سه‌شنبه 20 آبان 1404

از تهدید ترامپ مبنی بر «تهران را تخلیه کنید» تا هشدار پزشکیان درباره «تخلیه تهران» اگر باران نبارد / یادداشت حمید ابوطالبی درباره بار بحران بر دوش مردم

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
از تهدید ترامپ مبنی بر «تهران را تخلیه کنید» تا هشدار پزشکیان درباره «تخلیه تهران» اگر باران نبارد / یادداشت حمید ابوطالبی درباره بار بحران بر دوش مردم

حمید ابوطالبی در یادداشت تازه خود با عنوان «کمدی یا تراژدی؛ بارِ بحران بر دوش ملت» می نویسد: وقتی مردم مقصر می‌شوند چه رئیس‌جمهور ایالات متحده که چندی پیش هشدار داد «تهران را تخلیه کنید»، و چه رئیس‌جمهور ایران که در کردستان گفت «اگر باران نبارد باید تهران را از آذرماه تخلیه کرد»، هر دو در واقع یک پیام واحد دارند: مردم را مقصر بحران جلوه دادن؛ و بارِ ناتوانی سیاست‌گذاری و فقدانِ توان...

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حمید ابوطالبی در یادداشتی توییتری با اشاره به هشدارهای رئیس‌جمهور آمریکا و ایران درباره تخلیه تهران، می‌گوید بحران‌های کشور مانند جنگ 12 روزه، کم‌آبی، فرونشست زمین و قطع برق و گاز، بار خود را به جای سیاست‌گذاران بر دوش مردم گذاشته‌اند و هشدار می‌دهد که «قضاوت تاریخ، تراژیک و غم‌بار» خواهد بود. او تأکید می‌کند راه خروج از بحران، نه تهدید مردم بلکه عقلانیت و بازسازی زیرساخت‌های فرسوده است.

او نوشت: رئیس‌جمهور آمریکا در تیرماه 1404: «همه فوراً تهران را تخلیه کنند.» رئیس‌جمهور ایران در آبان‌ماه 1404: «تهران را باید از آذرماه تخلیه کنیم.» و مردم تهران پاسخ می‌دهند: «من اینجا ریشه در خاکم؛ مرا کوچیدن از این خاک، دل برکَندن از جان است.» جنگ 12 روزه، بحران آب، فرونشست زمین، قطع برق و گاز... این‌که سرنوشت ایران کمدی است یا تراژدی، هنوز روشن نیست؛ اما آنچه روشن است، این واقعیت است که «قضاوت تاریخ، قضاوتی تراژیک و غم‌بار» خواهد بود.

وقتی مردم مقصر می‌شوند چه رئیس‌جمهور ایالات متحده که چندی پیش هشدار داد «تهران را تخلیه کنید»، و چه رئیس‌جمهور ایران که در کردستان گفت «اگر باران نبارد باید تهران را از آذرماه تخلیه کرد»، هر دو در واقع یک پیام واحد دارند:

مردم را مقصر بحران جلوه دادن؛ و بارِ ناتوانی سیاست‌گذاری و فقدانِ توان تصمیم‌گیری درست و «خصومت "برای هیچ" ایران و آمریکا» را بر دوش آنان گذاشتن. کسی نمی‌گوید: آقایان، بارِ بدبختی را بر دوش تهرانی‌ها نگذارید! این منطقِ فرار از مسئولیت است، نه راه‌حل بحران.

بحران زیرساخت‌ها و فاجعه‌ی تحریم کشور امروز با مجموعه‌ای از چالش‌های زیرساختی مواجه است که ریشه در ضعف تصمیم‌گیری، ناکارآمدی مدیریتی و بیش از همه تداوم تحریم‌ها دارد؛ نه در مردم تهران، یا دیگر شهرها. مسئله در مرحله‌ی نخست، کمبود باران یا نبودِ انرژی نیست؛ بلکه سوء‌مدیریت منابع و فرسودگی شبکه‌های انتقال است.

وزیر نیرو خود اذعان کرده که بیش از 30 درصد آب کشور در مسیر انتقال از بین می‌رود. با وجود این واقعیت روشن، میلیاردها تومان برای انتقال آب از سد طالقان به تهران هزینه شد؛ طرحی که نه‌تنها محیط‌زیست البرز را تخریب کرد، بلکه مشکل کم‌آبی را نیز حل نکرد.

در بخش انرژی نیز وضعیت چندان متفاوت نیست. هر سال بخش عظیمی از برق کشور و میلیاردها مترمکعب گاز در مسیر انتقال و یا طرق دیگر به هدر می‌رود و نیروگاه‌های فرسوده نیز بخش بزرگی از منابع انرژی کشور را اتلاف می‌کنند. تاسیسات نفت و گاز هم تقریبا به پایان عمر مفید خود رسیده‌اند.

تلاش برای عبور موقت از بحران‌های ساختاری با طرح‌های مسکن و غیرکارشناسی، مانند انتقال آب، احداث سدها و انحراف رودخانه‌ها، سوزاندن سوخت‌های فسیلی سرطان‌زا و آلوده‌ساز طبیعت و... محیط زیست را تخریب کرده و کشور را دستخوش فرونشست تاریخی نموده است. شبکه‌های آب و برق تهران و کشور، در بسیاری از بخش‌های حیاتی خود از حدود عمر مفید طراحی‌شده گذشته‌اند؛ لوله‌های انتقال آب و تجهیزات پمپاژ اغلب 50 تا 70 سال و خطوط برق و ترانسفورمرها 30 تا 60 سال عمر دارند، اگرچه وزیر نیرو عمر این تاسیسات کشور را بیش از صد سال می‌خواند. این فرسودگی و هدررفت گسترده نشان می‌دهد که بازسازی اساسی شبکه‌ها نخستین ضرورت کشور است؛ و در صورت رفع تحریم‌ها و آزادسازی منابع مالی، با فروش روزانه چند میلیون بشکه نفت، می‌توانست بدون تخریب محیط‌زیست و بحران زیستی، شبکه‌های آب، برق، گاز و نفت کشور را به‌روز و کارآمد کند. اما تصمیم‌گیران، به جای اصلاح ساختاری و جذب فناوری نو، مردم را به «صرفه‌جویی اجباری» و «تخلیه تهران» فرا می‌خوانند. این نه مدیریت بحران، بلکه انتقال بحران به ملت است.

عقلانیت، نه انفعال در چنین شرایطی، نخستین گام نجات کشور، بازگشت به عقلانیت است؛ نه الگوگیری از رییس جمهور آمریکا، برای تخلیه تهران! اگر مسیر مذاکره با آمریکا و رفع تحریم‌ها در پیش گرفته می‌شد و به جای تهدید مردم به تخلیه پایتخت، دولت‌ها شجاعت تصمیم‌گیری ملی و شفاف را داشتند، وضعیت کشور کاملاً متفاوت بود. هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند که رفع بحران‌های ساختاری نیازمند منابع سرمایه‌ای و تکنولوژی پیشرفته است؛ امری که ایران در سایه تحریم‌ها از آن محروم مانده است. بنابراین، بازسازی زیرساخت‌ها وابستگی بنیادین و بدون تردید به «مذاکره با آمریکا و رفع تحریم‌ها» دارد. این نه عقب‌نشینی است و نه امتیازدهی؛ بلکه تنها مسیر واقع‌بینانه برای نجات کشوری است که زیر بار تحریم‌ها برای هیچ، و بحران‌های مصنوعی خم شده است. دولت باید «دلسوز مردم» باشد؛ نه‌آنکه، به تعبیر دانته در «دوزخِ کمدی الهی»، باور کند: «اینجا دلسوزی و ترحم زنده است، آنگاه که کاملاً مرده باشد.» تهران و مردمش نه مقصرند و نه باید قربانی شوند. اگر عقلانیت به حکمرانی دولت و دیپلماسی واقعی بازگردد، دیگر نیازی به «تخلیه‌ی تهران» نیست - بلکه نیاز به «بازسازی امید» خواهد بود.

31216

کد خبر 2140875