سقوط سلیقه مخاطب، هدیه فضای مجازی به سینما
سینمای ایران در حال بهرهمندی از فرمول بازدید بیشتر در فضای مجازی بوده و برآیند پسند بیشتر مخاطبان در این فضا، به سینما کشیده شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اینروزها همه درباره فروش خوب برخی آثار روی اکران صحبت میکنند. این فیلم طنز 60 میلیارد فروخت، آن فیلم کمدی بیش از 10 میلیارد و...
شاید پرسش اصلی این باشد که چه اتفاقی رخ داده برخی آثار سینمایی که به اعتقاد کارشناسان از کیفیت نازلی برخوردار است با استقبال بیشتری روبرو شده است؟
کمی به قواعد برگردیم. اگر از یک سرمایهگذار در هر عرصهای بپرسید در تولید چه کالایی سرمایهگذاری میکند قطعا میگوید براساس سلیقه مردم، کالای مورد نظرش را تولید خواهد کرد. این قیاس اگرچه در حوزه فرهنگ متفاوت است اما متاسفانه این نگاه در تولید و اکران آثار در نزد سینماداران و تهیه کنندگان شکل گرفته است.
اگر درمیان تهیهکنندگان و سینماداران چرخی بزنید میفهمید بیشتر از آثاری حمایت میکنند که ردی در دهه 60 داشته باشد یا صرفا طنز باشد و بخنداند. این سلیقه در ادامه در میان سینماداران تسری پیدا کرده و ماحصل این اتفاق گیشه پرفروش آثاری است که از نظر فرهنگی و سینمایی، فیلمهای قابل تاملی نبوده و یا حتی در امتداد تولید و نمایش چنین آثاری، نزول سطح فرهنگی مخاطب بروزظهور میکند.
فارغ از نگاه حاکم در میان تولیدکنندگان امروز سینمای ایران، سوال اصلی این است چه اتفاقی رخ داده که تهیهکنندگان به این نتیجه رسیدهاند که بازار آثار سطحی طنز در سینما داغ است و این فیلمها مخاطبان بیشتری دارد؟
در دورهای در دهه 80 و اوایل دهه 90، با افزایش تولید فیلمهای ویدیویی در شبکه نمایشخانگی اصطلاحا فیلمهای زیرشانه تخم مرغی، همین آثار به عنوان آثار پرمخاطب در سینما جا خوش کردند و سینماگران جیمساز، عنان سینما را در دست گرفتند و حاصل این دوران چیزی جز سقوط فرهنگی نبود اما امروز با توجه به گستردگی فناوری شرایط دیگری رقم خورده است.
براساس نگاه کارشناسان، فضای مجازی امروز نقشی اساسی در نگاه مخاطب دارد. امروز اغلب مردم از فضای مجازی بهره میبرند و بسیاری از آنان نه برای کسب علم و دانش و تجربه اندوزی که برای تفریح از شبکههای مختلف و رسانههای مجازی متعدد بهره میگیرند.
استراتژی تعامل سینمای ایران با جهان | جشنوارهها و سریالهای دینی؛ فرصتی برای روابط فرهنگی ایران و عربستانکافی است سری به پیجهای طنز، صفحات بلاگرهای طناز مثبت 18 و... بزنید و این صفحات را با پیجهایی که درباره محتوای غنی فرهنگی از جمله کتاب و موسیقی و ترانههای قابل تامل و... مطلب دارند مقایسه کنید.
حضور بلاگرهای مردی که خود را به شکل زن درمی آوردند، بلاگرهای زن که برای جذب مخاطب لودگی کرده و درباره مسائل مثبت 18 و... صحبت میکنند. این صفحات میلیونها مخاطب دارد و جالب آنکه همین نگاه را در برخی آثار سینمایی طنز میتوان به وضوح دید.
در حقیقت سینمای ایران در حال بهرهمندی از فرمول بازدید بیشتر در فضای مجازی بوده و برآیند پسند بیشتر مخاطبان در این فضا، به سینما کشیده شده است.
پرواضح است بسیاری از بلاگرها در سکوت رسانهای به عنوان پمپاژکنندگان فرهنگ سطحی به ذهن مخاطبان وارد عمل شدند و خواسته یا ناخواسته، از طریق آنان سلیقه مردم در سال های متمادی به ورطه سقوط کشیده شده است.
همانطور که بلاگرهایی از این دست معمولا برای تبلیغ سفارشات بیشتری دارند در سینما نیز کارگردانانی که این خط فکری را دنبال میکنند همیشه روی بورس هستند.
کافی است سری به فیلمهای طنز پرفروش چندسال اخیر بزنید در مییابید کارگردان بسیاری از این آثار یک یا دونفر بودهاند و حتا فیلمنامههای سطحی همین افراد با فرمول برگرفته از فضای مجازی پیش خرید میشود تا سینما روی پاشنه سطحینگری بچرخد.
سینما فارغ از اینکه یک هنر صنعت باشد ابزار فرهنگی است
سینما فارغ از اینکه یک هنر صنعت باشد ابزار فرهنگی است. فروش خوب برای هر صنعتی اتفاق خوبی خواهد بود اما کافی است به کالایی که در این بخش فرهنگی باعث این فروش میشود نگاهی بیاندازید. این شور و شادمانی و افتخار در مدیریت سینما بابت فروش چنین آثاری اتفاق خطرناکی است.
این شور و شادمانی و افتخار در مدیریت سینما بابت فروش چنین آثاری اتفاق خطرناکی است.بنظر میرسد سینمای ایران بیش از هر اتفاق دیگری نیازمند اتاق فکر در بررسی افت ذائقه مخاطبان است. عدم بررسی این فاجعه در سالهای اخیر و دوری فیلمسازان از تولید آثار طنز و جدی با کیفیت و جولان سطحیسازان زنگ خطری بزرگ برای سینمای ایران محسوب میشود که نباید از کنار آن به سادگی گذشت.
در این شرایط بزرگترین خطر، کنارهگیری فیلمسازان کاربلد از تولید آثار قابل تامل و البته مخاطب پسند، خاموشی سینمای جدی و اجتماعی و حتی رکود در تولید آثار دفاعمقدسی است. وقتی نگاه تولیدکنندگان اصلی سینما که سینماهای پرفروش کشور را در اختیار دارند به آثار طنز سطحی باشد دیگر مجالی برای فیلمسازان جدی نخواهد ماند. حتی فیلمسازانی که در سالیان اخیر با آثار طنز خوب و با کیفیت چراغ سینما را در عین احترام به مخاطب زنده نگهداشتند سالیان بسیاری است به دلیل این نگاه حاکم کوچ کرده و در نهایت اسیر تولیدات ناموفق در شبکه نمایش خانگی شدند.
بنظر میرسد مدیریت سینما بیش از هر نکته دیگری باید بر حمایت از صدور مجوز آثار طنز باکیفیت و فیلمهای اجتماعی درخور توجه و ژانرهای مغفول مانده تمرکز کند تا کمتر مجال آثار آسیبرسان به فرهنگ و ذائقه مخاطب فراهم شود.