سلسله جلسات انجمن اسلامی مستقل علامه / دومین جلسه کارشناسی تامین اجتماعی برگزار شد
به گزارش خبرنگار تشکل های دانشگاهی خبرگزاری فارس، به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علامه طباطبایی دومین جلسه کارشناسی از سلسه جلسات کارشناسی تأمین اجتماعی، با حضور وحید برسیاه پژوهشگر حوزه رفاه اجتماعی برگزار شد.
وحید برسیاه پژوهشگر حوزه رفاه اجتماعی در این نشست گفت: قلمرو رفاه اجتماعی شامل پنج حوزه آموزش، مسکن، سلامت، اشتغال و تأمین اجتماعی (بیمه اجتماعی) است. تأمین اجتماعی در ایران به سه حوزه سیاستهای بیمههای اجتماعی یا امور بیمههای اجتماعی، امور حمایتی و امور امدادی تقسیم میشود.
برسیاه در رابطه با امور بیمهای ادامه داد: اگر بخواهیم چند مصداق از امور بیمهای ذیل تأمین اجتماعی را نام ببریم بیمه بازنشستگی، بیمه بیکاری، بیمه از کار افتادگی و بیمه درمان را شامل میشود. بیمه بازنشستگی دارد ریسک سالمندی را پوشش میدهد. شما وقتی بازنشست شوید در سن کار نیستید؛ دولت به دلیل پرداختهایی که شما در دوران اشتغال داشتید، وظیفه دارد از شما حمایت کند.
وی افزود: البته در بعضی از کشورها که به دولتهای رفاه معروف هستند مانند کشورهای حوزه اسکاندیناوی (سوئد، نروژ و فنلاند) حتی اگر فرد هیچ پرداختی به صندوقهای بیمه نداشتهاست باز هم دولت وظیفه خود میداند که تا یک حد کمی از او حمایت کند.
بر سیاه در رابطه با بیمه بیکاری گفت: فرد شاغل همیشه این ریسک را دارد که ممکن است بیکار شود. دولت باتوجه به شرایطی که در قانون بیمه بیکاری مصوب سال 1369 آمده سعی میکند فرد را پوشش بدهد. برسیاه در رابطه با بیمه از کار افتادگی ادامه داد: ممکن است فردی دچار حادثه شود یا به هردلیلی نتواند کارش را ادامه دهد، در این مواقع بیمه ازکارافتادگی باز هم با توجه به شرایطی فرد را تحت پوشش قرار میدهد.
برسیاه در رابطه با بیمه درمان گفت: ممکن است فردی بیمار شود؛ بیمه درمان هم برای پوشش ریسک بیماری درنظرگرفته میشود.
وی ادامه داد: درحوزه دوم که امور حمایتی هست، سیاستهای حمایتی کاری به مشارکت فرد ندارد. میروند سراغ افراد بیبضاعت و آسیب دیده و سعی میکنند حمایت کنند. آسیبهای اجتماعی، حمایتهای اجتماعی و مساعدت اجتماعی هرکدام به یک طیف خاص و به یک نوع مساعدت و حمایت خاص برمیگردد.
برسیاه گفت: یک حوزه دیگر امور امدادی است، ممکن است افراد جامعه به دلیل عوامل طبیعی یا اجتماعی دچار پریشانی شوند و به زیر صفر برسند. وقتی فرد زیرصفر قرار بگیرد امور امدادی عموماً فرد را وارد لایه صفر میکنند و بعد دوباره باید حمایت شود که در واقع توانمند شود تا بتوند به لایههای بالاتر منتقل شود و خودش مشارکت کند.
وی ادامه داد: یک نوع تقسیم بندی تأمین اجتماعی داریم که به نظام تأمین اجتماعی چندلایه معروف است، در برنامههای توسعه، ماده 27 برنامه پنجم و ماده 81 برنامه ششم استقرار نظام تأمین اجتماعی چندلایه را به عنوان وظیفه دولت داریم. البته اجرایی نشد. کل کاری که انجام شد درحد تصویب چند آییننامه بود.
وی ادامه داد: سرمایهداران احساس خطر کردند و بیمه بیکاری خدمات درمانی و... را به مردم ارائه دادند تا از اعتراض مردم بکاهند و به استثمار خودشان ادامه بدهند. به تدریج مؤسسههای بین المللی در حمایت از تأمین اجتماعی پدید آمد.
برسیاه گفت: بیمهها به بیمه تجاری و اجتماعی تقسیم بندی میشوند. بیمه اجتماعی اجباری است و با مشارکت دولت و کارفرما انجام میشود. اما بیمه تجاری به صورت شخصی است و تمام حق بر عهده شخص میباشد.
وی ادامه داد: در خیلی از این کشورها مالیات جداگانهای گرفته میشود که به آن مالیات تأمین اجتماعی میگویند.
وی افزود: نظامهای تأمین اجتماعی دولتی در دنیا دو رویکرد دارند، یا با مشارکت افراد تحت عنوان حق بیمه است که به نظام بیسمارکی معروف است، یا دارای نظام بوریجی هستند که از منابع مالیاتی تامین مالی می شوند. در نظام بوریجی ممکن است شما مالیات کمی پرداخت کرده باشید اما بازنشستگی خوبی بگیرید و در حقیقت هدف آن فقرزدایی است.
وی افزود: در سیستم بیسمارکی اینگونه است که شما چقدر حق بیمه دادهاید و چقدر در امر بیمه پردازی مشارکت داشتهید. ما سعی میکنیم بین بیمه پردازی شما و پولی که در بازنشستگی دریافت میکنید تناسب برقرار کنیم و در واقع هدف آن حفظ سطح زندگی دوران اشتغال است. در این نظام چون بر مبنای مشارکت فرد هست به این معناست که پایهاش اشتغال است. یعنی فرد بیکار از این امر منتفع نمیشود.
برسیاه ادامه داد: در ایران بیشتر نظام بیسمارکی است. چون مبنای مشارکت فرد، اشتغال است. بیمه بیکاری برای فردی است که شاغل بوده و بعداً بیکار شده است. تأمین اجتماعی چند لایه اینجا مطرح میشود. در کل نظام تأمین اجتماعی را در سه سطح طبقه بندی میکنند و نظام تأمین مالی آنها هم باید متفاوت باشد.
وی ادامه داد: سطح اول حمایتی است. یعنی هر نوع برنامه حمایتی باید ذیل این امر قرار بگیرد. در ایران بین سیاست های بیمه ای و حمایتی اختلاط وجود دارد که باید برطرف شود. در بودجه ما فصل حمایتی همیشه اعتبار بیشتری از فصل بیمهای داشته است با اینکه بخش عمده ای از منابع بیمهای به اشتباه ذیل فصل حمایتی قرار میگیرد و این مسئله باعث بیش برآوردی منابع حمایتی شده است. البته خوشبختانه از مصوب بودجه 1401 به این طرف این مسئله برطرف شده است.
برسیاه در رابطه با بودجه گفت: بودجه شامل امور، فصول و برنامه میشود. بودجه ما به ده امور تقسیم میشود. یکی از امور بودجه ما امور رفاه اجتماعی، امور بهداشت، امور بیمهای، دفاعی، نظامی و... است. امور رفاه اجتماعی بیشترین منابع را میگیرد. امسال بین امور دهگانه حدود 36 درصد سهم امور رفاهی است. ذیل امور رفاه اجتماعی پنج فصل تعریف میشود که دو فصل مهم آن بیمهای و حمایتی است. تا لایحه 1401 بیشترین منابع را فصل حمایتی میگرفت که در مصوب 1401 درستش کردند.
وی افزود: لایحه امری است که سازمان برنامه و دولت تدوین میکند و به مجلس میفرستد. مصوبه آن است که درکمیسیونهای مجلس و درنهایت درکمیسیون تلفیق و صحن تصویب میشود و به شورای نگهبان فرستاده میشود. اما قانون آن است که شورای نگهبان تصویب میکند. در مصوبه 1401 کمکی به صندوقهای بازنشستگی شد که تا لایحه 1401 ذیل فصل حمایتی بود. امسال برای سال 1402 ذیل فصل بیمه اجتماعی آمد.
وی گفت: پارسال فکر میکنم 86 درصد امور رفاهی صرفاً به فصل حمایتی تعلق گرفته بود. کل بودجه امور رفاهی 370 هزار میلیارد تومان بود ولی امسال از 545 هزار میلیارد تومان حدود 24 درصد فصل حمایتی بوده است.
برسیاه گفت: اولین نهادی که نظام تأمین اجتماعی چند لایه را به دنیا پیشنهاد داد بانک جهانی بود. رویکرد بانک جهانی اینگونه بود که بیمهها را خصوصی سازی میکرد. اما چند سال بعد سازمان جهانی کار مشارکت دولت را بیشتر کرد. به جای سه لایه پنج لایه ارائه کرد و بعد از آن اتحادیه اروپا هم این کار را کرد. تقریباً میشود آن پنج لایه را در همین سه لایه خلاصه کرد. یکی لایه حمایتی است و منابع آن را دولت تأمین میکند که عموماً از مالیات است. هدف آن فقر زدایی است. این تحت عناوین مختلفی مثل یارانه مستقیم تحت عنوان UBI (درآمد پایه همگانی) پرداخت میشود. برنامه تأمین اجتماعی مقدماتی که در کشورهای مختلف با عناوین و اهداف حمایتی ارائه میشود که ممکن است کالایی یا غیر کالایی باشد.
وی ادامه داد: لایه بیمهای اجباری که میتواند خیلی متفاوت باشد. ما لایحهای در دولت داریم که در کمیسیون ها میچرخد. کمیسیون فرهنگی، اجتماعی و کمیسیون امور عمومی که لایحه هم از سمت وزارت رفاه تهیه شده. در واقع این لایحه برنامه اجرایی سیاست کلی تأمین اجتماعی بود که فروردین 1401 توسط رهبری ابلاغ شد و برنامه اجرایی هم باید سه ماهه تدوین میکردند. تقریباً دارد نظام تأمین اجتماعی چند لایه را تدوین میکند. این لایحه افراد را دسته بندی کرده و کف و سقف درآمد دارد.
برسیاه گفت: در لایه دوم هدف از فقر زدایی بالاتر میرود. یعنی میخواهیم سطح رفاه متناسب با دوران اشتغال فرد تأمین شود. نرخ جایگزینی یکی از شاخصهایی است که در نظام رفاهی و بازنشستگی اندازهگیری میکنند تا کفایت آن مزایا را بررسی کند. اولین مستمری بازنشستگی را به آخرین حقوق دوران اشتغال تقسیم میکنند. میخواهند ببینند مستمری که بهت میدهند چند درصد حقوق دوران اشتغال را پوشش میدهد.
وی افزود: در ارگانهای مختلف کلاً فیش حقوقی برای شما میآید یکسری آیتمها دارد. مثل حقوق ثابت حق اولاد از هر کدام از آیتمها ممکن است کسور بازنشستگی کسر شود. یکی از اصلاحاتی که باید اتفاق بیفتد بیشتر کردن آیتمهایی است که مشمول کسور میشوند.
برسیاه افزود: در لایه دوم که بیمهای است انواع نظامهای بازنشستگی با نظامهای تامین مالی مطرح میشود. نظام db یعنی نظام مزایای معین dc یعنی حق بیمه معین. در نظام db یک عدهای کار میکنند و عدهای بازنشست شدهاند، من منابع را از اینهایی که کار میکنند میگیرم. میدهم به کسانی که بازنشست شدهاند. به همین دلیل ملاحظات بین نسلی در سیستم db مهم است. در ایران نیز اینگونه است.
وی ادامه داد: یکی از مهم ترین مؤلفه ها، مؤلفه های جمعیتی است که اگر نرخ رشد جمعیت کم شود کار صندوق ها خراب میشود. 331 هزار میلیارد تومان در بودجه 1402 بابت 4 صندوق کشوری، لشگری، وزارت اطلاعات و فولاد پیشبینی شده است. زیرا به دلیل ناترازی جمعیت دخل و خرج آنها نامتوازن شد. 16 هزار میلیارد تومان برای تأمین اجتماعی و 4 هزار میلیارد تومان برای صندوق عشایر پیش بینی شده است. این دو صندوق صندوقهایی هستند که فعلا از نظر مالی پایدار هستند.
وی اظهارکرد: مشکل تأمین اجتماعی کسری نقدی است. دولت تعهداتی برای خود ایجاد کرد. در دورههای قبل که درآمد های نفتی خیلی زیاد بود گفتند بیمه حقی همگانی است و ملت را بیمه کردند. مثلا قالی بافان یا رانندگان و... کاری نداشتند که راننده درآمد خوبی دارد یا نه و این اشتباه است چون نظام ارزیابی و سنجش ندارد و دچار مشکل میشوید. پس نباید قشری حمایت کنید. اصل قضیه و نیت درست است ولی به قیمت اعتراضات در آینده.
برسیاه در مورد مهمترین عامل گفت: نسبت پشتیبانی یعنی تعداد افراد شاغل به مستمری بگیر. این نسبت در صندوق کشوری و لشگری زیر 1 است و در تأمین اجتماعی 2/4 میباشد. در حالی که باید بین 6 و 7 باشد. اگر بخواهید زیادش کنید باید افراد شاغل را زیاد کنید و سیاستهای جمعیتی و بازار کار را تقویت کنید. باید سن را بالا ببرید و نگذارید تعداد افراد شاغل کم شود. پس سن مهمترین مؤلفه است و نسبت پشتیبانی معلول آن است و خود به خود تحت تأثیر قرار میگیرد.
وی در مورد سیاستگذاری ها گفت: ما بدون دخالت دادن ارگان مربوطه سیاستگذاری میکنیم. مثلاً هرچه امید به زندگی افزایش داشته، سن بازنشستگی کاهش پیدا کرده است. امید به زندگی به این معناست که از نظر بهداشتی و سلامت در جهان تغییر ایجاد شده، در نتیجه میتوانم بیشتر زنده بمانم. در دنیا الان یک نسبتی بین سن بازنشستگی و امید به زندگی برقرار میکنند و به صورت پویا آن را سیاستگذاری میکنند. در سیاستگذاری ما، از طبقه سرمایهدار به طور رسمی حمایت میشود. به عنوان مثال معلم خوب پس از پختگی با 48 سال سن از مدرسه دولتی بازنشست میشود و میرود در مدارس غیرانتفاعی کار میکند. از طبقه و قشر مستضعف جامعه که قرار بود حمایت و توانمند شود معلم خوب گرفته میشود.
وی ادامه داد: آن فرد هم مستمری دریافت میکند، هم درآمد خود را دارد و هم بازار کار جمعیت غیرفعال و بیکار را اشغال کرده است. در حالی که میتوان بچههایی که به دانشگاه فرهنگیان وارد میشوند را بیمه نکرد و مثل همه از یک سن خاصی پرداخت بیمه را شروع کنند یا با سابقه بیشتری بازنشسته شوند.
برسیاه ادامه داد: از این مشکلات زیاد داریم. داستان صندوق فولاد به سالهای دهه شصت برمیگردد. برخی از مشترکان این صندوق بدون آنکه یک ریال حق بیمه پرداخت کرده باشند 15 سال سابقه بیمه برایشان لحاظ شد. به دلیل سخت و زیان آور بودن هم 5 سال بعد هم بازنشسته میشدند و مستمری گرفتند. صندوق چطور باید مدیریت کند؟ معلوم است ورشکسته میشود. امسال هم تقریباً 9600 میلیارد تومان بودجه برای آن در نظر گرفته شد و] البته [صندوقهای دیگر.
وی ادامه داد: یکسری اصلاحاتی باید صورت بگیرد تا این مسائل حل شود. مثلا ساختار مجلس باید اصلاح شود تا جلوی رانت گرفتهشود و در سیاستگذاریها و... مشورت با ارگانصورت بگیرد و جلسات علنی باشد. مورد دیگر اصلاحاتی مانند سن باز نشستگی و مشاغل سخت و زیان آور و.. است.
در این اصلاحات باید ملاحظات اجتماعی را در نظر بگیریم. بحث این است که ما چه نظام انگیزشی را ایجاد کنیم که فرد مایل باشد 5 سال دیگر هم بماند، در حالی که جامعه هدف صرفاً کارمندها نیستند. مثلاً یکی از موارد این است که در آن 5 سال مضاعف، منصبی بالا دست در همان سازمان داشته باشند و هم رعایت شان آنها شود هم تا سن بالاتری کار کنند. افراد تحت پوشش تأمین اجتماعی عموماً کارمند نیستند. قشر کارگرند و ذیل قانون کار هستند. دولتی نیستند که شما از این تیپ تغییرات برای آنها اعمال کنید. در این زمینه هم میشود گفت حق بیمه کمتری از آنها بگیریم.
وی افزود: اگر بخواهید قوانین جدید بازنشستگی را اعمال کنید و به صورت پارامتری مبنای مستمری را تغییر بدهید، نباید کسانی که در معرض بازنشستگی هستند، تحت تاثیر قرار بدهید. مثلا اگر لایحه اجرایی سازی سیاست های تامین اجتماعی امسال تصویب شود حداقل باید از سال 1404 اجرایی شود.
پایان پیام /