زیر پوست «گران شدن بنزین»
در گذشته و اکنون اهداف روشنی از افزایش قیمت بنزین نداشتهایم / افزایش قیمت بنزین دوباره از طریق افزایش نرخ حمل و نقل و تشدید انتظارات تورمی، تورم جدید ایجاد میکند / هیچ کجای دنیا سابقه ندارد که به همه شهروندان اعم از اتومبیلدار و ندار، بنزین بدهند / باید در مورد سیستم حمل و نقل کشور و هم در مورد سیستم انرژی کشور و هم در مورد تولید خودروی با کیفیت در کشور چاره اندیشی اساسی شود / در...
فرارو - همزمان با اجرایی شدن طرح محدود کردن کارتهای سوخت جایگاهها، زمزمههایی مبنی بر امکان افزایش قیمت بنزین مطرح شده است. جواد اوجی وزیر نفت در پایان جلسه هیات دولت در روز چهارشنبه (6 اردیبهشت) در جمعخبرنگاران خاطرنشان کرده بود، هیچگونه برنامه افزایش قیمت بنزین اصلا در دستور کار وزارت نفت و دولت نیست، مردم نیز به شایعات توجهی نداشته باشند.
به گزارش فرارو، با وجود تاکید دولت بر عدم افزایش نرخ بنزین، در سطح عمومی جامعه همچنان نگرانیها نسبت به تعیین تکلیف وضعیت بنزین در سال جاری ادامه دارد. به ویژه در چند وقت اخیر بحثهایی در ارتباط با کاهش ذخایر استراتژیک، کاهش کیفیت و احتمال واردات بنزین مطرح شده است. مسئولان وزارت نفت و شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران نیز نسبت به افزایش کمسابقه مصرف بنزین در کشور ابراز نگرانی کردهاند.
در چنین وضعیتی همانند تمامی سالهای گذشته به نظر میرسد بنزین و مسائل پیرامون آن بار دیگر در مقام مسالهای جدی مطرح شده است. اینکه دولت برای مدیریت مساله بنزین میبایست چه اقداماتی در پیش بگیرد، یک سوی ماجرا است. سوی دیگر صورت مساله این است که هر گونه تغییر در قیمت یا سیستم عرضه بنزین چه تبعاتی را به همراه خواهد داشت؟ فرارو، در راستای پیگیری هر چه بیشتر ابعاد این مساله مهم با سید غلامحسین حسنتاش، تحلیلگر حوزه انرژی، استاد دانشگاه تهران و عضو انجمن اقتصاد انرژی ایران گفتوگویی تفصیلی داشته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
چرا افزایش قیمتهای چند باره بنزین در سالهای گذشته به طور مداوم ناکام مانده و هر بار بعد از گذشت زمان کوتاه مجدد به نرخ واقعی بنزین با نرخ عرضه شده در بازار شکاف پیدا کرده است؟
خیلی ممنون از دعوت بنده به این مصاحبه، نمیدانم منظورتان از ناکام ماندن چیست. زمانی ما میتوانیم از ناکامی صحبت کنیم که اهداف روشنی از افزایش قیمت داشته باشیم و با مطالعه و با مدلهای کاربردی اقتصادی به این نتیجه رسیده باشیم که مثلا با چقدر افزایش قیمت به چقدر کاهش مصرف میرسیم و بعد ببینیم که این اتفاق نیفتاده است و بعد صحبت از ناکامی بکنیم. من سراغ ندارم که چنین اهداف روشنی وجود داشته باشد. تنها هدفی که بعضا برای افزایش قیمت بنزین و دیگر حاملهای انرژی ذکر شده و در برنامهها هم منعکس بوده است رسیدن به قیمت فوب خلیج فارس یا کسری از آن (مثلا 95 درصد فوب) بوده است.
نمیدانم منظور شما از قیمت واقعی چیست. شاید منظور شما هم همین مطلبی که عرض کردم یعنی فوب خلیج فارس یا کسری از آن باشد. در دولت معمولا قیمت فوب خلیج فارس را با نرخ تبدیل دلار به ریال (که خودش چندین نرخ است) تبدیل به ریال میکنند بعد فاصله آن با قیمت داخلی را به غلط یارانه نام مینهند و بعد دنبال این هستند که این یارانه (به تعبیر ایشان) را حذف کنند و این شکاف را پر کنند. دلیل این که چرا این اتفاق نمیافتد بسیار روشن است. بنده قبلا گفته ام و نوشته ام که در این ساختار اقتصادی تورمی ما تا ابد الاباد هم به فوب خلیج فارس نخواهیم رسید مگر این فوب خلیج فارس آنقدر پائین بیاید که به ما برسد که البته یکبار در مقطع گسترش جهانی کرونا این اتفاق افتاد. چرا نمیرسیم، برای این که ما نرخ تورم وحشتناک و فزاینده داریم و اقتصاد ما در یک لوپ ویرانگر قرار دارد.
سطح عمومی قیمتها دائما با تورم بالا میرود بعد یک عده میگویند حالا باید نرخ دلار با تورم تعدیل شود دولت هم در مقاطعی انگیزه دارد که برای جبران هزینههای خود دلار را بالا ببرد، بعد دوباره نرخ فوب خلیج فارس بنزین را با این دلار جدید ضرب میکنند و فاصله قیمت ریالی بدست آمده با قیمت جاری داخلی شگرف میشود، بعد هر چند وقت یکبار میگویند حالا باید قیمت بنزین را با این تعدیل کنیم بعد بنزین را بالا میبرند در حالی که قیمت بنزین در اقتصاد ما یک میزان الحراره یا شاخص است لذا افزایش قیمت بنزین دوباره از طریق افزایش نرخ حمل و نقل و تشدید انتظارات تورمی، تورم جدید ایجاد میکند عوامل دیگر و سیاستهای تورمزای خود دولت هم که دست اندرکار افزایش سطح عمومی قیمتها و تشدید تورم هستند و باز دوباره همان آش و همان کاسه. پس تا دولت تورم را کنترل نکند و ساختار تورمی اقتصاد را مهار نکند هرگز این معضل حل نخواهد شد.
ضمنا این را هم عرض کنم که به فرض این دولت بتواند تورم را کنترل و مهار کند. تنظیم قیمت بنزین با فوب خلیج فارس منطق روشنی ندارد و معمولا کشورهای پیشرفته قیمت حاملهای انرژی را براساس بستههای سیاستی و برنامههای انرژی خود تعیین میکنند و در صورت لزوم یارانه میدهند یا مالیات میگیرند که به قیمت هدف تحقق برنامه هایشان برسند. در مورد حاملهای انرژی مورد استفاده در بخش حمل و نقل، مساله پیچیدهتر هم هست، چون بین سیاستها و برنامههای انرژی و حمل و نقل باید هماهنگی شود.
در سالهای گذشته طرحهایی همچون ارائه بنزین با کارت ملی مطرح شده و از اجرای آن در شهر کیش نیز اطلاع دادند، چرا این طرح بعد اجرایی به خود نگرفت؟
البته این طرح تا جائی که من میدانم در جزیره کیش هم اجرا نشد. قرار بود اجرا شود، ولی نشد. اما این که چرا اجرا نشد به نظر من علت اصلیاش این است که هیچ منطقی ندارد و در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد که به همه شهروندان اعم از اتومبیلدار و ندار، بنزین بدهند. این از کارهای من درآوردی عدهای بود که بجای این که اصل مشکل را حل کنند اصل مشکل را میپذیرند و کارهای عجیب پیشنهاد میکنند.
یک مثال برای شما بزنم، فرض کنید اتومبیلی دائم داغ میکند و آمپرش بالا میرود و جوش میآورد مکانیک متخصص و عاقل دنبال این میرود که علت را پیدا کند واتر پمپ خراب است یا رادیاتور نشتی دارد یا. اما اگر کار دست یک کارنابلد مدعی مکانیک بودن بیفتد که از اصل مشکل فنی هیچ اطلاعی ندارد ممکن است پیشنهاد بدهد که مثلا باربند روی ماشین بگذاریم و یک کولر آبی روی باربند نصب کنیم و کانال بکشیم که رادیاتور را خنک کند و حال باید یک سیستم آب رسانی به این کولر هم درست کنیم حالا تصور کنید این اتومبیل سابق، تبدیل به چه هیولایی میشود آیا چنین اتومبیلی درست کار خواهد کرد و کارائی یک اتومبیل را خواهد داشت؟
این مثال فیزیکی است و این هیولا قابل تصور است، واقعیت این است که بسیاری از کارهایی که ما در اقتصاد انجام میدهیم شبیه همین است، ولی هیولای ناشی از آن قابل مشاهده و تصور نیست، ولی عملا روز به روز اقتصاد را پیچیدهتر و ناکاراتر میکند.
اخیرا طرح محدود کردن کارت سوخت آزاد از جایگاهها در دستور کار قرار گرفته است آیا چنین طرحی در مصرف روزانه بنزین تاثیر خواهد داشت؟
اگر این به معنای محدود کردن سهمیه باشد طبعا تاثیر خواهد داشت. یعنی اگر جمع سهمیه هر کارت سوخت اعم از بنزین 1500 تومانی و 3000 تومانی محدود باشد طبیعتا افرادی که مصرف بیشتر از آن داشته اند و از کارت سوخت پمپ بنزینها استفاده مینموده اند حالا دیگر نمیتوانند استفاده کنند، اما باید توجه داشت که یک اتفاق دیگر ممکن است بیافتد و آن این است که بسیاری از صاحبان خودرو ممکن است کمتر از جمع سهمیه شان مصرف داشته باشند و بخواهند سهمیه اضافه شان را به کسانی که کمبود دارند بفروشند. آن وقت این خطر وجود دارد که یک بازار سیاه بنزین و یک نرخ سوم هم شکل بگیرد که میتواند تبعات منفی داشته باشد.
من آمار کافی ندارم اگر جمع سهمیههای دوگانه در کل کارتهای سوخت موجود کشور به اندازه کل مصرف فعلی باشد آنگاه با جمع کردن کارتهای آزاد پمپ بنزینها مصرف کاهش پیدا نخواهد کرد بلکه آن بازار سیاه که عرض کردم گسترش خواهد یافت.
یکی دیگر از مسائل جدی در این حوزه بالا بودن میزان مصرف بنزین در ایران است که همین امر مشکلاتی را برای تامین نیازهای بازار و مصرف به همراه داشته است، ریشه این مساله را چه میدانید و جقدر با آن مواجه هستید؟
اگر منظورتان بالا بودن مصرف بنزین در ایران است. این دلایل متعدد دارد: پیشرفته و کامل نبودن سیستم حمل و نقل عمومی، نامناسب بودن کیفیت جادهها و آسفالت، ناکارا بودن اتومبیلهای تولید داخل از نظر مصرف بهینه سوخت، پایین بودن کیفیت بنزین تولیدی، محدود بودن و غیرمتنوع بودن سبد سوخت خودرو بعضی از عوامل آن است.
برخی مسئولان از کاهش ذخایر بنزین در کشور در مقام چالشی جدی سخن گفتهاند، آیا واردات بنزین میتواند راهگشا باشد؟
به هر حال وقتی کمبود هست شاید در کوتاه مدت چارهای جز واردات نباشد، اما مسلما این چاره اساسی کار نیست چاره کار این است که هم در مورد سیستم حمل و نقل کشور و هم در مورد سیستم انرژی کشور و هم در مورد تولید خودروی با کیفیت در کشور چاره اندیشی اساسی شود، ولی متاسفانه قابلیت چنین چاره اندیشی در دولت دیده نمیشود.
با توجه به وضعیت تورم فعلی در کشور به نظر شما قیمت بنزین باید چقدر باشد که تعادل ایجاد شود؟
اگر منظورتان تعادل بین عرضه و تقاضای بنزین باشد. این چیزی نیست که بنده یا دیگری نظر بدهیم، این مدل میخواهد. باید کششهای قیمتی تقاضا برای بنزین مطالعه شده باشد کششهای درآمدی مطالعه شده باشد. آثار تورمی هرگونه افزایش قیمت مطالعه و مدل شده باشد تا در یک مدل جامع، قیمتی که بتواند تقاضا را محدود کند و با عرضه متعادل کند استخراج شود. البته باید مجددا تاکید کنم که به فرض این که همه این بررسیها بشود دوران تعادل بسیار محدود خواهد بود چرا که همانطور که اشاره کردم تورم در ایران ساختاری شده است و بعد از مدت کوتاهی دوباره سطح عمومی قیمتها بالا میرود و قیمت حقیقی و یا نسبی بنزین مجددا پائین میآید و تقاضا بر میگردد و روز از نو و روزی از نو.
افزایش قیمت بنزین چه تبعاتی را میتواند داشته باشد، چرا مردم و جامعه نگران این موضوع هستند؟
تجربه افزایش قیمت بنزین در سال 98 در پیش روی ما هست. تازه شرایط اجتماعی و اقتصادی بعد از نارضایتیهای سال 1401 خیلی بدتر از آن سال است. فشار اقتصادی بر مردم هم بسیار بیشتر از آن زمان است. مردم با گوشت و پوست خود تجربه کرده اند که افزایش قیمت حاملهای انرژی و از جمله بنزین هم رکود را تشدید میکند و هم تورم را و این یعنی فشار مضاعف بیشتر بر اقشار آسیب پذیر.
به نظر من در ساختار فعلی اقتصاد ایران مشکل حاملهای انرژی با قیمت حل نمیشود و عزم ملی و اقدامات گستردهای را میطلبد، ولی دولتها که ظاهرا نسبت به ناتوانی خود در اقدامات اساسی و ساختاری علم حضوری دارند، دنبال راه حلهای ساده میگردند و عدهای هم این راه حل ساده افزایش قیمت را پوش میکنند و حاضر به تعهد دادن در مورد نتیجه بخش بودن این راه حل نیز نیستند و بعدا که جواب نداد میگویند که بد اجرا شد و یا میگویند اگر چنان و چنین میشد نتیجه میداد و از این چنان و چنینها هم همیشه در اقتصاد ایران وجود داشته است که از قبل قابل پیش بینی است و در واقع همان مسائل نهادی است که کسانی که اقتصاد را سادهسازی میکنند قادر یا متمایل به دیدن آن نیستند.
با توجه به اقتصاد تورمی که در کشور شاهد هستیم، حتی اگر افزایش قیمت به 20 هزار تومان برای یک لیترصورت بگیرد، آیا تکراری بر تجربیات شکستخورده گذشته نخواهد بود؟
چرا قطعا خواهد بود و آزموده را آزمودن خطاست. ضمنا به نظر من خصوصا در این مقطع هدف از طرح و زمزمه افزایش قیمت سوخت اصلا حل مشکلات اساسی نیست و فقط حل مشکل بودجه دولت است غافل از این که اگر در همین زمینه هم درست مطالعه کنند و تجربیات گذشته را بررسی کنند ممکن است به این نتیجه برسند که تاثیر منفی مجموع خالص آثار تورمی و رکودی این اقدام بر هزینه و درآمد دولت ممکن است از آثار درآمدی آن بیشتر باشد.
کاهش کیفیت بنزین نیز به مسالهای جدی تبدیل شده است. این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید و چرا کیفیت بنزین پایین آمده است؟
این هم دلایل متعددی دارد، به هم ریختگی سیستم اقتصادی و مکانیزم قیمتها، ناکارآمدی مدیریت صنعت نفت و اجزاء آن بطور کلی، ضعف مدیریت در پالایشگاهها از جمله دلایل آن است، ولی یکی از دلایل مهم مشکلات ناشی از تحریم است. تعمیرات و پروژههای بهسازی پالایشگاهها به دلیل عدم دسترسی به قطعات و تجهیزات مناسب و گاهی عدم دسترسی به کاتالیستهای مناسب و به دلیل فشارهای اقتصادی با مشکل مواجه است و از فناوری روز دنیا به دلایل تحریم عقب هستیم.
راه حل گذار از این بحران چیست؟ آیا بنزین گران شود یا خیر؟ چه اقدامی صورت بگیرد تا تجربیات سال 98 تکرار نشود؟
بنده شخصا با گران کردن بنزین در این مقطع مخالف هستم و تجربه نشان داده است مجلسیها در سال انتخابات مجلس نمیگذارند این کار انجام شود. اما این که چه اقدامی باید صورت بگیرد: شما نمیتوانید در یک سیستم اقتصادی مشکل یک کالا را بدون توجه به کل آن سیستم اقتصادی که بسیار بحرانهای دیگر هم دارد حل و فصل کنید. بنزن از یک سو یک حامل انرژی است و در سیستم انرژی باید دیده شود، از یک سو به بخش حمل و نقل مربوط است و بخش حمل و نقل باید سامان یابد، از یک سو به صنعت خودرو وابسته است که مشکلات آن صنعت باید حل شود همه اینها هم در بستر یک اقتصاد در حال توسعه قابل حل تدریجی است.
ضمنا خوب است اشاره کنم که در کشورهای پیشرفته در سیستم اتومبیل به این منطق رسیدهاند که خودرو ارزان و کالای مصرفی است و قطعه و تعمیرات و سوخت گران است؛ بنابراین وقتی سن و کیلومتر کارکرد اتومبیل بالا میرود مصرف سوختش به دلیل فرسودگی زیاد میشود و هزینه تعمیراتش نیز بالا میرود و خودبهخود غیراقتصادی میشود و از چرخه خارج میشود و صنعت اتومبیل دائما باید تولید کند و جایگزین کند و با توجه به اشتغال زا بودن این صنعت این به نفع اقتصاد است از طرفی دائما در مورد بهبود سوخت خورو مطالعه و تحقیق میشود و هر نسل یا ورژن جدید خودرو بهتر از قبل است. اما وضعیت ما کاملا برعکس است اتومبیل بسیار گران، تعمیرات و قطعه نسبتا ارزانتر و سوخت ارزان و ما در واقع پول چندین سال سوخت را در قیمت اتومبیل اضافه از مردم گرفته ایم بنابر این نمیتوانیم سر مردم منت بگذاریم و اگر میخواهیم مثل کشورهای پیشرفته باشیم نمیشود نصفه نیمه باشد.
نکته دیگر این که شما باید قیمت سوخت را در کیلومتر حساب کنید وقتی اتومبیلی در 100 کیلومتر دو برابر اتومبیل روز دنیا مصرف میکند یعنی هزینه سوخت آن دو برابر قیمت اسمی هر لیتر بنزین است، اینها را هم باید در نظر گرفت. ما پراید را از کره جنوبی آوردیم امروز پراید ممکن است تنها در موزههای آنجا باشد، اما ما هنوز آن را با جلدهای مختلف تولید میکنم و با قیمت گزاف و با راندمان پائین از نظر سوخت تحویل مردم میدهیم که سوخت بی کیفیت هم مزید بر علت میشود.
در پایان این را هم بد نیست اشاره کنم که این مطالب و مباحث حداقل نزدیک به سی و پنج سال است که در کشور ما در مقاطعی عینا تکرار میشود و به عبارتی مسائل و مشکلات ما حداقل سی و پنج سال است که هیچ تغییری نکرده است و حتی هیچ یک از جزئیاتش حل نشده است. این درجا زدن تاسف برانگیز و خطرناک است در حالی که جهان درگیر پیشرفت و تحول سریع است.
از میان اخبار