صداوسیما؛ چشمانداز تحول؟
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، امیرحسین کشانی؛ کنش گر، هویت محور و تحولخواه اینها خلاصهای از وعده های رییس جدید سازمان صدا و سیما، آقای پیمان جبلی است. او سازمان را در شرایطی عجیب تحویل می گیرد! طی سالهای گذشته و به خصوص در 5 سال اخیر، اتفاقات و زمین لرزه های اجتماعی وسیعی پیش آمده که اعتماد عمومی مردم از نظام را خدشه دار کرده و به امید مردم ضربه زده است! همچنین شرایط فعلی فضای رسانهای...
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، امیرحسین کشانی؛ کنش گر، هویت محور و تحولخواه اینها خلاصهای از وعده های رییس جدید سازمان صدا و سیما، آقای پیمان جبلی است. او سازمان را در شرایطی عجیب تحویل می گیرد! طی سالهای گذشته و به خصوص در 5 سال اخیر، اتفاقات و زمین لرزه های اجتماعی وسیعی پیش آمده که اعتماد عمومی مردم از نظام را خدشه دار کرده و به امید مردم ضربه زده است!
همچنین شرایط فعلی فضای رسانهای کشور متفاوت از 5 سال پیش میباشد. اکنون، فضای مجازی تبدیل به یکی از مهمترین و اصلیترین منابع خبری برای مراجعه مردم شده است و حال باید با توجه به این شرایط جدید، وضعیت و افقهای پیشروی رسانه ی ملی را بررسی کنیم.
آقای جبلی با کلیدواژههایی از جمله: تحولخواهی، هویتمحوری، عدالتگستری و... وارد میدان شده است، کلماتی که نمونهاش را در بین مسئولین زیاد شنیدهایم، ولی در بین رؤسای سابق صدا و سیما کمتر از این دست مطالب شنیده شده است. حال باید دید که در عمل، رییس جدید جام جم چگونه می خواهد به پیادهسازی این کلیدواژهها بپردازد.
تجربه ثابت کرده، تنها انتظار داشتن از یک رئیس برای ایجاد تحول ساختاری در ارگانها، انتظار بیهودهای است، مخصوصا در صدا و سیما که فراساختار ها همیشه در تصمیمگیریها اثرگذار بودند! برای ایجاد تحولات اساسی در صدا و سیما، رئیس سازمان تنها یکی از قطعه های پازل تحول است، اما قطعا بدون آن پازل تکمیل نمی شود.
اگر همچنان رویکرد حاکمیت (و نه صرفا دولت ها) در برخورد با رسانه ی ملی، صدا و سیمایی در نقش روابط عمومی حاکمیت باشد، شاید جبلی هم سرنوشتی مشابه سرافراز را تجربه کند و شاید هم شجاعت و برنامه آن را داشته باشد که خود، دوباره نقش واقعی سازمان را در حاکمیت جانمایی کند!
تا زمانی که در سیاستگذاریهای کلان سازمان، ارتباط با مردم و دیالوگ با آنها در اولویت پایین تری از همراهی با دولت ها باشد، همچنان مخاطبمحوری جایی در صدا و سیما نخواهد داشت بلکه حاکمیتمحور (و نه انقلابمحور) است. خودمانیاش در یک کلمه می شود روابط عمومی.
شاید بتوان بزرگترین تغییر سازمان در زمان حاضر را، باز تعریف نقش خود در دوگانه تریبون انقلاب بودن و یا تریبون مسئولین انقلاب بودن تعریف کرد، که البته این باز تعریف و تثبیت نقش مستقل و شایسته رسانه ملی در نظام، به شجاعت نیاز دارد. اما انتخاب جبلی (که حداقل به عنوان چهرهای محافظهکار شناخته نمیشود) میتواند پالس مثبتی نسبت به تغییر رویکرد حاکمیت در قبال صدا و سیما باشد و قطعا رئیس جدید می تواند (اگر بخواهد) سرمنشأ تحولات خوبی در سازمان صدا و سیما باشد.
یکی دیگر از مسائلی که آقای جبلی به عنوان فردی که در تمام سطوح صدا و سیما فعالیت داشته باید به آن بپردازد، این است که چرا سازمانی با 50 هزار کارمند، میلیاردها تومان بودجه، 25 شبکه سراسری، 32 شبکه استانی، یک دانشگاه و... دارای بازدهای تا به این اندازه اندک میباشد و برای چابکی و افزایش این سطح بازدهی باید برنامهریزی شود.
و در آخر، تنها چیزی که در زمان مدیریت آقای علی عسگری، در صدا و سیما شنیده نشد، حرف مردم بود! آسیب شناسی و بیان دغدغه های مردمی به شکل مفصل، جای خود را به کلمه کلیشهای "اعتراضات به حق" داد، که صرفا کاربرد آن مجوزی برای تخریبکردن منتقدان و بعضا معترضان بود! سازمان صدا و سیما در این چند سال از کنار تمام کلان مساله های اجتماعی صرفا با تحلیل های یک خطی و کاملا سطحی نگرانه عبور کرد.
برنامه های گفت و گو محور سیما، برای مطالبه گری و توضیح خواستن از مسئولین مربوط، صرفا به تریبونی یکطرفه برای عزیزان تبدیل شد! و اینها همه بغضهایی خواهد شد که مردم را به سمت اعتراضات خارج از ساختار هل خواهد داد، زیرا که ظاهرا گوش شنوای قانونیای برای اعتراضات به حق (!) آنها وجود ندارد. به عنوان مثال اگر کسی صرفا مخاطب سیما بود و با رسانه های دیگر مأنوس نبود، هیچ وقت از مسئله هپکو، نی شکر هفت تپه، تنش آبی خوزستان و... به موقع خبردار نمیشد!
اما همچنان صدا و سیما با تمامی این اوصاف در تمام نظرسنجیها علیرغم ریزش قابل توجه مخاطب در صدر رسانه هاست. یعنی سازمان، همچنان مخاطبین سنتی خود را حفظ کرده است، اما مسئله اینجاست که نسل جوان چندان علاقه ای به صدا و سیما ندارد و شکاف نسل جوان و تحصیل کرده با سازمان عمیق شده است.
در نهایت، بیشتر به یک مدیر شجاع نیاز دارد، که از اخم های روحانیها بعد از پخش گاندو ها نترسد و پخشش را قطع نکند! مدیری که انقلابی بودن را، در عدالت خواهی و آزادی تعریف کند، نه حمایت بی چون و چرا از خودیها مدیری که از چالش با کلان مسئله ها نترسد و مسئله های مردم را به گرانی مرغ و گوشت، بوی بد فاضلاب فلان محله و... تقلیل ندهد! مدیری که برای مخاطب برنامه بریزد و برنامه بسازد، نه برای القا که برای اقناع و به جای مدیران معتمد از مدیران متعهد استفاده کند.
در نهایت، انتخاب آقای جبلی و صحبتهای ایشان در بدو پذیرش ریاست سازمان، امیدهایی را برای اصلاحات اساسی در سازمان ایجاد کرده است، حال باید دید که در عمل تا چه حد ایشان در کار خود برای ایجاد تحولات اساسی در سازمان موفق خواهند بود.
امیرحسین کشانی - عضو کارگروه فرهنگ و رسانه بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفا منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.