شفافیت منحصر به مجلس نیست نظام باید شفاف شود
تهران - ایرنا - علی نیکزاد می گوید: من شفافیت در آرا و حقوق و مکاتبات نمایندگان را قبول دارم؛ چراکه شفافیت تنها عامل از بین رفتن رانت و تبعیض و فساد خواهد شد اما این مساله منحصر به مجلس نیست و تمام نهادها به جز نهادهای امنیتی که مطالب و مباحث سری و در ارتباط با امنیت ملی در آنجا مطرح است نیز باید شفاف باشند.
در گزیده ای از گفت و گوی روزنامه اعتماد با علی نیکزاد نماینده منتخب دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی و وزیر مسکن و شهرسازی دولت دهم آمده است: گفتوگوی بلند آن هم با سیاستمداری که تا همین چند روز پیش به عنوان یکی از گزینههای اصلی جریان نزدیک به احمدینژاد در مجلس یازدهم برای تصاحب قدرتمندترین کرسی پارلمان مطرح بود و در این مسیر با بسیاری از مسعود پزشکیان و فراکسیون آذریزبانان گرفته تا بهاصطلاح مستقلهای دوره یازدهم رایزنی کرده بود، نهتنها امری ساده و پیشپا افتاده نیست، بلکه با درنظرگیری تعلقات سیاسی و جناحی او، میتواند پیچیده و دشوار باشد و شاید همین پیچیدگیها بود که باعث شد این گفتوگو در 2 مرحله انجام شود؛ مرحله اول که پس از حدود 30 دقیقه گفتوگو، با ورود بهروز نعمتی نماینده ردصلاحیت شده تهران در مجلس دهم و یکی از نزدیکترین چهرهها به علی لاریجانی، متوقف شد و نیمهکاره ماند. هرچه بود اما آنچه در ادامه میخوانید ماحصل دو گفتوگوی جداگانه است با علی نیکزاد؛ یکی چنانچه گفتیم، گفتوگویی حدودا 30 دقیقهای در دفتر کار نیکزاد و دیگری در همان حدود زمانی، ولی اینبار در خودروی شخصی آقای نماینده و در مسیر عزیمت به دفتر سیدمصطفی میرسلیم، یکی دیگر از مدعیان کرسی ریاست مجلس.
آقای نیکزاد شما پس از کسب مجوز ورود به مجلس یازدهم، به عنوان یکی از گزینههای اصلی تصاحب کرسی ریاست شناخته شدید اما چندی پیش خبر ائتلاف شما با آقایان حاجیبابایی و حسینی منتشر شد؛ اولا چرا وارد صحنه شدید و درثانی چرا به نفع آقای حاجیبابایی کنار رفتید؟
چند روز پس از انتخابات با تعدادی از منتخبان، تحولات مجلس یازدهم را مورد بحث و بررسی قرار دادیم و تصمیمات لازم را برای حضوری قوی، عالمانه و اخلاقمدار در مجلس آینده پیگیری کردیم. ابتدا قصد ما این بود که بهصورت یک جریان قوی انقلابی و مردمی در مجلس ظاهر شویم و خوشحالیم که در یک فضای عقلانی و اخلاقی درنهایت به یک تصمیم مهم سیاسی رسیدیم. در این مسیر با فراز و فرودهای مختلفی روبهرو بودیم که البته نقد و نظرهایی هم درباره آنها دارم که اکنون زمان بیانش نیست. اما باید بگویم که بسیاری امیدوار بودند که این وفاق در مجموعه ما اتفاق نیفتد و ما پرتعداد برای رقابت در صحن علنی ظاهر شویم اما با عقلانیت حاکم بر دوستان، توانستیم این تصمیم مهم را رقم بزنیم. پیشنهاد بنده از ابتدا این بود که پیش از جلسه رایگیری در صحن، در نشست فراکسیون به گزینه نهایی برسیم تا همه جریانها گزینه نهایی را کمک کنند تا رای بالاتری از صحن مجلس کسب و مجلس را با قدرت اداره کند. این میان برخی دوستان از تصمیم بنده برای کنارهگیری از رقابت بر سر کرسی ریاست ابراز ناراحتی میکنند اما این را بدانیم وقتی که شما کار تشکیلاتی و جریانساز را میکنید، دیگر فرد مهم نیست، بلکه تصمیمات جمعی است که اهمیت پیدا میکند. آن زمان، زمان نشان دادن بلوغ سیاسی است. درنهایت و براساس مذاکرات صورت گرفته با آقای حاجیبابایی، مقرر شد او به عنوان کاندیدای نهایی برای کرسی ریاست وارد میدان شود و بنده به عنوان کاندیدای نهایی برای نایب رییسی اول مجلس یازدهم.
امروز شما در شرایطی به عنوان یکی از منتخبان مجلس شناخته میشوید که بسیاری از تحلیلگران با استناد به ردصلاحیتهای شورای نگهبان و برگزاری انتخابات مجلس با کمترین میزان مشارکت، از کمرنگ شدن نقش جمهوریت در نظام سخن گفته و شما را برآمده از تفکری میدانند که در این افول جایگاه جمهوریت، اگر موثر نبوده، دستکم ذینفع بوده؛ شما تا چه حد با این مساله موافقید؟
مشارکت مردم در انتخابات مختلف متفاوت بوده و این هم معلول دلایل مختلفی است. چیز عجیبی هم نیست. امروز در بسیاری از کشورهای دنیا، حتی در برخی کشورهای اروپایی انتخاباتها با مشارکتی کمتر از این اتفاق میافتد. درمورد انتخابات همین دوره اخیر برخی تحلیلگران معتقدند علت حضور کمرنگتر مردم بهویژه در کلانشهرها به عملکرد دولتها و مجالس مختلف و نه فقط یک دولت و یک مجلس برمیگردد. عدهای وقتی عملکرد مجلس و دولتی را که انتخاب خودشان بوده در حل مشکلاتشان کم یا بسیار ناچیز میبینند، به تاثیرگذاری حضور خود شک میکنند. اگر این دوره مجلس عملکرد خوبی داشته باشد و مردم ببینند مجلس یا دولت منتخب، در روند حل مشکلاتشان تاثیر دارد، شاید دیگر نیاز نباشد این پرسش را از منتخبان بعدی بپرسید. امروز ما در ایران برای رای دادن و ندادن مشکلی نداریم و به واسطه این اقدام حقی از فردی سلب نمیشود و به فردی حق خاصی داده نمیشود؛ بنابراین به عقیده من مقابل هم قرار دادن اسلامیت و جمهوریت نظام امری از بیخ و بن اشتباه محسوب میشود. واقعیت آن است هر وقت مسوولان ما که از دل همین جمهوریت بیرون آمدند، وظیفه خود را به خوبی انجام میدادند، شاهد مشارکت بیسابقهای در انتخابات بودیم؛ چون رقابت برای خدمت شکل میگرفت. هر چند این کاهش مشارکت در کلانشهرها پررنگ بود و در حوزههای انتخابیه کوچکتر مردم مشارکت قابلقبولی داشتند.
اما به جز عملکرد دولت و مجلس، برخی ناظران عملکرد نهادهای انتصابی ازجمله شورای نگهبان را علت کاهش مشارکت میدانند و معتقدند رقابت انتخاباتی اخیر رقابت یک جریان سیاسی با خود بود و جریان رقیب غایب بود. این موضوع را میپذیرید؟
این تحلیل، تحلیلی است که ازسوی یک جریان سیاسی مطرح میشود و ارتباطی با بدنه مردم ندارد. مگر در همین تهران چندین حزب اصلاحطلب با همدیگر لیست ندادند؟ مگر چهرههای مطرحی از همین جریان اصلاحطلب نامزد نبودند؟ هم در تهران و هم در شهرستانها. شاید بگویید افراد زیادی از این جریان رد شدند. اما بالاخره این جریان چهره داشت و چهرهها هم مطرح بودند. یعنی شما معتقدید کسی که تخلفی مرتکب شده یا از جایگاهش سوءاستفاده کرده دوباره مردم را نمایندگی کند؟ اگر از ردصلاحیتها صحبت میکنیم، باید بگوییم که عمده آنان افرادی بودند که اگر پروندهشان را در هر نهادی غیر از شورای نگهبان هم بررسی کنیم، صلاحیتشان تایید نمیشد، چراکه دلایل ردصلاحیتها مسائلی غیر از مباحث اعتقادی و سیاسی است. شاید شما دوباره درباره التزام عملی به اسلام و انقلاب بگویید؟ من از شما میپرسم. مگر میشود کسی در جمهوری اسلامی بخواهد نماینده باشد و آن را قبول نداشته باشد؟ البته من معتقدم باید زمینهای قانونی فراهم شود تا شورای نگهبان درصورت اعتراض کاندیدا اجازه اعلام عمومی دلیل ردصلاحیت را داشته باشد. آن زمان شاید این فضاسازیها به پایان برسد. جمهوری اسلامی یعنی ایفای نقش مردم بهصورت آزادانه و فعال ولی کاش ما در کشورمان احزاب به معنای واقعی کلمه داشتیم که آنان برنامهها و کاندیداهای خود را معرفی میکردند و مردم نیز با استناد به برنامهها و کارنامههای احزاب به آنان رای داده و همزمان از آنان مطالبه میکردند. امروز متاسفانه در اکثر حوزههای انتخابیه به جای پیشینه کاری افراد، به اشخاص رای داده میشود؛ بدین معنا که فلان فرد را میشناسند و به او رای میدهند و برخی سیاسیون هم از همین فضا سوءاستفاده میکنند، چون عملکردها بررسی نمیشود. فقدان تحزب در ایران سبب شده تا به محض پیروزی یک جریان سیاسی در کشور و شکست جریانی دیگر، تهمتها و تخریبها آغاز شود. باید بدانیم مردم با کسی عهد اخوت نبستهاند و آنان که امروز تصور میکنند پیروز انتخابات شدهاند، بدانند که مردم از همان لحظه نخست اقداماتشان را بررسی کرده و قضاوت میکنند. اگر کردار و گفتار آنها با خواستهها و مطالبات مردم همسو و همراستا باشد، مردم از آنها حمایت خواهند کرد ولی اگر مسیری غیر از تحقق مطالبات مردم پیش گیرند، قطع به یقین دوره بعد توسط مردم کنار گذاشته خواهند شد.
اما بخشی از همین مردم مورد اشاره شما، به اصلاحطلبان رای میدهند و بخشی هم ظاهرا مدتی است از دو جناح ناامید شدهاند. در این شرایط شما در حالی راهی مجلس خواهید شد که فارغ از بحث مشارکت اندک در انتخابات، باید از همه مردم نمایندگی کنید.
این بحثهایی که شما مطرح میکنید بحث سیاسیون است که درصد کمی از جامعه را تشکیل میدهند. درخواست و خواسته مردم چیز دیگری است و شاید یکی از دلایل همان مشارکت کم این است که ندانستیم مردم به دنبال این حرفها نیستند. مردم میگویند یک نفر بیاید مشکلات اقتصادی ما را حل کند والا همه میدانند در یک نظام انتخاباتی آن کسی که انتخاب میشود، نماینده کل مردم است و وظیفهاش پیگیری مطالبات همه مردم. ببینید زمانی که ما به عنوان نماینده در حوزه انتخابیههای خود قرار داریم، افراد مختلفی به ما مراجعه میکنند و ما نیز مطالبات آنان را پیگیری میکنیم. ما نمیپرسیم شما اصولگرایی یا اصلاحطلب، مستقلی یا نیستی، به ما رای دادی یا ندادی. همچنین زمانی که یک طرح یا لایحه در صحن مجلس مطرح میشود، برای قشر خاصی نیست؛ بلکه تمام ملت بزرگ ایران را شامل خواهد شد. فراموش نکنید که مدت زمان مجالس 4 سال نیست، بلکه به بلندای تاریخ است؛ چراکه زمانی که قانونی در کشور تصویب میشود، سالهای سال اعتبار دارد و فردی که هنوز متولد نشده را نیز دربر میگیرد. صحبت من این است که ما نباید خطکشیهای سیاسی را تنها ملاک و معیار قضاوت مجلسها قرار دهیم. پیگیریها و بررسیها در مجلس برای همه افراد جامعه فارغ از تمایلات سیاسی و جناحی آنان است. اساسا وظیفه ما این است که مطالبات همه مردم را پیگیری کنیم و همه مردم را از نظر اقتصادی به وضعیت بهتری برسانیم. نمیشود بپرسیم شما اصولگرایی پس زندگی آرامی داشته باش و شما چون اصلاحطلبی، در سختی زندگی کن. مثلا خلق ثروت یکی از اولویتهای مجلس آینده و طبیعتا دولت خواهد بود و در این مسیر اشتغالزایی یکی از بهترین روشها خواهد بود؛ چراکه فردی که شغل داشته باشد، رفتهرفته میتواند وضعیت اجتماعی خود را بهبود بخشیده و درنتیجه به تدریج از میزان آسیبهای اجتماعی موجود در جامعه نیز کاسته خواهد شد.
البته برخی همفکران شما در مجلس خطونشانهایی برای اصلاحطلبان و البته دولت و اقداماتش در سیاست خارجی هم کشیدهاند.
ببینید مجلس یازدهم بعد از استقرار هیاترییسه جهت پیگیری مطالبات مردم گام برخواهد داشت. در زمینه سیاست خارجی نیز حرف همان است که در قانون گفته شد. جمهوری اسلامی باید با اتکا به 3 اصل عزت، مصلحت و حکمت حرکت کند و با کشورهای دوست و برادر باید تعاملات سیاسی و اقتصادی دوجانبه و همراه با سود برای دوطرف داشته باشیم. در مقابل کشورهای متخاصم نیز که عزت و خوشی ایران را نمیخواهند، باید رویهای در پیش بگیریم که فرصتی برای فائق آمدن بر جمهوری اسلامی نداشته باشند اما آنچه امروز دغدغه اصلی مردم و دانشگاهیان و کارشناسان و قطعا نمایندگان مجلس یازدهم خواهد بود، مسائل و مباحث اقتصادی است. ما نمیخواهیم در مجلس خطکش بگذاریم و بگوییم فلانی اصولگراست و بهمانی اصلاحطلب، هرکس حرف کارشناسی و دقیق بزند، میپذیریم و از آن برای حل مشکلات مردم استفاده خواهیم کرد. حل مشکلات معیشتی و اقتصادی سیاسی نیست، بلکه بحث کارشناسانه است.
شفافیت از دیگر عواملی است که در مجلس دهم جنجالساز شد. تعریف شما به عنوان منتخب مجلس یازدهم از مقوله شفافیت چیست و اینکه اساسا شفافیت را منحصر به پارلمان میدانید یا اینکه مجموعه نظام باید وارد اتاق شیشهای شوند؟
من شفافیت در آرا و حقوق و مکاتبات نمایندگان را قبول دارم؛ چراکه شفافیت تنها عامل از بین رفتن رانت و تبعیض و فساد خواهد شد اما این مساله منحصر به مجلس نیست و تمام نهادها به جز نهادهای امنیتی که مطالب و مباحث سری و در ارتباط با امنیت ملی در آنجا مطرح است نیز باید شفاف باشند و همه چیز را در دسترس مردم قرار دهند. امروز بسیاری از مباحث و مشکلات کشور با ایجاد شفافیت حداکثری در تمام نهادها حل و فصل خواهد شد. به عقیده من شفافیت فقط در مباحث سری و امنیتی نباید وجود داشته باشد وگرنه بسیاری از نهادها باید اقدامات خود را شفاف کنند؛ مگر مردم نامحرمند؟! تمام این کشور متعلق به مردم است؛ پس مردم حق دارند از همه چیز با خبر باشند.
امروز دولت، وزارتخانهها، مجمع تشخیص، شورای نگهبان و تمام نهادها ادعایشان این است که ما شفاف هستیم اما شفافیت چیز دیگری است. شفافیت اولین و مهمترین اصل برای از بین بردن فساد و تبعیض است؛ بنابراین همه نهادها و به طور کلی نظام جمهوری اسلامی باید شفاف شود تا مردم به خوبی در جریان تمام امور قرار بگیرند. چه ایرادی دارد که مردم بدانند، فلان مسوول در حساب بانکی خود و فرزندانش چه مبلغی دارد و چه املاکی به نامشان است؟ بنابراین به طور خلاصه حرف من این است که جز درباره مسائل و مباحث امنیتی، شفافیت در همه نظام هیچ ایرادی ندارد.
منبع: روزنامه اعتماد *س_برچسبها_س* *س_پرونده خبری_س*