سفر | بهشتی کوچک در همین ایران خودمان! + عکس
18کیلومتر پساز جاده رشت_قزوین، در پارک جنگلی سراوان «موزه میراث روستایی» منتظر شماست. آن جا 28 خانه خاص و بینظیر دارد.
به گزارش مشرق، شاید خیلی وقتها پساز تماشای طبیعت زیبا و سرسبزی که به برکت پخش مستندهای خارجی به خانههایمان راه میدهیم آهی از ته دل کشیده باشیم که ای وای! افسوس و صد افسوس که انگار بهشت همهاش برای آن طرف آبیها است و اصلا به ما خوشی نیامده.
اما باور کنیم اگر یک توک پا، سری به این طرف و آن طرف ایران خودمان بزنیم، سرمان را بالا میگیریم و میگوییم آهای دنیا! بیا که باید پیش پای اینهمه جاذبه لنگ بیندازی. میگویید نه! چند دقیقه با من همراه شوید تا شما را به یک بهشت کوچک از ایران خودمان ببرم.
*"موزه میراث روستایی" منتظر شماست.
18کیلومتر پساز جاده رشت_قزوین به جاده سراوان _فومن میرسید. در پارک جنگلی سراوان «موزه میراث روستایی» منتظر شماست. تنها موزه فضای باز خاورمیانه که 263 هکتار وسعت دارد و 45 هکتار آن بهرهبرداریشده است.
میدانم که نه تعریفهای من و نه عکسها، گویای زیباییهای این بهشت بینظیر نیست اما من کاری به این حرفها ندارم، آنقدر میگویم که شما هم مثل من دلتان برود و وسوسه شوید، خدا را چه دیدید؟ شاید سر از فومن و پارک جنگلی اش دربیاورید و همه این زیباییها را از قاب چشمان خودتان به تماشا بنشینید.
ساعت بازدیداز 9 صبح تا 6 بعداز ظهر است و نفری 5 هزار تومان ورودی دارد. قرار است هم آداب و رسوم ببینید، هم فرهنگ و هنر، هم بنا و معماری و در یک کلام کلی زیبایی.
*مگر به این راحتیها میشود یک خانه را جا به جا کرد؟!
از درب موزه که وارد میشوید و ورودی را پرداخت میکنید بازدید آغاز میشود. قدم به قدم حضور راهنماها در این مسیر سرسبز کمک میکند تا خانههای زیبایش را قشنگ تر بشناسید و بندبند زیبائیهایش را با دل و جان درک کنید.
گفتم خانه! موزه میراث روستائی گیلان 28 خانه خاص و بینظیر دارد؛ خانههایی که شاید از نظر ظاهر مثل هم باشند ولی از نظر معماری هیچ کدام به همدیگر شبیه نیستند. اینها را یکی از راهنماها که در مسیر بازدید از موزه با او برخورد کردم میگوید.
مرد جوان که سالهاست در این موزه حضور دارد و با اشتیاق به کار خود مشغول است میگوید:«خانههایی که مشاهده میکنید از کل استان گیلان با توجه به بافت معماری و قدمت و اصالت ویژه خود از صاحبانشان خریداری شدهاند و از محلی که در آن ساختهشده بودند برداشته و به موزه انتقال داده شدهاند.
بر سردر هر خانه ای که برای قرار گرفتن در این موزه خریداری شده است اسم صاحبخانه آن را نوشته اند. تعجب کردید؟ درست است، خانه ها را یکجا برداشته و به موزه میراث روستایی گیلان آوردهاند.
اما صبر کنید! این کار آنقدرها هم که فکر میکنید ساده نیست. اینها خانههایی بودند که همگی پی و فونداسیون داشتند، اسکلت و دیوار، سقف و شیروانی، ایوان و چند تا اتاق دارند. مگر به این راحتیها میشود یک خانه را جا به جا کرد؟! کلی بند و بساط دارد. بگذارید برایتان از جابجایی اش بگویم:«این خانهها را مثل پازل از پی تا سقف شماره گذاری میکنند. طبق همان شماره گذاری با همان اسکلت آنها را انتقال میدهند. پس از انتقال دوباره آن ها را بازسازی و به اصطلاح وا چینی و دوباره چینی میکنند.»
*بناهایی با ستون های موش گیر!
یک مدل خانه با 12 ستون ازبناهای خاص این موزه است که امثال آن بیشتر در گیلان دیده میشود. در واقع معمولاً در جاهایی که زمین کشاورزی وجود داشته باشد حضور این خانهها بیشتر به چشم میخورد. دلیل ارتفاع آنها رطوبت و نم است.12 ستون دارد که تمام ستونها موش گیر بوده و بالای هر ستون ستونی خورده است.
موش گیر بودنش هم براساس قانون جاذبه است، چراکه موش برعکس نمیتواند بالا برود و بنابراین به سمت پایین میافتد. بعضی خانهها پوشش سقفشان از ساقه برنج است و بعضی چوب. به پوشش سقفی که از چوب بوده است «لت» یا «لته سر» میگفتند. این نوع پوشش در کوهپایه کوهستان بیشتر استفاده میشود و دلیلش هم این است که در آن جا دسترسی به چوب راحت تر است.
*پرازامکانات! اینجا همه می خواهند به شما خوش بگذرد
در اینجا مسجد، بازارچه صنایع دستی، رستوران، قهوهخانه و البته سرویس بهداشتی برای بازدیدکنندگان وجود دارد. در چند نقطه از موزه هم نان داغ سنتی توسط خانمهای نان پز پخته می شود. حضور بانوانی که صنایع دستی و نان پخته شده بهصورت داغ را به بازدیدکنندگان عرضه میکنند، علاوه بر زیبایی و جذابیت محیط، یک نوع کارآفرینی و درآمدزایی نیز محسوب میشود.
در طول سال پنجشنبهها و جمعهها بازدید آزاد است و معمولاً چه تابستان و چه زمستان بازدیدکننده وجود دارد ولی طبیعتاً در زمستان چون شرایط سختتر است نسبت به بهار و تابستان تعداد بازدیدکنندگان کمتر خواهد بود. تعطیلات نوروزی، 12 روز اول فروردینماه و جشنواره هرساله تابستان که به مدت دو هفته برگزار میشود نیز فرصتی است تا با برنامههای ویژه، لذت بازدید از این مکان زیبا را صد چندان کند.
*مردم چقدر اینجا را می شناسند؟
متأسفانه تبلیغات رسانهای صورت نگرفته و برای آشنایی ایرانیان با این مکان زیبا تاکنون اطلاعرسانی فقط از طریق کانال موزه روستائی و سایت بودهاست و با اینکه تنها موزه فضای باز کشور است و از سال 84 افتتاح شده، مردم خیلی کم با آن آشنا هستند و هنوز خیلی از بومیها هم نمیدانند چنین موزهای وجود دارد.
این موزه کمتر از 60 نفر پرسنل دارد که به مرمت خانهها، کارهای انتظامات و حراست و راهنمایی بازدیدکنندگان میپردازند. راهنماها در فواصل مختلف از مسیر بازدید میایستند و علاوه بر راهنمایی برای طی مسیر بازدید اطلاعات لازم برای معرفی خانهها و بخشهای مختلف این موزه را از صفر تا صد در اختیار علاقمندان قرار میدهند.
*در جشنوارهها و تعطیلات عید چه میگذرد؟
در جشنوارهها و تعطیلات عید یک سری مراسم آئینی و سنتی قدیمی گیلان برگزار می شود. از مراسمهای ویژه و البته نمادین «عروس گُلِی» یا «عروس بران» است که معمولاً یک گروه تئاتر از خانه داماد تا خانه عروس برای بله گرفتن حرکت میکنند.
حرکات نمایشی توسط یک پهلوان و «"لافن بازی» یا «بندبازی» هم از دیگر سرگرمی هاست. البته طناببازی، در پنجشنبهها و جمعههای طول سال هم که بازدید آزاد است و البته بنا به شرایط جوی انجام می شود.
*انصافا نان گرم می چسبد
خانم «تنها» بانویی 45 ساله و مادر سه فرزند است، به مدت 10 سال است که هر روز از صبح تا غروب میآید و برای کسانی که لذت بردن از اینهمه زیبایی را برای پر کردن اوقات فراغت خود انتخاب کردهاند نان گرم و خوشمزه میپزد. لقمهای از نان می خورم. جای شما خالی!
نمنم باران حسابی تند است و خیسی لباس ها نسیم ملایمی را که از لابهلای این همه سرسبزیهای انبوه میگذرد به خنکی مینشاند. انصافا نان گرم میچسبد. از او می خواهم برایم کمی حرف بزند و اگر دوست دارد از پختن نان دلپذیرش هم بگوید.
بیریا است و مهربان. بدون معطلی می گوید: «آرد برنج را با آب جوش خمیر میگیریم، خمیرش را گلوله میکنیم و میگذاریم ده دقیقه در آب جوش بجوشد. خنک که شد، آرد گندم، نمک و زردچوبه میزنیم و با وردنه آن را نرم و باز میکنیم. تخته را کمی روغن زده و میگذاریم سرخ شود.» به همین سادگی.
*بساط صنایع دستی هم برپاست
آنطرفتر هم خانم جوانی مشغول فروختن صنایع دستی است. اجناس زیبایی که همگی کار دست خودش هستند؛ از گردنبند و گوشواره گرفته تا گیره روسری و جاکلیدی. خلاصه نگاهی به بساطش بیاندازید از آن همه ذوق و زیبایی کلی لذت می برید. او هم بیشتر از ده سال است که کارش همین است مثل خانم تنها میآید و با مهربانی و روی خوش آنچه را با دستانش به ظرافت ساخته در اختیار مشتاقان قرار می دهد.
* استاد کشاورز" بازدیدکنندگان را به تماشای آثارش میهمان می کند
کارگاه زیبای صنایع دستی «استاد کشاورز» هم گوشهای دیگر از اینهمه زیبایی است که بخواهی و نخواهی دل و نگاهت را به سمت خود میکشد. یک مغازه کوچک اما جذاب با کلی وسایل چوبی که همگی ساخته دست خود استاد است.
او که خودش یک کارگاه صنایع دستی دارد و عضو نخبگان صنایع دستی استان گیلان است 4سال است که به این موزه آمده تا با یک مغازه کوچک در کنجی از این هم زیبایی، بازدیدکنندگان را به تماشای آثارش میهمان کند.
تازه اگر هم دوست داشته باشید میتوانید برای یادآوری این روز زیبا از مغازه کوچکش چیزی هم به یادگاری بخرید.
*پای صحبت های بانویی با لباس محلی
«نیکخو» هم یک راهنمای دیگر در این مسیر است که لباس محلی پوشیده و برای امان از نمنم تند باران چتری روی سر گرفته است. زوج جوانی کنارش ایستاده اند و با اشتیاق به حرفهایش گوش میدهند.
مشغول معرفی یکی دیگر از خانههای این موزه است. باعجله خودم را به جمعشان می رسانم حیف است که حرفهایش را نشنوم. آخر راهنماهای موزه میراث روستایی گیلان آنقدر قشنگ حرف میزنند وکامل و زیبا بناها را معرفی میکنند که اگر چشمانتان را ببندید میتوانید به بیشاز100سال پیش برگردید و زندگی در آن خانههای دوست داشتنی را تصور کنید.
حالا اگر شما هم دوست دارید این حس زیبا را تجربه کنید بیایید تا با هم حرفهای خانم نیکخو را بشنویم.
*بنایی با قدمتی نزدیک به دو قرن
مدل خانههایی که از سمت شرق گیلان بخصوص آستانه لنگرود و لاهیجان پیدا کردیم جزء قسمتهایی است که نم و رطوبت زمینش نسبت به بقیه مناطق گیلان زیادتر و زمینش پستتر و آبگیر تر بودهاست، آنقدر که ممکن بود حتی آب باران جمع شود و آبگرفتگی ایجاد کند.
بههمین دلیل در روستاهایی که میخواستند خانه بسازند پایههای چوبی خانههایشان را داخل و یا روی زمین نمیگذاشتند. آن ها در ابتدا یک سکوی گلی با فاصلهی 70 تا 80سانتیمتر و بعضی جاها کمی بیشتر درست میکردند که این ارتفاع بستگی به پیشبینی میزان آبگرفتگی داشت. زیر پایههایی که قرار بود پایه خانه باشد یک چاله حدود 70 تا 80 سانتی متری میکندند و داخل آن را با لایه لایههایی از زغال، خاک رس و خاکستر آتش پر میکردند. یعنی لایه لایه میکوبیدند و دوباره تکرار میکردند تا چاله پر شود. وقتیکه خوب سفت و پر میشد چوبهای پایه را بهصورت افقی و بدون میخ و بر خلاف جهت، روی هم میگذاشتند.
این چیدمان در چهار ردیف صورت میگرفت و همه اینها برای این بود که تکانهای زلزله خانه را خراب نکند. در این چهار ردیف چوب ها با ضخامت متفاوتی تعبیه میشدند. دو ردیف اول گرد، نازک و کوچکتر بودند و از درخت توت و بعدیها بزرگتر، به نحویکه در انتها به یک عدد چوب بزرگ میرسید. چوبهای بالایی استحکامشان بیشتر بود اما پایینی ها در مقابل نم و رطوبت مقاومت بیشتری داشتند. فضای بین پایهها هم باز بود و هوا همیشه در جریان تا چوبها همیشه خشک بمانند.
* ایوانها نقش اساسی را در این خانهها ایفا میکنند
نیکخو با توجه به قدمت 187 ساله خانه به سبک زندگی مردم در آن زمان اشاره می کند و میگوید:«نوع زندگی روستایی در آن زمان و تعداد زیاد فرزندان نسبتبه تعداد اتاقها سبب میشد تا ایوانها نقش اساسی را در این خانهها ایفا کنند، بهنحویکه ساکنان شش ماه از سال یعنی بهار و تابستان را اغلب بیرون و بر روی ایوان زندگی میکردند.
البته شش ماه دیگر را هم بیشتر برای خواب به اتاق میرفتند آنهم معمولاً جمعیتی و در یک اتاق. اگر بچهها ازدواج میکردند و تعداد خانواده زیاد میشد و اصلا در یک اتاق جا نمیشدند در همان خانه و در اتاقی دیگر مستقل میشدند و اگر این روند ادامه پیدا میکرد و تعداد افراد خانواده بیشتر و بیشتر میشد فرزندان بزرگتر باید به کلی از این خانه میرفتند تا اتاق ها به فرزندان کوچکتر برسد.» بزرگی و کوچکی خانه هم مربوط به مرفه بودن خانواده بود.
*برای انتقال این خانهها به موزه تغییراتی درآنها دادهایم
بانوی جوان که با تحصیلات علوم اجتماعی به کار راهنمایی بازدیدکنندگان موزه میراث روستایی استان گیلان میپردازد درباره تغییرات اعمال شده بر روی خانه های این موزه می گوید:«امروزه در روستاهای لاهیجان شاید خیلی کم و به تعداد انگشتشمار خانههایی از این قبیل باشند که البته ما برای انتقال این خانهها به موزه تغییراتی درآنها دادهایم.
مثلا گوشهی اتاق ها جای آتش درست کردیم و یا خرک ها راکه برنجهایشان را آویزان میکردند تا خشک و دودی کنند، برقکشی را حذف کردیم. سقفها را حلب زده بودند آنها را هم برداشتیم و به سبک اولش که گالی پوش بود درآوردیم.»
گالی؟! دست خودم نیست! آنقدر قشنگ و شیرین تعریف می کند که دلم میخواهد هر کلمهای که معنایش را نمیدانم بگویم تا مفصل برایم توضیح دهد. از گالی برایم می گوید:«یک گیاه مردابی که مقاومت و ماندگاری اش از ساقه برنج بیشتر است. چون ساقه برنج سه تا چهار سال یکبار باید عوض شود اما گالیها را پنج تا شش سال یکبار عوض میکنند.»
راستی سقفها را دیدهای؟ واقعا که فکر همه چیز را کرده بودند. آن زمان ها شیب سقفها را آنقدر تند میکردند که برف پارو کردن نمیخواست.
*یک مهندسی بی نظیر
در شرق گیلان بهخاطر مردابها و رودخانههای بزرگی که در جریان است تهیه گالی در دسترس و برایشان راحتتر بودهاست که نه تنها برای صنایع دستی بلکه برای پوشش سقف خانه و انبار برنج و سازههای سازههای جانبی کنار خانه نیز از آنها استفاده میکردند.
دیوارها هم مدلی به نام «سگمه» است که چوبها را بهصورت افقی رویهم قرار میدادند و گوشهها را با تبر و تیشه خراش میدادند که با این کار چوب ها در هم فرو میرفته و این روش استحکامی را ایجاد میکرده که در ضد زلزله کردن بنا بسیار مؤثر بودهاست.
*به امتحان کردنش می ارزد
زیبایی های اینجا که تمام شدنی نیست. من هر چه بگویم باز هم حرف برای گفتن بسیار است. بهتر است خودتان بیایید، این بهشت کوچک را از نزدیک ببینید و برای ساعاتی فارغ ازتمام شلوغی ها و دغدغه های پیرامونتان خود را درآغوش این همه زیبایی و آرامش رها کنید. باور کنید که به امتحان کردنش می ارزد.
منبع: فارس