شکست توسعه ایران در مدل والرشتاین؛ چرا این قدر وابسته ایم؟
بر اساس این مدل از توسعه؛ قطع ارتباط با بسیاری ازقدرت های جهانی تئوریزه می شود و وضعیت توسعه کشور همانی می شود که اکنون شاهد هستیم.
سجادبهزادی؛ عصر ایران - امانوئل والرشتاین آمریکایی هم متاثر از دیدگاههای مارکسیستی بود و هم تحت تاثیر نظریه وابستگی قرار داشت. او که از متفکران سوسیالیست قرن 21 بود، در زمان حیات یک بار نیز به دعوت انجمن جامعه شناسی به ایران سفر کرد.
امانوئل والرشتاین (Immanuel Wallerstein) (زاده 28 سپتامبر 1930 در شهر نیویورک - درگذشته 31 اوت 2019)، جامعهشناس و متفکر چپگرای آمریکایی و از بزرگترین متفکران سوسیالیست قرن 21
والرشتاین اعتقاد داشت کشورهای مرکز که به لحاظ علمی، صنعتی، تکنولوژیک، نظامی و از نظر ثروت و قدرت جزو برترین و پیشرفتهترین کشورهای صنعتی و ثروتمندترین و قدرتمندترین دولتها و نظامهای سیاسی در سطح جهان محسوب میشوند به استثمار و غارت منابع و مواد خام کشورهای واقع در مناطق حاشیه و پیرامونی، یعنی همان کشورهای توسعهنیافته میپردازند.
در بسیاری از موارد، مبانی تصمیم سازی در نظام توسعه کشور ما نیز متاثر از نوع تفکر امانوئل والرشتاین بوده است. برنامه ریزان حوزه توسعه کشور با تکیه بر نظریه" نظام جهانی" والرشتاین وبا این استدلال که کشورهای مرکزی وقدرتمند به دنبال استثمار کشورهای ضعیف هستند؛ با شعار استقلال خواهی، توسعه کشور را منهای کشورهای قدرتمندی چون امریکا برنامه ریزی کرده اند و بازکردن درهای کشور به روی کشورهای قدرتمندی مانندامریکا را به معنای غارت ثروت، منابع و مازاد اقتصادی کشور می دانند.
این رویکرد همچنان رویکرد غالب توسعه کشور است. بر اساس این مدل از توسعه؛ قطع ارتباط با بسیاری ازقدرت های جهانی تئوریزه می شود و وضعیت توسعه کشور همانی می شود که اکنون شاهد هستیم. همراه با کشور ما، کشور کره شمالی نیز رویکرد مبارزه با امپریالیسم و به نوعی مرکز - پیرامون والرشتاینی را سرلوحه سیاستورزی خود قرار داده است و لذا وضعیت توسعه آن سامان نیز روشن است. وضعیت کشورهای مشابه دیگری نیز که مسیر توسعه مشابه ای داشته اند نشان می دهد، رویکردی که کشورها را به الگوی والرشتاین نزدیک می کند رویکردی ناموفق و حتی خطرناک است وبه دنبال این رویکرد فرصت های زیادی از دست می رود. کشور ایران که بعد از کره شمالی در این نوع از توسعه پیشرو است اکنون پیش چشم ماست.
در حالی که طبق جدید ترین آمار بانک جهانی، نرخ فقر در میان شهروندان امارات (کشور همسایه ایران با رویکرد توسعه ای بسیار متفاوت با ایران) صفراست و در این کشور هیچ فقیری وجود ندارد؛ این نرخ در ایران بسیار بالاست و شاخص شکاف فقر در بدترین وضعیت خود قرار دارد. در خود آمریکا نیز طبق آماربانک جهانی، نرخ فقر یک دهم درصد و شاخص شکاف فقر هم تنها نه دهم درصد اعلام شده است.
پرسش سخت و رازآلود این است که اگر ما خود این نوع الگوی توسعه را بر اساس ایدئولوژی نظام و با هدف قطع وابستگی به قدرت های جهانی و کشورهای مرکز انتخاب کردیم و حاصل آن نیز طبق همه شواهد وآمارهای رسمی تا کنون ناموفق بوده است؛ چرا وابستگی ما به این قدرت ها بعد از 40 سال بیشتر شده است؟
تصمیم گیران توسعه کشور آنقدر که تعداد روزهای باقیمانده تا ریاست جمهوری جدید آمریکا را میشمارند هرگز به وضعیت داخلی توجه نمی کنند؛ واین امر نشان می دهد این سیستم بر خلاف ادعایش در مدل توسعه والرشتاین یکی از وابستهترین سیستم های جهان به آمریکاست! حتی امروز را وقتی با چندسال پیش مقایسه میکنیم میبینیم چقدر تاثیر تصمیمات آمریکا، یا روسیه یا چین بر زندگی ما ایرانیان شدیدتر شده است و پایداری توسعه زندگی امروز ما خیلی وابسته به تصمیمات آنها شده است. نرخ دلار در کشور به رقم غیر قابل تصوری رسیده است و ما چنان گرفتار کمبود دلار هستیم که از صندوق بین المللی پول تقاضای وام کرده ایم و سرنوشت همین وام هم به رفتار آمریکا و متحدانش وابسته شده است. ما بر اساس مدل توسعه خودساخته به دنبال عدم وابستگی بودیم اما رئیس سازمان برنامه و بودجه می گوید به وضعیتی رسیدیم که نه تنها در برابر غذا که در برابر دارو هم نمیتوانیم نفت بفروشیم.
در شناخت قدرت های جهانی درست عمل نکردیم و نزدیکی ما به چین وروسیه نیز تا کنون بی نتیجه بوده است. فکر می کنیم رابطه با چین و روسیه؛ می تواند بعنوان ضربهگیر تحریم ها برای ماعمل کند اما دیدیم که چنین نشد و روابط مشترک بین ما با این دو کشور انگیزه آنها در کمک اقتصادی به ایران را بالا نبرد و آنها نیز بر اساس منافع سیری ناپذیر کشور خود با ما رفتار کردند.
* دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی
لینک کوتاه: asriran.com/0039XP