سه‌شنبه 6 آذر 1403

روزنامه‌های امروز در سرمقاله های خود چه نوشتند؟

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
روزنامه‌های امروز در سرمقاله های خود چه نوشتند؟

با مرور سرمقاله و یادداشت های روز روزنامه های کثیرالانتشار کشور، مطالبی از جمله منافع آمریکا در فرسایشی شدن جنگ اوکراین، حزب الله الگوی مقاومت در منطقه، آمریکا کجای آشوب‌های اخیر بود به چشم می خورد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ با مرور سرمقاله و یادداشت های روز روزنامه های کثیرالانتشار کشور، مطالبی از جمله منافع آمریکا در فرسایشی شدن جنگ اوکراین، حزب الله الگوی مقاومت در منطقه، آمریکا کجای آشوب‌های اخیر بود به چشم می خورد.

کیهان: در مطلبی بی نام با عنوان «شرمنده ام ز سری که به تن می کشم هنوز» نوشت: به نام خدای مظلومان و خون های به ناحق ریخته ای که خودش خونخواه آنهاست و خواهد پرسید به کدامین گناه کشته شدند. به یاد آخرین نیایش و به یاد آخرین نماز. به یاد آخرین صدا کردن مهربان مادرانه. به یاد آخرین سلام به احمد بن موسای شاهچراغ علیه السلام و به یاد آخرین زیارت و به یاد آخرین بوسه بر ضریح. به یاد آخرین نفس کشیدن عمیق، در حرم. به یاد آخرین فشردن دست کوچکی که در دست مادر است. به یاد حرف های مانده در نگاه آخرین مادری که نقش بسته بر زمین، با چشمهای نیمه باز. به یاد جمله های ناتمام مانده پدر، و آن نگاه پراضطراب او. به یاد آخرین پناه بردن کودکی به آغوش امن پدر، مادر و برادرش. به یاد آرتین مانده در میان خانواده ای که نیست و میان نقش و رد خون بی گناهان دیگری که مانده بر سینه زمین. به یاد آخرین تپش های قلب کوچکی که سخت می زند. به یاد آخرین آرزوی کودکانه ای که نقش بر آب می شود. به یاد آخرین خاطره و نگاه مانده تا ابد در آیینه حرم. به یاد آخرین عطر پیچیده حرم در اعماق ذهن، که آغشته شد با بوی خون، طعم اشک و دست های سرد.

وطن امروز: سید محسن حسینی در مطلبی با عنوان «منافع آمریکا در فرسایشی شدن جنگ اوکراین» چنین نوشت: به رغم شعارهای حقوق بشری و ژست های صلح طلبانه غرب، پرونده امپریالیسم غربی در زمینه جنگ طلبی هر روز در حال سنگین تر شدن است. بحران اوکراین جدیدترین نمونه از راهبرد تنش آفرینی و جنگ طلبی اردوگاه غرب به رهبری آمریکا برای منافع خود است. آمریکا و اقمار اروپایی اش در حالی فاجعه افغانستان را رقم زدند که حمله به این کشور نه تنها صلح و ثبات برای این کشور به همراه نیاورد بلکه مردم افغانستان را در اوج فلاکت و بدبختی رها کرد تا پروژه جدید و سودآور خود را در شرق قاره سبز کلید بزند. آمریکا با خروج از افغانستان و ایجاد یک بحران تمام عیار در شرق اروپا چند هدف را دنبال می کرد. یکی از دلایل خروج عجولانه آمریکا از افغانستان تمرکز واشنگتن بر رقبای اصلی خود یعنی روسیه، چین و ایران بود و قربانی کردن اوکراین پروژه استراتژیست های آمریکایی برای تقابل نیابتی با روسیه است.

رسالت: محسن پیرهادی در سرمقاله ای با عنوان «نقطه آسیب کجسات؟» نوشت: یک. ما ملتی هستیم با صدها مؤلفه یکپارچه ساز، از تمدن و فرهنگ و پرچم و مرز گرفته تا عید و تفریح و ورزش مان. در مسابقات جام جهانی فوتبال، بعد از هر پیروزی، در خیابان ها و میادین شهر جمع می شویم و با هم شادی می کنیم. حتی گاهی لازم نیست تیم ملی ما پیروز هم باشد، همین که عملکرد چشمگیری داشته باشد، باز هم خوشحال می شویم حتی ا گر نبرده باشیم. دو. این صرفا یک شعار سیاسی نیست، بلکه حقیقتی مبتنی بر شاخص های اجتماعی ماست که شکستن مجموعه ایران به زیرمجموعه های کوچک تر و ایجاد گسست اجتماعی، حداقل در آینده چند ساله امکان پذیر نیست. اگر دین در لبنان، نژاد در افغانستان و فوتبال در اسپانیا، به گسل اجتماعی تبدیل شده، اما همه این ها در کشور ما، بستری برای وفاق بوده است.

اطلاعات: محسن حاجی میرزایی در یادداشتی با عنوان «شنیدن راهگشاست» نوشت:» شنیدن» از بزرگ ترین موهبت های خداوند بر آدمیان است. با شنیدن همدلی حاصل می شود. استعداد شنیدن به مراتب برتر از استعداد «گفتن» است؛ در حالی که گفتن می تواند به خودخواهی، ریا کاری، دروغ، تکبر، توهین، تحقیر و سرزنش و بسیاری از این قبیل آلوده شود. شنیدن پاک و بی آلایش است، دیوارهای بلند جدایی را بر می دارد و پیوندها را استوار می سازد. در گفتن، خود و فهم خود را آشکار می کنیم در حالی که در شنیدن می کوشیم دیگران را درک کنیم. همدلی محصول درک دیگری است و صمیمیت محصول این فرایند زیباست. صبوری و رواداری که از لوازم اصلی زیست در جامعه انسانی با اندیشه ها و تفکرات متنوع است، در پرتو شنیدن جان می گیرد و قوت می یابد. یکی از مهم ترین شروط تحقق حکمرانی شایسته و مطلوب، توان و آمادگی آن برای شنیدن صدای مردم است. صداها «نعمت» هستند و شنیدن آن پاسداری از نعمت و شکرگزاری نسبت به آن، حتی زمانی که محتوای آن را نمی پسندیم. شنیدن «قدرت» است؛ هرچقدر قدرتمندتر شنواتر.

جام جم: سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی با عنوان «حزب الله الگوی مقاومت در منطقه» چنین بیان می کند: در ادامه روندهای افزایش توانمندی محور مقاومت که از سالها قبل طلبعه آن کاملا مشخص بود اکنون موضوع حضور قدرتمندانه مقاومت در مسایل دیپلماسی را به نظاره نشسته ایم. نباید فراموش کنیم حزب الله لبنان به عنوان یکی از اولین و موثرترین بازیگران جبهه مقاومت از سالها قبل در حوزه مسایل دیپلماسی و ارتقا جایگاه و نقش لبنان در عرصه بین المللی بسیار خوش درخشیده است. با نگاهی به اقدامات سیاسی و دیپلماتیک این جریان اصیل مقاومت مشاهده می کنیم در نبود 30 ماهه رئیس جمهور از سال های 2014 تا کنون این حزب الله بود که توانست قدرت را در لبنان به نفع مردم این کشور حفظ کند و این جریان است که برای انتخاب نخست وزیر همواره مورد مشاوره روسای جمهور لبنان در دوره های مختلف قرار گرفته و قرار می گیرد.

جوان: علی حسن‌حیدری در یادداشتی با عنوان «آمریکا کجای آشوب های اخیر بود» این گونه نوشت: کشور موج ششم آشوب را هرچندکوتاه مدت، اما بسیار خشن و پیش رونده، تجربه کرد که به ظاهر آغازی غافلگیرکننده داشت. موج جدید از نظر شکل، رویکرد و شدت با آشوب های سه دهه گذشته بسیار متفاوت بودکه شاهد تحلیل های متفاوتی درباره چیستی، چرایی و چگونگی طراحی و نقشه ریزی آن بودیم. غالب تحلیل های ارائه شده، رخداد را درچارچوب معادلات سیاسی و امنیتی منطقه ای و جهانی ندیده بود. درحالی که درک عمق این بحران و اهداف طراحان و مجریان آن بدون بهره گیری ازقواعد دقیق جامعه شناختی و فهم اصول حاکم برمعادلات بین الملل ممکن نیست. پیش از این پنج دسته اغتشاش را تجربه کرده ایم، حوادث دهه 70 در مشهد و اسلام شهر، حوادث کوی دانشگاه در 78، فتنه 88، آشوب های دهه نود (96 و98) که اغتشاشات اخیر درکنار مشابهت های فراوانی که از نظر خاستگاه، نوع مطالبه، فرم و رویکرد با آشوب های تجربه شده داشت اما به دلیل ویژگی های منحصر به فرد از وجوه تمایز معینی نیز نسبت به تجارب قبل برخوردار بود.

جمهوری اسلامی: غلامرضا بنی اسد در سرمقاله ای با عنوان «مهسا دختر ایران بود، آرمان پسر ایران نیست؟!» نوشت: پسرم می پرسد اما در جواب در میمانم. می پرسد آیا فقط مهسا دختر ایران بود؟ آرمان علی وردی پسر ایران نیست؟ راست می گوید چطور اگر ماموری خطا کند یا از آتشی که می افروزند به دامان خودشان بگیرد و بیفتد می شوند فرزند ایران و هشتگ می شوند و ترند می شوند و فریاد واویلا به آسمان بر می خیزد اما اگر زمین سرخ شود از خون آرمان ها، کسی صدایش در نمی آید؟ چطور برای اولی یقه پاره می کنند و برای دومی، تاسف هم در کلامشان ننشست؟

خراسان: میرزا رضا توکلی در مطلبی با عنوان «دروازه جدید برای ایران در آمریکای جنوبی» نوشت: شورای عالی انتخابات برزیل، لوئیز ایناسیو لوال داسیلوا را پیروز انتخابات ریاست جمهوری این کشور اعام کرد. داسیلوا توانست 9/50 درصد آرا را از آن خود کند، در حالی که خائیر بولسونارو رئیس جمهور کنونی برزیل 1/49 درصد آرا را به دست آورد. داسیلوا اعلام کرده است که بولسونارو تاکنون با وی تماس نگرفته و پیروزی اش را تبریک نگفته است، با این حال واشنگتن که البته تلاش بسیاری کرد تا رقیب داسیلوا یعنی بولسونارو بار دیگر رئیس جمهور شود و ترامپ نیز در این زمینه اقدامات رسانه ای و تبلیغاتی علیه داسیلوا انجام داد، انتخابات برزیل را آزاد، منصفانه و معتبر دانست. پس از کلمبیا و شیلی، برزیل سومین کشوری است که در سال های اخیر یک نامزد چپ گرا در آن به پیروزی می رسد. داسیلوا طی سال های 2003 تا 2010 نیز سکاندار ریاست جمهوری برزیل بوده و از شمار نمایندگان احزاب و جریان های چپ گرای برزیل و از مخالفان جدی سیاست های آمریکایی و ضد امپریالیستی است. او در حالی قدرت را به دست گرفته که برزیل طی سال های اخیر حال و روز خوشی نداشته و با بحران های عدیده اقتصادی و اجتماعی رو به رو بوده است.