شکست قدرتهای بزرگ در خاورمیانه
دنیایاقتصاد: در طول یک سال جنگ در خاورمیانه، قدرتهای بزرگ ثابت کردهاند که قادر به توقف یا حتی تاثیر قابل توجهی بر جنگ نیستند؛ شکستی که نشاندهنده دنیای پرتلاطم اقتدار غیرمتمرکز است که به نظر میرسد احتمالا ادامه خواهد داشت. «راجر کوهن» در گزارشی در نیویورکتایمز نوشت، مذاکرات «توقف - شروع» بین اسرائیل و حماس برای پایان دادن به درگیریها در غزه - با فشار ایالات متحده - بارها توسط...
«ریچارد هاس» رئیس بازنشسته شورای روابط خارجی گفت: «در دنیایی که نیروهای گریز از مرکز بسیار قویتر از نیروهای متمرکز هستند، توانایی بیشتری در دستان بیشتری وجود دارد.» او گفت که «خاورمیانه اولین نمونه موردی از این چندپارگی خطرناک است.» شهادت نصرالله که با پیامدهای غیرقابل پیشبینی همراه است، احتمال جنگ تمام عیار را هم در هالهای از ابهام قرار داده است. «ژیل کپل» کارشناس برجسته فرانسوی در امور خاورمیانه گفت: «نصرالله نماینده همه چیز برای حزبالله بود و حزبالله بازوی پیشروی ایران بود. ترور او به لحاظ معنوی و اخلاقی برای ایران مساله مهم است.»
برای سالهای متمادی، ایالات متحده تنها کشوری بود که میتوانست بر اسرائیل و کشورهای عربی فشار وارد آورد. ایالات متحده مهندسی چند رویداد را در دست داشت: توافقنامه کمپدیوید 1978 که سازش را بین اسرائیل و مصر به ارمغان آورد؛ سازش اسرائیل و اردن در سال1994، دست دادن اسحاق رابین، نخست وزیر اسرائیل و یاسر عرفات، رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین، در چمن کاخ سفید. جهان و دشمنان اسرائیل از آن زمان تغییر کردهاند. توانایی آمریکا برای تاثیرگذاری بر ایران و نیروهای نیابتیاش اندک است. حماس و حزبالله در عمل خارج از دسترس دیپلماسی آمریکایی هستند.
ایالات متحده دارای اهرمهای پایداری بر اسرائیل است، بهویژه در قالب کمکهای نظامی که شامل یک بسته 15میلیارد دلاری است که در سال جاری توسط رئیسجمهور بایدن امضا شد. اما اتحاد آهنین با اسرائیل بر اساس ملاحظات استراتژیک و سیاسی داخلی و همچنین هنجارهای مشترک دو طرف، به این معنی است که واشنگتن تقریبا هرگز «تهدیدی» به قطع - چه رسد به قطع کامل - جریان تسلیحات نخواهد کرد. پاسخ نظامی اسرائیل در غزه فقط توبیخ خفیف بایدن را در پی داشت.
او برای مثال، اقدامات اسرائیل را «بالاتر از حد تصور» خواند؛ زیرا تلفات فلسطینیها در غزه به دهها هزار نفر افزایش یافته و بسیاری از آنها غیرنظامی هستند. ایالات متحده، در دوره هر ریاستجمهوری، در آستانه کنار گذاشتن اسرائیل نیست؛ دولتی که وجودش در سال گذشته بهطور فزایندهای مورد تردید قرار گرفت. هاس گفت: «اگر سیاست ایالات متحده در قبال اسرائیل تغییر کند، این تغییر اندک و حاشیهای خواهد بود.» با گسترش خونریزی و درگیری، دیگر قدرتها اساسا ناظر بودهاند. به گزارش نیویورکتایمز، چین - واردکننده بزرگ نفت ایران و حامی اصلی هر چیزی که ممکن است نظم جهانی به رهبری آمریکا را تضعیف کند - علاقه چندانی به پوشیدن ردای کشوری صلحجو ندارد.
روسیه نیز تمایل چندانی برای کمک به ایران ندارد؛ بهویژه در آستانه انتخابات 5نوامبر در ایالات متحده. روسیه که متکی به ایران برای فناوری دفاعی و هواپیماهای بدون سرنشین در جنگ لاینحل خود در اوکراین است، از هر نشانه ای درباره افول آمریکا یا هر فرصتی برای فرو بردن آمریکا در منجلاب خاورمیانه استقبال میکند و اشتیاق این کشور در این زمینه کمتر از چین نیست. بر اساس تجربه گذشته، بازگشت بالقوه دونالد ترامپ به کاخ سفید احتمالا در مسکو بهعنوان بازگشت سیاستمداری تلقی میشود که رویکردهای مثبتی به پوتین دارد.
در میان قدرتهای منطقهای به جز ایران، هیچ یک به اندازه کافی قوی و متعهد به آرمان فلسطین نیستند که بتوانند با اسرائیل هماوردی نظامی کنند. مصر از هجوم عظیم آوارگان فلسطینی میترسد. عربستان سعودی به دنبال یک کشور فلسطینی است؛ اما جان سعودیها را برای این هدف در خطر قرار نمیدهد.
--> اخبار مرتبط