شرحی بر گفتمان جریان انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی منادی ارزشهای جدید در جهان امروز در حوزه «خودسازی»، «جامعهپردازی» و «تمدنسازی» است.
1- جمهوری اسلامی یک نظام مقتدر، پویا، متحرک و مستقر در جغرافیای ایران است. تندبادهای سیاسی، طوفانهای نظامی و شرارتهای محاصره اقتصادی و رذالتهای دیپلماتیک دشمنانش نتوانسته است جلوی پیشرفت و توسعه توانمندیهای آن را بگیرد. انقلاب اسلامی در مسیر درستی حرکت میکند که امامین انقلاب اسلامی، راهبردهای عقلانی آن را تعیین کردهاند. انقلاب اسلامی منادی ارزشهای جدید در جهان امروز در حوزه «خودسازی»، «جامعهپردازی» و «تمدنسازی» است. بنمایههای ایران امروز براساس یک نظریه الهی است که نظام انقلابی، آن را بر پایه آگاهی و فطرت انسانها نهاده است. این مهم نشاط اجتماعی را در حیات سیاسی تضمین میکند. انقلاب اسلامی، انسانهای طراز اسلام و قرآن را تربیت و به جهان برای نجات بشر از سقوط و انحراف به دره کفر، الحاد و شرک تقدیم کرده است. شهدای بزرگ انقلاب ما فقط شناسه ایرانی و آسیایی ندارند آنها درگستره همه جهان برای نجات بشر نورافشانی میکنند. نمونه اعلای آن شهید قاسم سلیمانی است.
2- دستاوردهای سترگ انقلاب اسلامی قابل انکار نیست. درک این دستاوردها به عنوان یک نعمت الهی، شکر خدا و بندگانی که این نعمات را نصیب ملت ایران کرده به دنبال دارد. فهرستی از این دستاوردها در وجدان جامعه ما وجود دارد که برای حفظ آن ملت حاضر است جانفشانی کند! فهرست آن را میتوان در بیانیه گام دوم دید: الف - ثبات، امنیت و حفظ تمامیت ارضی ب - دستاوردهای سترگ علمی در همه حوزهها ج - تحکیم زیرساختهای حیاتی برای یک جهش بزرگ در همه زمینهها د - ارتقای حیرتانگیز آگاهیهای سیاسی مردم در مقابله با توطئههای دشمن ه - حرکت در مسیر اجرای عدالت و حمایت از اقشار مستضعف جامعه و - بسط و توسعه مشارکت مردم و مسابقه در خدمترسانی در میان طبقات مختلف مردم ز - عدم تردید در ایستادگی در برابر آمریکا و صهیونیسم بینالمللی ح - افزایش معنویت و اخلاق در سایه دینداری آگاهانه به طوری که میتوان ادعا کرد در هیچ جای دنیا به اندازه ایران اسلامی، خداوند بزرگ پرستش و اطاعت نمیشود.
3- امام خمینی (ره) پایهگذار و مؤسس جمهوری اسلامی، غیریت گفتمان انقلاب اسلامی را اندیشههای دستساز نظامهای منحط غرب و شرق و نمادهای اصلی آن یعنی آمریکا و شوروی قرار داد. امام (ره) مردمسالاری دینی را در برابر نظام دموکراسی لیبرال و سوسیال دموکراسی قرار داد و از آن در برابر «قدرت سخت» و «قدرت نرم» غرب و شرق عالم پردهبرداری کرد. امام می فرمود: یک نظام انسانی باید با مردمسالاری دینی تحت هدایتهای الهی و قرآنی و اراده مردمی اداره شود و پیش رود. کسانی که از سوی مردم برای مدیریت کشور انتخاب میشوند باید حافظ حدود الهی و وحی در مناسبات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشند. دموکراسی واقعی وقتی تحقق مییابد که برگزیدگان ملت حافظ احکامالله و حدودالله باشند. چون فقط این احکام میتواند سعادت و منافع همه انسانها اعم از اکثریت و اقلیت را تأمین کند. نماینده مجلس، منافع مادی جریانهای طبقهای یا قشری و یا حزبی را نمایندگی نمیکند. نماینده مجلس به این دلیل نماینده کل ملت است که منافع و مصالح همه مردم را آن هم در پرتو احکام حیاتبخش اسلام نمایندگی کند. فیلسوفان غرب در طراحی فلسفه سیاسی خود میگویند نظامی دموکراتیک است که سکولار باشد. نظامی سکولار است که نهایتا به لائیسیته برسد. نظامی لائیسیته است که نهادهای حکومتی آن در دست 3 یا 4 درصد ثروتمندان، اشراف و صاحبان زر و زور و تزویر باشد. فیلسوفان غرب، آمریکا و انگلیس را به عنوان نمادهای اصلی حکومتهای دموکرات و سکولار و فرانسه را به عنوان نماد اصلی حکومتهای لائیک معرفی میکنند. امروز این حکومتها در اثر تابش خورشید مردمسالاری دینی در جمهوری اسلامی در سپهر سیاست جهان بیریختترین، متزلزلترین و منفورترین نظامهای حکومتی جهان هستند. دستاورد این نظامها در دو قرن اخیر کشتار جمعی، نسلکشی و نقض حقوق انسانها در درون و بیرون حکومتهای خود بودهاند.
4- مردمسالاری دینی بر رضایت مردم، ارزشمداری، حقمداری و قانونمحوری استوار است. در مردمسالاری دینی، حکومت فردی و جمعی مطرح نیست. چون حکم فرد یا جمعی از انتخابشوندگان موضوعیت ندارد. حکم، حکمت و حکومت از آن خداست که باید در همه رگهای جامعه جریان داشته باشد. به همین دلیل در جمهوری اسلامی نهادی فقهی حقوقی به نام شورای نگهبان متکفل و متضمن صیانت از «جمهوریت» و «اسلامیت» نظام است تا حکومت به سمت معیارهای طاغوتی و دیکتاتوری میل نکند. علت هجمه دشمنی به نظام مردمسالاری در ایران در درجه اول به «ولایت فقیه» و در درجه بعدی به «شورای نگهبان» همین است. دستور دائمی ضدانقلاب هدف قرار دادن این دو نهاد الهی است.
هدف اصلی جنگ شناختی و جنگ روانی طی سه دهه گذشته که شاهد اوج آن بودیم تولید مفهوم «انسداد سیاسی» است. غرب در ایرانستیزی خود علیه انقلاب مشروطیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت از بطن تولید مفهوم انسداد سیاسی و ترور جانی و سیاسی رهبران دو انقلاب «دیکتاتوری» پهلوی اول و دوم را پایه گذاشت.
5- آمریکا و صهیونیسم جهانی که بیش از 4 دهه است در یک جنگ شناختی، از گذشته و حال و آینده جمهوری اسلامی یک تصویر سیاه، سهمگین و خطرناک و خسارتبار ترسیم میکنند، اما اکنون در قاب آینه غزه بیش از هر زمان چرک، کثیف، متعفن، جنایتبار و خیانتکار نشان داده میشوند. این تصویر، صدای مردم را در 5 قاره جهان درآورده است. هر چقدر این نفرت جهانی افزایش پیدا میکند روایتسازی جعلی از جمهوری اسلامی و توهم اسلامهراسی بیشتر فاش میشود. اکنون دو نقطه در جهان در سپهر سیاست رخ نشان میدهد. نقطه نور و نقطه ظلمت! نقطه سعادت و نقطه شقاوت! نقطه آزادی و نقطه دیکتاتوری! ایران نقطه اول و آمریکا نقطه دوم را در نگاه جهانیان نمایندگی میکنند.