روز بیستم: ظرف دلت خالی نماند
به روز بیستم که می رسیم در روایات اهل بیت (ع) داریم که حواستان جمع باشد، شب بیست و یکم نگذرد و قدر ظرف دلتان را در این شب و روز بدانید.
اللهم انی أجد سبل المطالب الیک مشرع، ومناهل الرجاء الیک مترع، والاستعان بفضلک لمن أملک مباح، وأبواب الدعاء الیک للصارخین مفتوح، وأعلم أنک للراجی بموضع اجاب، و للملهوفین بمرصد اغاث، وأن فی اللهف الی جودک والرضا بقضائک عوضا من منع الباخلین، ومندوح عما فی أیدی المستأثرین، وأن الراحل الیک قریب المساف، وأنک لاتحتجب عن خلقک الا أن تحجبهم الأعمال دونک؛ (بخشی از دعای ابوحمزه)
خدایا، راههای درخواست حاجتهایم را بهجانب تو باز مییابم و آبشخورهای امید را نزد تو پر میبینم و یاری خواستن از فضلت را برای آنکه تو را آرزو کرد بیمانع میبینم و درهای دعا را برای فریاد کنندگان گشوده مینگرم و میدانم که تو برای امیدواران در جایگاه اجابتی و برای دل سوختگان در کمینگاه فریادرسی و بهیقین در اشتیاق به جودت و خشنودی به قضایت جایگزینی از منع بخیلان است و گشایشی از آنچه در دست ثروتاندوزان و همانا مسافر بهسوی تو مسافتش نزدیک است و تو از آفریدگانت هرگز در پرده نیستی، جز اینکه کردارشان آنان را از تو محجوب نماید؛
پرونده خبرآنلاین در روز بیستم ماه مبارک رمضان را با دو روایت رمضانی از بیان امام موسی صدر و آیت الله مجتبی تهرانی سپری می کنیم.
رابطه مان با خدا چگونه بوده است و امشب چگونه باید دعا کنیم؟/ درس های ماه رمضان آیت الله آقا مجتبی تهرانی
شبی که برای تمام سال آینده دعا می کنیم آنچه که مورد نظر همه ما است و برای آن در مجالس شب قدر شرکت میکنیم، این است که ما دلنگران سال آیندهمان هستیم و در این لیالی قدر، میخواهیم از خدا تقاضا کنیم که سال آینده مان، چه از نظر معنوی چه از نظر مادی، از هر دو جهت برای ما سال خوبی باشد. فکر میکنم همه برای رفع گرفتاری های معنوی و مادیمان، می آیند. بعید میدانم که «غیرگرفتار» در این جلسات حضور داشته باشد. همین گرفتاریهای ما است که موجب میشود ما به این مجالس رو بیاوریم و از این فرصتها استفاده کنیم.
بر اساس روایات، هر سه شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم، از لیالی قدر است. به حسب روایات، شب نوزدهم شبی است که در آن امور سال آینده تقدیر می شود که تقدیر یعنی اندازه گیری کردن؛ به این معنا که در این شب برای هر موجودی، از جمله انسانها، تمام امورشان بررسی میشود. درباره شب بیست و یکم در روایات دو تعبیر آمده است؛ امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «فی لیل تسع عشر من شهر رمضان التقدیر»؛ یعنی در شب نوزدهم ماه مبارک، همه امور تقدیر میشود. «و فی لیل احدی و عشرین القضاء». و شب بیست و یکم ترسیم می شود. در بعضی از روایات «الابرام» آمده است؛ یعنی در این شب تقدیرها ثبت و ضبط میشود. فرشتگان و کارگزاران عالم در شب نوزدهم همه امور را بررسی می کنند و در شب بیست و یکم ثبت و ضبط می کنند و همه تقدیرات ثبت شده، در شب بیست و سوم امضا میشود. تعبیر بعضی از روایات نسبت به شب بیست و سوم «الامضاء» است، یعنی این امور تقدیر شده، توشیح می شود و به امضاء ولیاللهالأعظم می رسد.
بررسی سابقه دعا کننده پیش از درخواست دعا صدا زدن است و وقتی که عبد ربش را صدا می زند، از او یک درخواست و تقاضایی دارد. لذا در اینجا ما میبینیم که سه چیز وجود دارد؛ یکی «داعی» است؛ یعنی کسی که دعا میکند. دوم «دعا» است؛ یعنی همان چیزی که عبد تقاضا میکند. سوم «مدعو» است که همان خداوند است. در هر دعا و درخواستی همینطور است که درخواست کنندهای هست و درخواستی و درخواست شونده ای. حال درباره داعی صحبت می کنیم؛ یعنی در مورد خودمان که آمده ایم و می خواهیم دعا کنیم. فرض کنید کسی که می خواهد از دیگری تقاضایی کند؛ تقاضا شونده در ابتدای کار، پیش از آنکه حاجت او را برآورد چه کار می کند؟ اول سوابق درخواست کننده را بررسی کرده و امور درخواست کننده را خوب مطالعه می کنند که او چه سوابقی داشته است. در امور استخدامی، این مطلب خیلی روشن است که پیش از استخدام، اول به سوابق فرد رسیدگی می کنند. لذا آدم پیش از آنکه درخواستی کند، باید بداند که وضعیت او بررسی می شود. سوابق بنده و شما را پیش می کشند و امشب همه اش را بررسی می کنند. چه رابطه ای با او داشته ای که الان درخواست داری؟ آیا ما خودمان می توانیم بررسی کنیم که سال گذشته چه کار کرده ایم؟ هر کسی از شما، خودش پیش خودش، منصفانه بگوید که سال گذشته چه کار کرده است؟ در ربط با آنکه می خواهی از او تقاضا کنی، نه در ربط با دیگران، چه کار کرده ای که الان از او چیزی می خواهی؟ در گذشته رابطه ات با آن کسی که می خواهی از او تقاضا کنی، چه رابطه ای بوده است؟ آیا می توانید جواب بدهید؟ آیا جوابی دارید؟
این را هم بدان که طرف مقابلت که امور تو را بررسی می کند کیست. او همانی است که «و لا یغادر صغیر و لا کبیر الا أحصاها». هیچ کوچک و بزرگی نیست، مگر آن که به آن رسیدگی می کند و به شمارش می آورد. من و تو آن قدر خطا کرده ایم که چه بسا فراموش کرده و غفلت کرده باشیم؛ اما خدا غفلت نکرده است. در آنجا غفلت راه ندارد. همه چیز نزد او ثبت و ضبط است. اول باید خودمان را و وضعمان را بررسی کنیم، بعد دعا کنیم.
اما من می گویم «من که رو ندارم کلمه ای بگویم»؛ تعارف هم نداریم! من می خواهم خیلی ساده و خودمانی صحبت کنم. الان من چه کار کنم؟ من با سوابقی که در گذشته داشته ام، رو ندارم چیزی از او بخواهم یا تقاضایی کنم. من که زبانم بسته می شود و هیچ چیزی نمی توانم بگویم. ما باید بنشینیم و فکر کنیم که چه باید بکنیم.
خودش گفته اگر بیایی، تو را رد نمی کنم! چه چیز می تواند زبان ما را به دعا باز کند؟ من به دو عامل اشاره می کنم. یکی عامل «زمان» است. یعنی وقتی من می نشینم و با خودم فکر می کنم که من امشب با چه رویی در خانه خدا بروم، می بینم خود او به من گفته است که اگر در این موقعیت بیایی تو را رد نمی کنم. دلیل را از خودش می گیرم. خود خدا گفته است که اگر در این موقعیت بیایی، من تو را رد نمی کنم. در روایات آمده بود که در ماه رمضان و لیالی قدر، خدا کسی را رد نمی کند. صحبت در این است که چون خودش گفته است بیا، من هم آمده ام.
حال داعی؛ زاری، بیچارگی و سرافکندگی است حالا بحث اینجا است که اکنون که من به خاطر گفته او آمده ام، با چه حالتی بیایم؟ زمان، اثر خودش را در دعا کردن و درخواست من گذاشت، اما من چه حالتی باید داشته باشم؟ عامل دیگر «حالت داعی» است، یعنی حالت کسی که می خواهد از خدا درخواست کند. من جملاتی را از ائمه اطهار (علیهمالسلام) نقل می کنم و بعد هم یک آیه از قرآن را می خوانم. روایت از امام صادق (ع) است که حضرت فرمود: «اللهم انی أسألک مسأل المسکین المستکین». حضرت در همان اول دعایش عرضه می دارد: خدایا من از تو مانند یک فقیر بیچاره درخواست می کنم. من از خدا درخواست می کنم اما می دانی با چه حالتی؟ با حالت کسی که زمین گیر شده است. استکانه به معنای زمین گیری است. خدایا زمین گیر شده ام، درمانده ام، دیگر راه به جایی ندارم، من با این حال آمده ام. دیگر هیچ پناه و پناهگاهی جز تو ندارم که مشکلاتم را حل کند. اما آیه شریفه قرآن چه می گوید؟ می فرماید: «أدعوا ربکم تضرعا و خفی». پروردگارت را بخوان، دعا کن، اما با چه حالتی؟ با حالت تضرع و زاری؛ بعد هم دارد «خفی» یعنی نهانی. خدا بهتر آگاه است که در دل تو چه حالتی است. آیا سر دل تو رو به پائین است یا نه؟ شرمنده هستی یا نه؟ آن خواری و خاکساری در قلب تو هست یا نه؟ علی (ع) فرمود: «نعم عون الدعاء الخشوع». حالت خشوع برای دعا، نیکو یاوری است.
امشب باید با این حالت به در خانه خدا برویم؛ یعنی باید سربه زیر باشیم. در این لیالی قدر ما باید با این حالت پیش خدا برویم. خدایا ما درمانده ایم؛ سال گذشته به هر وسیله ای که به ذهنمان می رسید برای رفع مشکلاتمان متوسل شدیم، اما نتوانستیم؛ هر چه تدبیر کردیم کاری از پیش نبردیم؛ حالا جمع شده ایم و به سراغ تو آمدیم که کلید گشایش تمام گرفتاری ها به دست قدرت تو است. خدا به ما وعده کرده است که بیا، من جوابت را می دهم. در آن روایت بود که خدا امشب می گوید: «هل من سائل»؛ آیا کسی هست که از من بخواهد، تا من به او بدهم؟ خودش اجازه داده است که بیاییم و با خواری و خاکساری از او درخواست کنیم. بد کرده ای؟ بیا و توبه کن! «هل من تائب فأتوب علیه»؛ من توبه ات را قبول می کنم. «هل من مستغفر»؛ آیا کسی هست که بیاید از من پوزش بطلبد تا من او را بیامرزم؟
صبر بر چند نوع است و چرا در قرآن به صبر سفارش شده است؟/ تفسیرهای ماه رمضان امام موسی صدر
تفسیر سوره عصر (بخش سوم و پایانی)
برای عصر در این سوره چند معنا متصور است که برخی را بررسی کردیم. اما معنای سوم برای قسم این است که مصدر عصر از عصر یعصر است و معنای مصدری آن فشردن است و توجه را به این نکته جلب می کند که عصر مانند سخت کوشی و تلاش و جهاد و امثال این کلمات قرآن است. عصر بدین معنا، به موجب قانون زندگی که خدای تعالی وضع کرده، نقطه آغاز زندگی و سبب عطا و بخشش است.
در همه حالات معنای سوگند، چه سوگند به زمان یا به عصر رسول اکرم یا به عصر همه انسان ها باشد یا سوگند به عصر به معنای بعد از ظهر یا پایان روز باشد، نخ تسبیحی است که همه معانی را باهم مرتبط می کند.
اما مضامین سوره که برای آن قسم خورده شده این است که همه انسان ها اگر نتوانند چهار صفت را بدست آورند در خسران خواهند بود. این چهار صفت عبارت اند از: ایمان به خدا، عمل صالح، سفارش به حق و سفارش به صبر. آدمی اگر این چهار صفت را نیابد خسران می بیند چرا که عمر و فرصتش را از دست داده است.
وتواصوا بالصبر... یکدیگر را به صبر سفارش کنید. صبر در قرآن کریم سه نوع است، صبر در طاعت و صبر در معصیت و صبر در جنگ. این صبر راه موفقیت و پیروزی در زندگی است و سلاح مطلوب برای مبارزه در زندگی و رسیدن به حق است. زیرا انسانی که نمی خواهد در برابر وسوسه ها و فشارها و برخوردها صبر کند، در برابر وضع موجود تسلیم می شود و وضعیت موجود را می پذیرد و تسلیم ستمکاران می شود.
پس تنها سلاح رسیدن به حق، صبر است و همچنین راه به کارگیری وسیله شرافتمندانه برای رسیدن به هدف والاست. حق در اصطلاح قرآنی صفت خدا نیز هست. پس وقتی می گوییم خدا حق است و انسان باید راه حق را طی کند و به هدف حق برسد، نشانه هماهنگی کامل میان ایمان به خدا و راه حق است. بودن در راه خدا حق است و قرآن کریم پیمودن راه حق را بر انسان واجب کرده است.
/6262
کد خبر 1387967