شهری که مروج فرهنگ دلالی است / اینجا همه مشاور مسکناند!
پسران نوجوان این شهر همگی دوست دارند، دلال مسکن شوند. همه میخواهند بدون زحمت به پول برسند. شغلهای دیگر طرفدار ندارند.
پسران نوجوان این شهر همگی دوست دارند، دلال مسکن شوند. همه میخواهند بدون زحمت به پول برسند. شغلهای دیگر طرفدار ندارند.
خبرگزاری مهر_گروه فرهنگ: این سالها نام شهر تازه تاسیس «پردیس» بسیار شنیده میشود. شهری است در شمال شرقی تهران که پس از شکل گیری پروژه مسکن مهر، گسترش بسیار پیدا کرد. آب و هوای خوبی دارد و آلودگی تهران را ندارد. پس از تحویل چند فاز از پروژه مسکن مهر، جمعیت این شهر تازه تاسیس افزایش بسیار پیدا کرد. بخشی دیگر از فازهای مختلف این شهر (5، 9 و 11) که ذیل پروژه مسکن مهر است، نیز راه اندازی شده و جمعیت دوبارهای را به این شهر کشانده و با تکمیل این فازها بازهم شاهد کوچ جمعیتی به آن خواهیم بود.
عمده دلیل روی آوردن مردم به شهر بویژه در یکی دو سال اخیر، رشد عجیب و وحشی گونه اجاره بهای مسکن و همچنین قیمت خرید مسکن در تهران است. البته فازهای اصلی شهر پردیس یعنی فازهای یک و دو نیز با رشد قیمت عجیبی مواجه شدند و برخی ساختمانها نیز که لاکچری است و قیمتهای آن تفاوت چندانی با تهران ندارد. این مسکن مهرهای پردیس است که به دلیل قیمتهای به نسبت پایینترش مورد اقبال تهرانیهای رانده شده از شهر خود قرار گرفته است.
زیرساختهای پردیس اما مناسبت این همه جمعیت نیست. تعداد نانواییها و فروشگاههای تامین مایحتاج ضروری مردم و برخی از صنوف خدماتی، بسیار اندک است. شما برای خرید چند عدد نان، یا برای رسیدن به یک سوپر مارکت بعضا باید کیلومتری پیاده روی کنید. شهر نیز از نظر هویت ایرانی - اسلامی کمیتش لنگ است. شما نمیتوانید المانهای شهر اسلامی و ایرانی را در آن بیابید. این بیهویتی ساختاری مشکلات فرهنگی و نابهنجاریهایی از جمله سگ گردانی و سگ بازی را باعث شده است. برخی از فازهای مسکن مهر هرچند که راه افتاده و خانوارهایی در آنها ساکن شدهاند، اما ساختار آن قسمتها شبیه به فیلم «Inception» است آنجا که دام کاب به «خیال» همسرش «مال» میرود، یعنی شهر عظیمی که در خیال ساختهاند و هیچ سکنهای ندارد.
با تمام این اوصاف اما یک صنف در شهر بسیار فعال است. در شهری که شما برای رسیدن به یک نانوایی یا سوپرمارکت یا مغازههای عرضه میوه و سبزیجات (البته بیشتر در فازهای مربوط به مسکن مهرش) باید مسافت زیادی را بروید، قدم به قدمش بنگاههای معاملات مسکن وجود دارد. طبقات مختلف همه پاساژهای این شهر را بنگاههای دلالی مسکن اشغال کردهاند و شاید نتوان تعداد دقیق آنها را شمرد. عجیب این است که اگر برای اجاره مسکن به این بنگاهها رجوع کنی انگار که خبطی عظیم را مرتکب شدهای. همه آنها علاقه به خرید و فروش داشته و اجاره دادن واحد را کسر شان خود میدانند. یکی از روشهای کسب درآمد آنان خرید و فروش مسکن مهر است. مسکن مهری که قرار بود به خانه دار شدن مردم بیخانه کمک کند، اما با سیاستهای غلط دولت باعث شده تا تبدیل به کالایی سرمایهای در دست سودجویان شود.
در پردیس همه دلال مسکنند. جای جای شهر نیز این بنگاهها وجود دارند و در هرکدام از آنها 10 - 15 نفری مشغول به کارند. معلوم نیست که چرا اینقدر مجوز به فعالان این صنف داده شده؟ مگر وسعت شهر چقدر است؟ بعید است که تعداد بنگاههای مسکن کل تهران به اندازه شهر پردیس باشد. در پردیس همه دوست دارند دلال مسکن باشند، چرا که سود آن آنقدر زیاد است که میتوانند به راحتی زندگی کنند، ماشین خوب سوار شوند و برای خود یک آپارتمان «تراسه» بخرند.
آقای اسکندری یکی از فعالان این عرصه در پردیس است. او میگوید که بچه شمیران است و پدرش با یک میلیارد سرمایه او را راهی پردیس کرده است. کار او خرید و فروش است. اکنون بجز منزل خودش، 6 واحد دیگر را نیز در تملک دارد تا آنها را بفروشد و بازهم واحدهای جدید بخرد. سیستم درآمدزاییاش را اینگونه توضیح میدهد: «من آپارتمان را خریداری کرده و مثلا 10 میلیون در آن خرج میکنم و 100 میلیون گرانتر میفروشم. کلا «کناف کشی» آپارتمان بسیار به قیمت آن میافزاید.»
آقای عاقبتی نیز تقریبا به همین صورت کسب درآمد میکند. او کار تخصصیاش خرید و فروش مسکن مهر است. او میگوید: «دولت طرحی را پیش گرفت مبنی بر اینکه با پرداخت اندک هزینهای برای قیمت زمین، سند مسکن مهرها آزاد میشود. از اینجا به بعد کار ما آغاز میشود. البته شاید فعالیت ما باعث گرانتر شدن قیمت مسکن شده اما به هر حال ما هم تغییراتی را در ساختمان میدهیم.»
فعالان این عرصه در پردیس وضعیت مالی خوبی دارند. ماشینهای مدل بالا و لاکچری سوار میشوند و شغلشان هم سخت نیست. فقط باید خوب حرف بزنند و دروغهای شاخدار بگویند. شاید یک دلیل روی آوردن مردم به این شهر همین دروغها باشد. از امکانات بی حد و حصر آن گرفته تا ضدزلزله بودن ساختمانها، داشتن برق اضطراری برای آسانسورهای برجها، مراکز خرید زیاد و...
پسران نوجوان این شهر همگی دوست دارند، دلال مسکن شوند. همه میخواهند بدون زحمت به پول برسند. شغلهای دیگر طرفدار ندارند. آنها میدانند که شهر و شهرستان آنها (بجز کار سخت تولیدی مبل در جاجرود) هیچ تولیدی دیگری ندارد. شاید بزرگترهایشان به آنها گفتهاند که شهرشان صرفا یک خوابگاه ارزان قیمت است. خوابگاه مردمانی که باید هر روز صبح به تهران بروند و شغلهای خود را اشغال کنند و شبها بازگردند و در آن مسکنهای ارزان بخوابند. تو گویی که ساختار شهر آنها را به طرف شغل دلالی سوق میدهد. پردیس شاید اکنون هیچ تولیدی نداشته باشد، اما قطعا سالهای آینده یک صادرات مهم به دیگر شهرها خواهد داشت و آن هم چیزی نیست جز دلال مسکن! این شهر تولید کننده دلال مسکن است. بهتر بگوییم این شهر دانشگاهی برای دلال شدن است.
عبید زاکانی در رساله دلگشا حکایت جالبی را در مذمت رفتار دلالان آورده است. در این حکایت میخوانیم: شیطان را پرسیدند که کدام طایفه را دوست داری؟ گفت: دلالان را. گفتند: چرا؟ گفت: از بهر آنکه من به سخن دروغ از ایشان خرسند بودم، ایشان سوگند دروغ نیز بدان افزودند.»