روند رو به رشد نرخ خودکشی در ایران؛ زنان 3 برابر بیشتر از مردان / میزان خودکشی در کدام استان ها افزایش داشته است؟

اقتصادنیوز: بک جامعه شناس در تحلیل چرایی خودکشی گفت: خودکشی یکی از نتایج مسلم درماندگی است. انسانها از پدر و مادر و نزدیکان یاد میگیرند. بر اساس نظریه «آلبرت بندورا» خودکشی مسری و آموختنی است و اگر در نزدیکترین افراد خانوادهات اتفاق بیفتد، تقلید این امر بسیار بالا میرود
به گزارش اقتصادنیوز، اعتماد در مطلبی نوشت: بعد از سالها مهر انکار مسوولان دولتی بر روند رو به رشد نرخ خودکشی در ایران، معاون سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی کشور تایید کرد که نه تنها موضوع خودکشی به عنوان یکی از آسیبهای اجتماعی در دهه اخیر، نباید نادیده گرفته شود بلکه آمارهای موجود، به ویژه آمارهای سازمان پزشکی قانونی، حاکی از افزایش نرخ خودکشی در کشور طی سالهای قبل است.
سید حسن موسوی چلک، روز جمعه به خبرگزاری ایسنا گفت که بر اساس مطالعات جهانی، زنان سه برابر بیشتر از مردان اقدام به خودکشی میکنند اما نرخ مرگ و میر ناشی از خودکشی در مردان سه برابر بالاتر است که این تفاوت عمدتا به دلیل روشهای انتخاب شده برای خودکشی است به این معنا که مردان معمولا برای خودکشی به سراغ روشهای خشنتری میروند که به مرگ قطعی منجر شود.
معاون سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی کشور همچنین خودکشی را پدیدهای پیچیده و چندعاملی دانست و تاکید کرد که «بهطور قطع، اختلالات روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب و اعتیاد نقش مهمی در این زمینه ایفا میکنند اما نمیتوان این مساله را صرفا به عوامل زیستی یا روانپزشکی محدود کرد. در برخی موارد، افرادی که اقدام به خودکشی میکنند، هیچگونه تشخیص رسمی اختلال روانی نداشتهاند؛ بنابراین نمیتوان گفت هر فردی که خودکشی میکند، بیمار روانی است یا الزاما اختلال روانی دارد. این موضوع نشان میدهد که خودکشی یک مشکل صرفا فردی نیست، بلکه باید در چارچوب یک نگاه سیستماتیک، فرهنگی و اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. مسائل اقتصادی، فشارهای اجتماعی، احساس ناکارآمدی، شکستهای مکرر در حوزههای شغلی و فردی، فقدان مهارتهای مقابله با بحران و حتی شرایط محیطی و خانوادگی همه در بروز افکار و اقدام به خودکشی دخیل هستند. فشارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در مناطق مختلف کشور، به ویژه در شمالغرب و برخی استانها تاثیر مستقیم بر نرخ خودکشی دارد. برای مثال، در برخی مناطق به دلیل تابوهای اجتماعی، نرخ طلاق پایین است اما نرخ خودکشی بالاست که نشاندهنده فشارهای فرهنگی و روانی ویژه است.»
موسوی چلک که ریاست انجمن مددکاران اجتماعی ایران را هم برعهده دارد، در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا، شناسایی افراد در معرض خطر اقدام به خودکشی را یکی از مهمترین مراحل پیشگیری دانست و گفت: «علائم هشداردهنده متنوعی وجود دارد که میتواند به مددکاران اجتماعی، روانشناسان و حتی اعضای خانواده کمک کند تا فردی که در خطر است را بشناسند. این علائم شامل سابقه اقدام به خودکشی یا افکار مکرر در این زمینه، ابراز ناامیدی عمیق، احساس بیارزشی و ناکارآمدی، تغییرات ناگهانی در خلق و رفتار، گوشهگیری اجتماعی و کاهش تعاملات خانوادگی و دوستانه، بروز اختلالات خواب و تغییر در عادات تغذیه، بیان جملات یا نوشتن مطالبی که نشانه تمایل به پایان دادن به زندگی دارند، همچنین قرار گرفتن در محیطهای خانوادگی یا اجتماعی پرتنش و نابسامان است.» توضیح معاون سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی درباره پیامدهای اجتماعی و فردی خودکشی این بود که: «از دست رفتن سرمایه انسانی، ایجاد ناامنی روانی و اجتماعی، افزایش هزینههای درمانی و حمایتی تا عادیسازی این رفتار در جوامع آسیبپذیر از پیامدهای گسترده خودکشی است. به همین دلیل هم پیشگیری از خودکشی باید بخشی از یک رویکرد جامع سلامت روان و اجتماعی باشد. برنامههای ارتقای سلامت روان، افزایش نشاط اجتماعی، آموزش مهارتهای مقابلهای و ایجاد بسترهای حمایتی و امن برای افراد در معرض خطر از جمله اقدامات ضروری است.»
سازمان بهزیستی کشور به دلیل آنکه در ارایه خدمات حمایتی از حضور مددکاران اجتماعی بهره میگیرد، میتواند صف اول کمک به افراد در آستانه خطر اقدام به خودکشی محسوب شود. توضیح معاون سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی کشور هم همین بود که: «اگر فردی در محیط ناامن باشد، سازمان بهزیستی قادر است او را متناسب با شرایطی که دارد در مراکز حمایتی نگهداری تحت مراقبت قرار دهد. همچنین، مداخلات پس از اقدام به خودکشی و پیگیریهای مستمر برای جلوگیری از تکرار این رفتار، در دستور کار قرار دارد. برای موفقیت در پیشگیری از خودکشی، همکاری بین دستگاههای دولتی، نهادهای اجتماعی، خانوادهها و رسانهها ضروری است. مدیریت درست رسانهای، آگاهیبخشی به جامعه و ارتقای سطح دانش و مهارتهای روانی اجتماعی میتواند به کاهش این آسیب اجتماعی کمک کند. متأسفانه در جامعه ما هنوز تابوی صحبت درباره خودکشی و مشکلات روانی وجود دارد و این موضوع مانع از بروز و دریافت کمک به موقع میشود. به همین دلیل آموزشهای مهارتی به خانوادهها و اطرافیان به عنوان نخستین و مهمترین حلقه در شناسایی علائم هشداردهنده، در خصوص گفتوگو و تخلیه هیجانی، اهمیت فراوانی دارد. عدم وجود ارتباط موثر و گفتوگوی صمیمانه، فاصله گرفتن اعضای خانواده از یکدیگر و ناتوانی در بیان احساسات، بستر مناسبی برای تشدید مشکلات روانی و اجتماعی فراهم میکند. به همین دلیل، آموزش مهارتهای زندگی و توانمندسازی افراد برای مقابله با استرس و بحران، یکی از اولویتهای پیشگیری است. اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی با بهرهگیری از تیمهای تخصصی سیار و خطوط تلفنی 123 و 1480، به شناسایی و مداخله در مواقع بحران میپردازد. این سیستم 24 ساعته در 378 شهر فعال است و طی چند سال اخیر مداخلات آن به جهت پیشگیری از اقدام به خودکشی پنج برابر افزایش یافته است. اورژانس اجتماعی با رویکرد غیرقضایی، بر بازپیوند خانواده و حمایت روانی تمرکز دارد و افراد در معرض خطر میتوانند به صورت خودمعرف با این مرکز تماس بگیرند که این نشان از اعتمادسازی بالای این نهاد است.» طی 3 سال اخیر، کارشناسان علوم اجتماعی با ارایه گزارشهای مستند به آمارهای به دست آمده از سازمان پزشکی قانونی کشور، اعلام کردند که برخلاف انکار مسوولان دولتی، نرخ خودکشی در جمعیت عمومی رو به افزایش رفته است. نیمه شهریور 1401 انجمن جامعهشناسی ایران، نشستی با عنوان «خودکشی در ایران، دلایل و راهکارهای مقابله» و با حضور دو جامعهشناس برگزار کرد که دکتر اکبر علیوردینیا، استاد جامعهشناسی دانشگاه مازندران، یکی از کارشناسان حاضر در این نشست بود و در گزارشی مبتنی بر آمارهای رسمی 19 ساله در بازه زمانی 1380 تا 1398 اعلام کرد:«در این بازه 19 ساله، میانگین میزان خودکشی در 14 استان از میان 31 استان بالاتر از میانگین کشوری است. میانگین کشوری ما 4.9 است و میانگین خودکشی در 17 استان نیز کمتر از میانگین کشوری است. میزان خودکشی در تهران، آذربایجان شرقی، اردبیل، اصفهان، فارس، قزوین، قم، مرکزی، مازندران و گیلان طی این 19 سال روند افزایشی داشته و بیشترین میزان خودکشی در بازه زمانی یاد شده در سالهای 97 و 98 و با نرخ 6.2 در 100 هزار جمعیت و کمترین میزان در سالهای 1383 و 1386 با نرخ 4.2 در 100 هزار جمعیت بوده است. بهطور کلی میزان خودکشی در کشور از 4.2 در 100 هزار جمعیت در سال 80 به 6.2 در 100 هزار جمعیت در سال 98 رسید بهطوری که با رشد حدود 44 درصدی خودکشی در این 19 سال روبرو بودهایم.» در بخش دیگر این نشست، محمدعلی محمدی، جامعهشناس و عضو کرسی یونسکو در سلامت اجتماعی و توسعه با طرح پرسش دلیل اهمیت خودکشی نسبت به سایر مسائل اجتماعی گفت:«از آنجایی که خودکشی میتواند مثل دومینو مسائل دیگری را با خود به همراه داشته باشد، موضوع مهمی است حتی اگر به مسالهای اجتماعی تبدیل نشده باشد. مرگ، مساله هستی شناختی پیچیدهای است و وقتی انسانی مرگ را انتخاب میکند، یا جزو اساطیر و قهرمانان است، یا جزو خستهشدگان از زندگی است. خودکشی تجلی فیزیکی مرگ روانی است. یعنی انسان ابتدا به لحاظ روانی میمیرد و سپس مرگ جسمی پدیدار میشود. طبق نظریهها قبل از مرگ جسمی نیز مرگ در جامعه و مرگ فرهنگ و اخلاق رخ داده که انسانی دست به خودکشی میزند.» این جامعهشناس هم در گزارش خود تایید کرد که نرخ خودکشی در ایران، حاکی از روندی رو به افزایش است و افزود:«خودکشی در ایران پدیده رو به رشدی دانسته شده است و ایران بابت خودکشی در میان کشورهای اسلامی در جایگاه سوم و در جهان در جایگاه پنجاهو هشتم است. در ایران، 125 نفر در هر 100 هزار جمعیت، اقدام به خودکشی میکنند که از این بین 6 نفر موفق میشوند. در ایران، روزانه 13 نفر اقدام به خودکشی میکنند که از سال 99 تعداد اقدام به خودکشی به 15 نفر در هر روز افزایش یافته است. طبق آمار وزارت بهداشت در سال 99، 100 هزار نفر در ایران اقدام به خودکشی کردند که این میزان نیز رو به افزایش است. بنابراین، میانگین مرگ بر اثر خودکشی در جهان، 5.2 در 100 هزار نفر و در کشور ما 6 در 100 هزار نفر است. طبق آمار پزشکی قانونی، بیشتر خودکشیها در بین افراد 15 تا 35 ساله و 54 درصد خودکشیهای منجر به مرگ در میان جوانان زیر 30 سال رخ داده است. بعد از جوانان، مردان متاهل یا پدران، قربانیان بعدی هستند. تقریبا نیمی از خودکشیها در بین افراد متاهل اتفاق میافتد. همچنین در سال 99 مردان حدود 65 درصد و زنان 35 درصد خودکشیهای اتفاق افتاده را شامل شدند و در سال 98 مردان 70 درصد خودکشیها را شامل میشدند.»
این جامعه شناس در تحلیل چرایی خودکشی گفت: «خودکشی یکی از نتایج مسلم درماندگی است. انسانها از پدر و مادر و نزدیکان یاد میگیرند. بر اساس نظریه «آلبرت بندورا» خودکشی مسری و آموختنی است و اگر در نزدیکترین افراد خانوادهات اتفاق بیفتد، تقلید این امر بسیار بالا میرود. افراد ابزار و روشهای خودکشی را یاد میگیرند. بنابر این برای جلوگیری از این امر میتوان از تبیینهای جامعهشناختی و اجتماعی استفاده کرد. مساله معیشت هم باعث گسیختگی خانواده میشود و بر اساس برخی فاکتورهای روانشناختی خاص، برخی افراد خودکشی را در شرایط درماندگی انتخاب میکنند. باید برای کاهش هزینههای اقتصادی و روانی از دوش سرپرست خانوارها تلاش کرد. باید از نظریههای اجتماعی برای مدیریت آسیبها استفاده کرد.»
گزارش دیگری که افزایش خودکشی در کشور را تایید میکرد، آمارهایی بود که بهمن پارسال در میزگرد تخصصی همایش سلامت روان و رسانه و توسط حمید یعقوبی که ریاست انجمن پیشگیری از خودکشی را برعهده دارد ارایه شد. یافتههای این انجمن تخصصی و مستند به آمار رسمی وزارت بهداشت و سازمان پزشکی قانونی کشور نشان میداد که در سال 1402 تعداد مرگهای بر اثر خودکشی 7603 مورد بوده که نسبت به آمار سال 1401 حدود 685 مورد افزایش یافته است. طبق این یافتهها، در سال 1402 نرخ مرگ بر اثر خودکشی در ایران 8.9 نفر در 100 هزار جمعیت بوده و تخمین زده شد که در سال 1403 با رشد 10 درصدی به حدود 9.7 نفر در 100 هزار جمعیت برسد که در این صورت، نسبت به نرخ 4.3 نفری مرگ بر اثر خودکشی در سال 1390 بیش از دو برابر افزایش را نشان میداد. رییس جمعیت پیشگیری از خودکشی در بخش دیگری از صحبتهایش، در تاکید بر ضرورت پیگیری موارد اقدام به خودکشی افزود: «طبق استاندارد جهانی، هر خودکشی منجر به مرگ باید در عدد 20 ضرب شود تا آمار اقدام به خودکشی آن جامعه یا کشور به دست بیاید. بنابراین اگر در سال 1402 در ایران 7603 مورد خودکشی منجر به مرگ اتفاق افتاده، در این سال بیش از 150 هزار اقدام به خودکشی انجام شده است. شناسایی افرادی که اقدام به خودکشی کردهاند بسیار مهم است و به همین دلیل، مسوولان اداره سلامت روان در وزارت بهداشت هم با جدیت درصدد شناسایی همین جمعیت و پیگیری وضعشان از طریق کارشناسان سلامت روان هستند.»
یعقوبی در بخش دیگری از صحبتهایش درباره آخرین یافتههای این انجمن و بر مبنای گزارشهای رسمی وزارت بهداشت و سازمان پزشکی قانونی کشور اعلام کرد: «از سال 1390، روند خودکشی در ایران رو به افزایش است چنانکه در سال 1390 نرخ خودکشی در ایران 4.7 نفر در 100 هزار نفر جمعیت کشور بوده ولی در سال 1401 نرخ مرگ بر اثر خودکشی به 8.1 نفر در 100 هزار جمعیت و در سال 1402 به حدود 8.9 نفر در 100 هزار جمعیت رسیده و طی 5 سال اخیر و در هر سال، مرگ بر اثر خودکشی حدود 10 درصد افزایش داشته و امسال (1403) با همین افزایش 10 درصدی نسبت به پارسال، نرخ مرگ بر اثر خودکشی به حدود 9.5 نفر الی 9.7 نفر در 100 هزار جمعیت خواهد رسید. 32 درصد موارد خودکشی در سال 1401 (از جمع 6918 جان باخته) کارگران بودهاند، 19 درصد مربوط به دانشآموزان و دانشجویان، 11 درصد مربوط به زنان خانهدار و 11 درصد مربوط به مشاغل آزاد بوده است. (در نمودار مربوط به این گزارش نشان داده شد که 11 درصد موارد مرگ بر اثر خودکشی در سال 1401 مربوط به افراد بدون شغل بوده است) در این سال 76 درصد موارد خودکشی مربوط به افراد با تحصیلات کمتر از دیپلم است. در حالی که انتظار داریم تاهل و اشتغال، عامل محافظ در برابر خودکشی باشد ولی اینطور نیست چنانکه اعتیاد و خودکشی در بین افراد متاهل و شاغل بیشتر است. (در نمودار مربوط به این گزارش نشان داده شد که 14 درصد موارد مرگ بر اثر خودکشی در سال 1401 مربوط به افراد دارای تحصیلات فوق دیپلم تا فوق لیسانس و 8 درصد مربوط به افراد بیسواد بوده است. همچنین در این نمودار نشان داده شد که در این سال 46 درصد از قربانیان خودکشی، افراد مجرد و 47 درصد متاهل بودهاند.) در حالی که نرخ جهانی، یک مورد مرگ به ازای 20 اقدام به خودکشی است ولی در ایران در سال 1401، این ضریب 18.35 است به این معنا که هر مورد مرگ بر اثر خودکشی باید در عدد 18.35 ضرب شود و بنابراین، در این سال در کل کشور بهطور میانگین از هر 18.35 اقدام خودکشی، یک مورد منجر به مرگ شده است. در سال 1401 بیش از 126 هزار اقدام به خودکشی در کشور ثبت شده که 15 درصد موارد اقدام به خودکشی مربوط به دانشآموزان بوده و گروه سنی 25 تا 34 ساله و 19 تا 24 سالهها در ردیف بعد هستند در حالی که در دنیا 58 درصد اقدام به خودکشی در گروه سنی کمتر از 50 سال و 42 درصد مربوط به گروه سنی 50 یا 60 یا 70 سالههاست ولی در ایران 80 درصد اقدام به خودکشی در گروه سنی کمتر از 50 سال بوده و این اعداد یک پیام دارد؛ ایران در حال از دست دادن نیرویهای جوان و مولد است و در حالی که با افزایش آمار اقدام به خودکشی مواجهیم، شاید ناامیدی در این قشر و در گروه سنی 15 تا 40 سالههای کشور خیلی زیاد است آن هم به این دلیل که شاید آینده و چشماندازی برای خودشان نمیبینند.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید