شاه به عروس و داماد 46 سکه نیم پهلوی داد / مردم این روستا اینگونه به پهلوی ها پشت پا زدند
پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به بیان خاطره ای از حضور محمدرضا شاه پهلوی در یک عروسی روستایی پرداخته است.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، اول مهر 1341، شاه به مناسبت جشن روز دهقان در روستای ورجوی مراغه حاضر شد و به صورت سر زده در یک عروسی روستایی شرکت کرد. هدیهی شاه به عروس و داماد 46 سکهی نیم پهلوی بود. پاسداشت روز دهقان از دو سال قبل به مناسبت اصلاحات ارضی در دستور کار قرار گرفته بود.
بنابر روایت پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مراغه پایلوت رفرم ارضی شاه بود که از آن به عنوان انقلاب شاه و ملت یاد می شد. شاه که از این پس خود را رهبر انقلاب می نامید، امیدوار بود با پایان دادن به اتحاد سنتی حکومت با طبقهی مالکان و اریستوکرات های شهری و روستایی، پایگاه اجتماعی خویش را در میان روستائیان که آن زمان اکثریت جمعیت را تشکیل می دادند، گسترش دهد.
اما در عمل کار اینگونه پیش نرفت. حکومت در ادامه، تن به نوعی محافظه کاری داد و پس از ده سال که رسما پایان اجرای آن اعلام شد، موقعیت روستائیان عملا بهبود نیافته بود. به بخشی از زارعان اساسا زمین تعلق نگرفت و تقسیم مابقی به قطعات کوچک تر، رکود بخش کشاورزی و کاهش تولید را به دنبال داشت.
این امر در کنار رشد شتابان اقتصاد شهری و افزایش درآمدهای نفت، به موج عظیم کوچ روستائیان به شهرها انجامید.
مردمان روستایی در جستجوی کار و نان به شهرها سرازیر شدند و با سکونت در حومه ها و حاشیه های شهرها، الگوهای تازه ای از جامعه پذیری را تجربه کردند.
شاه گام اول را در رهایی روستائیان از چنبرهی قدرت زمین داران و مالکان برداشته بود و آنها را وارد تاریخ کرد.
اما این او نبود که الگوهای عاملیت سیاسی آنها را تعیین می کرد.
طنز تاریخ اینجا بود، شاهی که از انقلابی تودهای علیه خود می ترسید، برنامهی اصلاحاتش را انقلاب و خودش را رهبر انقلاب می نامید!
پانزده سال بعد حاشیه نشینان شهری به پیاده نظام انقلاب ضد سلطنتی تبدیل شدند.
در حالی که روشنفکران چپ در مخالفت با حکومت، طبقه ی متوسط را مخاطب قرار داده بودند، اسلام گرایان به مدد شبکهی گستردهی اماکن مذهبی و مناسک دینی به مثابهی رسانه، موفق شدند جنبش ضد شاه را به حرکتی تودهای و فراگیر تبدیل کنند.
کمتر از بیست سال پس از آنکه شاه در روستای ورجوی مراغه حضور یافت تا به زعم خود متحدی جدید و تازه نفس در میان گروه های اجتماعی بیابد، روند جان فشانی اهالی آن در جریان جنگ هشت ساله آغاز شد.
مردم ورجوی با هدایت روحانی محلی که نفوذ کلام و جذبهی بیشتری از شاه برایشان داشت، دسته دسته راهی جنگ شده و با حدود هفتاد شهید، عنوان شهید پرورترین روستای ایران را در اختیار گرفتند.
ناگفته نماند که نخستین مداخلهی مدرن برای دستکاری در حیات سنتی ورجوی و روستاهای اطراف از جانب کمونیست های فرقهی دمکرات آذربایجان صورت گرفت.
آنان پانزده سال زودتر از شاه، برای نخستین بار دست به نوعی رفرم ارضی ناقص و تحریف شده زدند که از زمان مشروطه رویای برخی از روشنفکران و اصلاح گران ایران به شمار می رفت اما به قول معروف؛ کار را که کرد؟ آنکه تمام کرد!
روستایی که به نوعی عرصه کشمکش چند نیروی سیاسی و اجتماعی ایران از قبیل چپ گرایان، حکومت سلطنتی و اسلام گرایان بود، در نهایت در آغوش جریانی آرامید که توان گفتمان سازی و اقناع بیشتری داشت.
جنبهای مهم در کشمکش افکار و ایدهها که رژیم گذشته کمترین استعداد را در آن دارا بود.
شاهی که به امید رهایی از شر طبقهی متوسط سنتی و نگرههای مصدقی و مذهبی آنان به نیروی لایزال روستائیان آزاد شده از ستم مالکان امید بسته بود، پایان بازی را به همانها باخت.
27219
کد خبر 1955160