شش ویژگی یتیم نوازی و دستگیری از نیازمندان
سفری که گفتم سفر آخرت بود و توشهای که گفتم توشه آخرت. آن را به نیازمندان دادم تا محفوظ بماند که موقع مرگ دستم خالی نباشد.
مشرق_ به خواست خدای متعال، همزمان با ماه مبارک رمضان، همه روزه مجموعهای از احادیث موضوعی اهلبیت علیهمالسلام با نام «رهتوشه معرفت» تقدیم مخاطبین میشود. امیدواریم از نظرات و پیشنهادهای سازندهتان برخوردار شویم.
اهمیت یتیم نوازی:
1. از بهترین نیکیها: عن امیر المؤمنین علیه السلام انه قال: «من افضل البر بر الایتام؛ از برترین نیکیها، نیکی به یتیمان است.» 2. سرانجام ظلم به یتیمان: عن امیرالمؤمنین علیه السلام انه قال: «ظلم الیتامی و الایامی ینزل النقم و یسلب النعم اهلها؛ ظلم به یتیمان و مردان و زنان بی همسر، عذابها را نازل میکند و نعمتها را از دارندگان آن باز می - ستاند.» اهمیت دستگیری از نیازمندان:
1. ارمغان بهشت الهی: عن العبد الصالح علیه السلام أنه قال: «أطعموا الطعام وأفشوا السلام وصلوا والناس نیام تدخلوا الجن بسلام (1)؛ امام کاظم علیه السلام فرمودند: اطعام دهید و سلام را منتشر سازید، و آن گاه که مردم به خواب رفتهاند نماز بخوانید تا با سلام] و سلامت] به بهشت در آیید.»
2. حقیقت ایمان: عن رسول الله صلی الله علیه و آله أنه قال: «یا علی! ثلاث من حقائق الایمان؛ الانفاق من الاقتار وانصافک الناس وبذل العلم للمتعلم (2)؛ای علی! سه چیز از حقایق ایمان است؛ انفاق در حد توان، رعایت انصاف با مردم و بخشش علم به آموزند علم.»
3. ویژگی مؤمن: عن علی بن الحسین علیهما السلام أنه قال: «من أخلاق المؤمن الانفاق علی قدر الاقتار (3)؛ از اخلاق مؤمن، انفاق به انداز توان مالی است.» یک درم کان دهی به درویشی به زگنجهای مدخر است هر چه داری نصیب تو آن است وان دگر قسمت کسی دگر است 4. توش آخرت:
«زهری» میگوید: «شب هنگام، مردی را دیدم که در تاریکی، کوله بار سنگینی را به دوش گرفته بود و نفس زنان آن را حمل میکرد. دیدم امام سجاد علیه السلام است. سلام کردم وگفتم این موقع شب کجا می - روید؟ و این بار چیست؟
حضرت فرمود: مقداری آذوقه است و میخواهم به سفر بروم و آنجایی میبرم که محفوظ بماند تا موقع سفر با خودم ببرم. زهری گفت: این فرد غلام من است، اجازه دهید او بار را حمل کند. امام نپذیرفت. زهری جلو آمد و عرض کرد: بگذارید من حمل کنم. امام فرمود: تو را سوگند میدهم که مانع من نشوی، تو نیز هر جا که میخواهی برو. پس از چند روز زهری خدمت امام رسید و پرسید: آن شب در کوچههای مدینه میرفتید و فرمودید که عازم سفر هستید، اما هنوز شما را در شهر میبینم؟ امام فرمود: سفری که گفتم سفر آخرت بود و توشهای که گفتم توشه آخرت. آن را به نیازمندان دادم تا محفوظ بماند که موقع مرگ دستم خالی نباشد. (4)
....
[1]. مستدرک الوسائل، ج6، ص328. [2]. من لایحضره الفقیه، ج4، ص 358، وسائل الشیع، ج9، ص 430؛ بحار الانوار، ج74، ص44. [3]. اصول کافی، ج2، ص 241؛ وسائل الشیع، ج 15، ص 192. [4]. شیخ صدوق، علل الشرایع، قم انتشارات مکتب الداوری، بی تا، ج1، ص 231.