن حس شوخ طبعی اش از جایش بلند میشود و میگوید برای این عنوانی که شما گفتی باید سه بار بلند شد و نشست. شاید روایت پیشرفت بیش از همه در میدان قشر دانشجو بتواند مفید و راهگشا باشد، از آن جایی که قشر پیشبرنده و فعال کشور در حال و آینده کشور این قشر هستند. با وجود سالهای درگیر کرونا و تعطیلی دانشگاهها کار در این حوزه برای این سازمان تعطیل نبوده است و برنامه خوبی داشته اند.
روایت گری اقتصاد! مهدی مهرپور | نویسنده کتاب درسهایی از هدفمندی یارانهها در ایران
* اگر به من باشد که موضوعی برای روایت بگویم اقتصاد از ذهنم دور است ولی با این کتاب و این تلاش میتوان گفت که چقدر به روایت در این حوزه و ثبت تجربیات نیازمندیم! مطالعات اقتصادی و تاریخ شفاهی حوزه اقتصاد، تاریخ بانکداری اسلامی در ایران و پرداختن به مساله هدفمندی یارانهها از تلاشهای آقای مهرپور بوده است.
*حضور مسول فرهنگی و پژوهشی یک مجموعه فرهنگی هم جالب بود. نشان میدهد چقدر میتواند این موضوع طیف وسیعی و مختلفی از مخاطب را درگیر کند.
میری | گروه روایت گمشده
من به شخصه واژه «روایت پیشرفت» را دوست ندارم، چون صحبت کردن در این باره این ذهنیت را متبادر میکند که با یک کار حکومتی مواجه هستیم و هدفش پوشاندن یا کتمان نقاط ضعف و مشکلات است. اگر بخواهم آمریکا را مثال بزنم یک رؤیای امریکایی ساخته است که مردم را از سراسر دنیا برای به حقیقت بدل کردن آن به سمت خود میکشاند. روایت گمشده تصویر آینده مطلوب ایجاد میکند.
ما با روایت شدنها و نشدنها به دنبال ساخت تصویر آینده انقلاب اسلامی هستیم. این که چه چیزهایی اتفاق افتاده و چرا اتفاق افتاده و چه چیزهایی نشده است و چرا نشده است برای ما مهم است. از نظر من روایت صرفاً از جنس کلمه و متن نیست، روایت باید لمس کردنی باشد تا مخاطب با آن درگیر شود. ما در سفرهایمان از قشرهای مختلف داشتیم و از همه طیفها مخاطب ما بوده اند. ما به دنبال مواجهه مستقیم و ورود به محیط دستاوردها هستیم.
*این هم یک جنس از روایت ملموس پیشرفت است. یک روایت سه بعدی و در صحنه از پیشرفت و دستاوردها!
روایت پیشرفت و دیپلماسی عمومی! عاطفه مرادی | نویسنده و پژوهش گر کتاب سخت شیرین
کتاب سخت شیرین یک پژوهش از زنانی است که توانسته اند مدیریت خانه و مسولیتهای اجتماعی را با هم جمع بکنند و تلاش ما این بود که یک تصویر کاریکاتوری نباشد. تلاش و هدف ما این بود تا کنش گری این طیف از خانمها به عنوان یک نواوری اجتماعی زنان انقلاب اسلامی صورت بندی و تدوین شود و الگوهای متکثر رو به رسمیت بشناسیم و ابرقهرمان نسازیم.
نگته دیگری که میخواهم مطرح کنم توجه بین المللی و دیپلماسی به روایت پیشرفت است. اینکه بتوانیم پیشرفتهای خودمان را در کشورهای دیگر به مردم کشورهای مختلف برسانیم در ساخت تصویر آنها از ایران و انقلاب اسلامی بسیار مؤثر است و به نظرم باید یک پیوست بین المللی داشته باشد. همین عدم روایتها فضایی بر علیه حکمرانی داخلی ما ایجاد میکند، کنشگری غیررسمی در عرصه دیپلماسی کمک میکند به دیپلماسی رسمی ما!
*هر چقدر جلوتر میرویم می گویم چه خوب که این تنوع نگاهها را درباره روایت پیشرفت مطرح میشود! واقعاً یک جلسه هم اندیشی است. من هر چقدر فکر میکردم شاید ربطی میان روایت پیشرفت و دیپلماسی نمیتوانستم پیدا کنم!
سه دانشجوی المپیادی در جستجوی امید!
* یکی از شیرینیها این نشست حضور سه دانشجوی دختر و پسر از دانشگاه امیرکبیر و خواجه نصیر بود که المپیادی بودند. از جو غمگین و افسرده دوستان شأن ناراحت بودند که حتی پیشرفتهای واضح را هم انکار میکنند. و ابراز امیدواری کردند که بتوانند که این دید و نگاه مثبتی که وجود دارد به دوستان شأن منتقل کنند، تا حال بهتری داشته باشند!
سیدحسین حسینی | مرکز تجربه نگاری امتداد
بر روایت پیشرفتهای فرهنگی تمرکز داریم که کمتر به آنها پرداخته شده است و چند مجموعه در حال تدوین داریم!
*آقای قزلی میگوید خیلی مایه خوشحالی است که مجموعههای فعال در عرصه روایت پیشرفت از تعداد نویسنده های روایت پیشرفت بیشتر شده است!
و من با خودم فکر میکنم چرا نویسندههایی امثال آقای قزلی به موضوع روایت پیشرفت نمیپردازند.
کشورهای در حوزه فناوری صاحب نام هستند در یکی از موضوعات مربوط به نانو دنبال کننده ایران شدند یک مسیر پایین به بالا. در دیپلماسی اهداف و منافع مالی دنبال میشود در فضای بین المللی چندلایه هستند حتی برای کسب ثروت اشنایی لایههای مختلف اجتماعی در لایههای دیگر بعدی برای ما تأثیرگذار است که میتواند ثروت گذار باشد.
مخاطب روایت پیشرفت باید عام باشد سعید حسین رفیعی | نشر الگونگار پیشرفت و نویسنده
مخاطب روایت پیشرفت نباید یک عده خاص باشند. ای کاش در این جمع شکل و شمایل متفاوتتری میدیدیم. شاید دلیل آن حمایت به جای برخی نهادهای انقلابی از این جریان باشد، ولی دغدغه من از ابتدا این بوده است که جامعه مخاطب این آثار یک جامعه محدودی باشد. مخاطبان این آثار از آثار دفاع مقدس یا کتابهای دینی گسترده است و ظرفیت این کتابها بیشتر است که محدود به یک طیف و سلیقه خاص شود. امیدوارم در بعد رسانهای این جایزه موفق تر عمل کند.
حمید بابایی | نویسنده کتاب رودخانه ماهی و نهنگ
در مواجهه با جریان خودتحقیری در رسانهها و باز تولید آن در افکار عمومی باید با روایت پیشرفت در مقابل این نگاه بایستیم. در این مسیر نیاز به روایت درست و درست روایت کردن داریم و امیدوار به برخی نهادها و رسانههای رسمی نباشیم.
*شاید جلسه از حوصله خارج شد ولی فرصتی بود برای شنیدن خیلی از حرفها و نظرات و شروعی برای گفت و گو درباره روایت پیشرفت. بعد از این معرفیها و نظرات که قرار بود کوتاهتر از این باشد آقای حیدری دلگرم از پیشکسوتان جهاد و یکی از داوران جایزه کتاب روایت پیشرفت در بخش حرکتهای مردمی و جهادی خاطراتی از فعالیتهای خود بیان کردند و یادی از شهید مرتضی آوینی کردند. کسی که نمیتوان درباره روایت انقلاب سخت گفت و از او یاد نکرد.
حضور دکتر ایزدخواه نماینده مجلس و گفتن درباره ضرورت و کارکردهای روایت هم مغتنم بود.
*بعد از یک گفت و گوی چند ساعته بالاخره نتایج داوری دومین جایزه کتاب پیشرفت اعلام شد و نویسندگان تقدیر شد. دومین جایزه روایت پیشرفت در دو بخش حکمرانی و حرکتهای مردمی - جهادی برگزار شد و کتابها در این دو بخش داوری شدند.
داوران و آثار برگزیده دومین جایزه روایت پیشرفت داوران بخش حکمرانی آقایان مجدالدین معلمی، مازیار عطاری، حمید آقانوری، حسین بابایی و جواد مشایخ بودند.
آثار برگزیده بخش حکمرانی: تا خمینی شهر | مجموعه صهبا شریان مکران | مهدی قزلی ساخت ا یران | احسان نوروزی
در بخش حرکتهای مردمی و جهادی، آقایان محمدعلی حیدری دلگرم، کاوه فرهادی، امین بابازاده و خانم مریم قربانزاده بودند.
آثار برگزیده بخش حرکتهای مردمی و جهادی: سخت شیرین | مریم خادمی و عاطفه مرادی نخل و رعنا | سعید حسین رفیعی و ساجده شکری رودخانه ماهی و نهنگ | حمید بابایی
*احساس میکنم دیگر روایت پیشرفت یک موضوع بکر و تازه نیست، لااقل افراد و مجموعههای زیادی هستند که درباره آن فکر میکنند، اثر تولید میکنند و به فکر ترویج آن هستند و این آغاز یک مسیر تازه است!