شبکه های اجتماعی و پست مدرنیست های مذهبی!
ناگفته پیدا بود که ماجرای اغتشاشات اخیر بهانه و فرصتی مغتنم برای معتقدان به ایجاد محدودیتهای شدید بر پلتفرم های شبکه های اجتماعی ایجاد خواهد کرد. معتقدانی که معمولا پوشیده و در لفافه از این قصد خود سخن می گفتند طی روزهای گذشته پوشیده گویی و اما و اگرهای مصلحتی شان را کنار گذاشته اند و آشکارا از بستن و ممانعت از کار این پلتفرم ها سخن می گویند.
از نظر آنان ریشه این اغتشاشات در بزرگ نمایی و سیاه نمایی صورت گرفته در آن هاست. نخستین چیزی که در این دیدگاه - که معلوم نیست تا چه حد آگاهانه باشد - به شکل عجیبی خودنمایی می کند گسست و بی اعتنایی این نظر به اهمیت و اثر گذاری «واقعیت» و «دنیای واقعی» است. معتقدان این دیدگاه با نوعی «روایت گرایی» افراطی و «پست مدرنیسم / نسبی گرایی معرفت شناختی» وارداتی، حقیقت را «برساخته» ای رسانه ای می بینند! از منظر ارتباطی نیز تنها الگوی ارتباطی که می شناسند ظاهرا الگوی یک طرفه انتقال پیام و مبتنی بر مخاطب منفعل است. از نظر آنان مهم نیست که در «دنیای واقعیت» چه می گذرد یا مخاطب دارای قوه سنجش هم است، مهم این است که براحتی می توان به اذهان هر باوری را القا کرد!
هر چند این دیدگاه - که البته خودش محصول دنیای غرب و مدرن است و اثری از آن در سنت فکری و دینی ما که بسیار هم مورد ادعای این معتقدان است، نیست - در جای خود بسیار هم محل اعتناست و به خصوص در تحلیل انتقادی و افشای سازوکارهای قدرت بسیار هم بصیرت زاست اما نباید فراموش کرد که افراط در اتکا به آن تا جایی که منجر به انکار «واقعیت گرایی» و اصل «واقعیت» شود بسیار فریبنده است به خصوص هنگامی که این دیدگاهها منشا تصمیم گیری در حکمرانی قرار بگیرد چرا که بیم آن می رود که رابطه حکمرانی را با واقعیت ها یکسره قطع کند!
باورمندان به این دیدگاه افراطی ابتدا باید پاسخ بدهند که در اعتراضات و اغتشاشات این سال ها آیا سهم آن پلتفرم های یاد شده و روایت ساز بیشتر بوده است یا زمینه های واقعی بیرون از دنیای مجازی؟! آیا هر چه در این شبکه ها بگویند سریعا مورد باور مخاطبان قرار می گیرد؟ آیا هیچ معیار و محکی برای ارزیابی گفته ها و شنیده ها وجود ندارد؟! وانگهی فعالیت دیگر روایت سازان از جمله معتقدان به نظام در این شبکه های اجتماعی در کجای این دیدگاه است؟ اگر امکان استفاده دیگران از این پلتفرم ها یکسر بیهوده و ناممکن است، توصیه های مقام های ارشد نظام به حضور در آنها و جهاد تبیین چه می شود؟! از نظر معتقدان این دیدگاه باید شهروندان را به سوی یک پلتفرم داخلی یا خارجی دیگر کوچاند اما آیا امکان فنی پذیرایی و پشتیبانی از این حجم از فعالان حاضر در پلتفرم های خارجی در پلتفرم های مورد ادعای داخلی وجود دارد؟! تازه این مساله بعد از چالش اصلی جلب اعتماد و توجه ضعیف این شهروندان به این قبیل طرح هاست. تجربه ناموفق طرح های مشابه قبلی نیز پیش روی همه است! حتی پیشنهاد استفاده از پلتفرم های دیگر کشورهایی که حاضر به پذیرفتن شروط ما هستند و امکانات فنی بالایی نیز دارند خالی از مشکل اصلی یعنی بی اعتمادی نیستند. اصلا بیایید فرض کنیم یک پلتفرم داخلی یا خارجی دیگر با همان بزرگی و کارآمدی فنی پلتفرم های فعلی غربی ساخته شود یا مورد استفاده قرار بگیرد و مردم را به آن بکوچانیم چطور می توان مانع حضور دیگران و تلاش برای ایجاد اثرگذاری شبکه ای آنها در پلتفرم جدید شد؟!